تکنیک ان ال پی (NLP) برای جذب کردن و برگرداندن عشق
همه در دنیای امروز به دنبال سریع ترین و کوتاه ترین راه برای رسیدن به رویاها و خواسته های خود هستند، به خصوص وقتی صحبت از عشق به میان می آید، صبر بسیار سخت تر می شود. در این بین گروه های مختلف وعده های وسوسه انگیزی در مورد جذب عشق، ایجاد رابطه عاشقانه یا برگرداندن عشق از دست رفته به مشتاقان می دهند و بیشتر اوقات توقعات غیر واقعی را در ذهن خود ایجاد می کنند. یکی از این وعده های جذاب استفاده از تکنیک های NLP در مسائل عشقی است.
NLP مخفف Neuro-Linguistic Programming است و برخی ادعا می کنند که NLP یکی از مطمئن ترین راه ها برای دستیابی به اهدافی مانند جذب عشق یا بازگشت عشق و روابط از دست رفته است.
بسیاری از روانشناسان، به ویژه در روابط عاطفی، NLP را به عنوان یک تکنیک عملی و مبتنی بر اصول علمی نمی دانند و این ادعا را رد می کنند که با استفاده از NLP می توانید عشق از دست رفته را برگردانید یا شخصی را به سمت خود جذب کنید.
در این مقاله تنها به توضیح تکنیک های NLP از دیدگاه طرفداران آن می پردازیم و Love Companion هیچ توصیه ای در مورد جذب یا بازگشت عشق با استفاده از تکنیک های NLP ندارد.
ان ال پی چیست؟
مفهوم ان ال پی؛ Neuro-Linguistic Programming، اولین بار در سال 1970 توسط ریچارد بندلر و جان گریندر معرفی شد. برای درک بهتر این مفهوم، بهتر است ابتدا سه اصطلاح عصبی، زبانی و برنامه نویسی را تعریف کنیم:
- عصبی (neuro): به ذهن یا مغز اشاره دارد.
- زبانی (linguistic): به وضعیت بدن و ذهن در ارتباط کلامی و غیرکلامی ما اشاره دارد.
- برنامهریزی (programming): به ظرفیت تغییر دادن ذهن و وضعیت بدن اشاره دارد.
در واقع می توان گفت NLP برنامه های زبانی ذهن را بازسازی می کند تا هم بر الگوی تفکر خود فرد برای دستیابی به اهداف یا نتایج خاص و هم در بهبود ارتباط او با دیگران موثر باشد. اما تاکنون تحقیقات علمی و جامعی در مورد این تاثیر و به طور کلی مدل NLP انجام نشده است. بنابراین، اثرات NLP بیش از یک ادعا است. در واقع NLP یک رویکرد علمی نیست، بلکه یک رویکرد شبه علمی است.
NLP و جذب عشق
یکی از زمینه هایی که NLP با آن سروکار دارد نحوه برقراری ارتباط در تعاملات روزمره یا در روابط با افراد مهم مانند شرکای عاطفی است. ارتباط ما با دیگران از دو جزء کلامی (محتوای مکالمات و کلماتی که استفاده می کنیم) و جزء غیرکلامی (لحن، حالات چهره، حالت بدن و غیره) تشکیل شده است.
معمولاً مردم کمتر از بخش غیرکلامی ارتباطات خود آگاه هستند که اتفاقاً تاثیر مهمی در تعاملات دارد. این نشانه های غیرکلامی بیشتر به صورت ناخودآگاه توسط طرف مقابل گرفته می شود. به عنوان مثال، فرض کنید از شخصی ناراحت هستید، اما نمی خواهید این ناراحتی را ابراز کنید. بنابراین سعی می کنید یک گفتگوی به ظاهر دوستانه با او داشته باشید.
در این صورت شما کنترل نسبتاً خوبی بر گفتار خود دارید، اما کنترل و آگاهی کمتری بر اجزای غیرکلامی خود دارید. بنابراین نشانه های غیر کلامی شما را به شما می دهد! طرف مقابل شما نیز آگاهانه به حرف های شما توجه می کند، اما ظاهراً بعد از اینگفتگوی دوستانه، او نسبت به این تعامل یا شما احساس ناخوشایندی پیدا می کند که خودش هم نمیداند چرا! زیرا او به طور ناخودآگاه نشانه های غیرکلامی شما را نیز دریافت کرده است.
بنابراین تکنیکهای NLP با تمرکز بیشتر بر مولفههای غیرکلامی ارتباط، سعی میکنند افراد را نسبت به این مؤلفهها آگاه کرده و در زمینه تقویت روابط به آنها آموزش دهند. در واقع NLP به دنبال این است که در زمینه ایجاد شور و اشتیاق در طرف مقابل ایجاد و ادامه ارتباط و بهبود مهارت های ارتباطی را به شما آموزش دهد.
تکنیکهای ان ال پی برای جذب کردن فرد مورد علاقه
انالپی تکنیک هایی را برای جذب عشق یا بازگشت معشوق ارائه می دهد که در زیر به برخی از این تکنیک ها پرداخته شده است.
تکنیک آئینهای
انالپی این تکنیک را برای ایجاد حس تفاهم پیشنهاد می کند و بیان می کند که اگر زبان بدن یا نشانه های غیرکلامی طرف مقابل را منعکس کنید و به او نشان دهید، احساس خوشایندی در او ایجاد می کنید و ناخودآگاه احساس می کند که شما را درک می کند. . مثلاً اگر در حالت نشسته پاهایش را روی هم می زند، شما هم باید همین کار را انجام دهید. اگر او ایستاد، شما هم بایستید. اگر او سرش را به سمت موسیقی تکان داد، شما هم باید سر خود را تکان دهید. البته باید این تقلید را به ظریف ترین و طبیعی ترین شکل انجام دهید تا او احساس نکند که با این تقلید با او کلافه شده اید و می خواهید عملکردش را بیرون بیاورید.
داشتن الگوی تنفس یکسان
همین الگوی تنفس تکنیک بسیار ظریف و سختی است! این می تواند هر دوی شما را در یک طول موج قرار دهد. درقه شبیه به تکنیک آینه است، اما دقیق تر و دقیق تر. مثلاً اگر سرفه می کند، شما هم باید سرفه کنید. اگر او آه می کشد، شما هم آه بکشید. این تنفس هماهنگ می تواند تا حدودی به طرف مقابل احساس راحتی کند.
صحبت کردن آهسته با لحنی موزون
صحبت کردن به روشی موزون و آهسته میتواند توجه طرفمقابل را به گفتگو جلب کند، چون مجبور میشود برای فهمیدن معنای حرفهایتان بیشتر دقت کند. فقط زمانی بلندتر یا با تاکید بیشتر حرف بزنید که میخواهید دستور یا درخواستی را در حرفهایتان بگنجانید.
از دستورهای درونگیری شده استفاده کنید
هنگامی که با دوست خود صحبت می کنید و می خواهید خواستگاری کنید، به این فکر کنید که چگونه می توانید درخواست خود را در یک جمله حداکثر پنج کلمه ای بیان کنید، سپس این جمله کوتاه را به طور ماهرانه در گفتگوی خود بگنجانید.
همانطور که با لحن آرام صحبت می کنید، ناگهان مکث کنید، درخواست خود را مطرح کنید، سپس دوباره مکث کنید و سپس به صحبت ادامه دهید. این تغییر لحن و صدا باعث می شود که او بیشتر از بقیه صحبت های شما به درخواست شما توجه کند.
به عنوان مثال، بگویید: “هفته آینده وقتی به پارک می روید، حتما … (صدات را بلند کنید) به من پیام دهید تا شما را آنجا ببینم. کنار چشمه.” البته لحن شما باید عادی باشد و مانند غر زدن نباشد. در شرایط خاصی که طرف مقابل شما از نظر ذهنی مشغول است، ممکن است لازم باشد 2 بار یا بیشتر درخواستی را به این صورت بیان کنید تا بهتر شنیده شود و به خاطر بسپارید.
به خودتان اشاره کنید
ارجاع به خود شکلی از پرداختن ناخودآگاه و استفاده از زبان بدن به روشی متقاعدکننده است که توجه طرف مقابل را به شما جلب می کند. به عنوان مثال، وقتی می خواهید بگویید: «من فیلم های فرانسوی را خیلی دوست دارم»، قبل از گفتن «دوست دارم» حتماً خودتان را ذکر کنید. اگر این کار را تکرار کنید، کلمات یا موضوعاتی در ذهن او با شما تداعی می شود. استفاده از کلمات احساسی در این تکنیک می تواند احساسات او را با شما درگیر کند.
احساسات یکسان
تطبیق احساسات تقریباً مانند آینهسازی عمل میکند، یعنی باعث میشود عشق شما احساس کند که شما دو نفر درکتر و سازگارتر هستید. اگر او داستان غم انگیزی برای شما تعریف کرد، غمگین به نظر برسید. با ظرافت به خود رجوع کنید و به او بفهمانید که احساس او را کاملاً درک می کنید، مثلاً «من هم مثل شما تحت تأثیر قرار گرفته ام».
طراحی گفتگو
وقتی مرد جذب یک زن می شود، ترشح آدرنالین در بدن او افزایش می یابد. وقتی صحبتی را در مورد تجربه هیجان انگیز یا سرگرم کننده ای که ممکن است داشته باشد شروع می کنید، به یاد داشته باشید که به خودتان مراجعه کنید و بر احساسی که به اشتراک می گذارید تأکید کنید. یک مثال ساده می تواند این باشد: “مثل تو… (مکث) من دوست دارم با چراغ قوه به اطراف ساختمان متروکه قدیمی خود نگاه کنم.”
به او نشان دهید که واکنشهایش به جهان را میشناسید
به عنوان مثال، گاهی اوقات به او بازخورد بدهید که می دانید در ذهن او چه می گذرد یا درباره این حادثه چگونه فکر می کند. استفاده از عباراتی مانند: “من می دانم چه احساسی داری”، “می دانم که تو آن را باور داری…” یا “می دانم که فکر می کنی…” یا “من مثل تو فکر می کنم که…”، تأثیر این را افزایش می دهد.
تا حدی مشکل ایجاد می کند و به او این احساس را می دهد که شما او را به خوبی می شناسید. البته باید در استفاده از این تکنیک دقت کنید تا خودخواه نشوید یا این احساس را در او ایجاد نکنید که ذهنیت خود را به او قالب می کنید!
پاسخهایش را تکرار کنید
آنچه را که عشقتان به شما گفت را تکرار کنید و اینگونه به او پاسخ دهید، بدون اینکه واقعاً چیزی از خودتان به این پاسخ اضافه کنید. مثلاً اگر گفت: هفته بعد می روم پاریس. فقط با یک جمله ساده پاسخ دهید: “پاریس خوب است.” به این ترتیب او مجبور به توضیح بیشتر می شود، به این امید که این توضیحات منجر به پاسخ دقیق و مفصل تری از سوی شما شود. این تکرار کوتاه راه خوبی برای حفظ تمرکز او روی شما در طول مکالمه است.
موقعیت یا این یا آن
مثلاً بگویید: «الان میخواهی بروی یا بعداً میخواهی بروی؟» به این ترتیب راه سومی وجود ندارد که او چیزی را برخلاف میل شما انتخاب کند. حذف گزینه سوم درست مانند یک دستور درون خطی است.
هماهنگ شدن و هدایت کردن
اگر عشق شما بدبینانه صحبت می کند، ابتدا با او موافق باشید و اجازه دهید منفی بافی او شکوفا شود، اما سپس ابتکار عمل را به دست بگیرید و با تغییر موضوع یا دیدن نیمه پر لیوان در یک اتفاق ناخوشایند، روحیه خود را سبک کنید. آن را مثبت کنید همسویی و جهت نیز بر انرژی و وضعیت رابطه تأثیر می گذارد. اگر او به شما سختی میدهد، به جای اینکه به او توجه کنید، او را سخت بگیرید و سپس به آرامی با حرکات اغواگرانهتان او را تشویق کنید که اغواگرانه رفتار کند. به همین ترتیب، زمانی که خسته یا بی حوصله است، ابتدا او را همراهی کنید و سپس او را به سمت روحیه بهتر راهنمایی کنید.
آیا این تکنیکها واقعا موثر است؟
همانطور که گفته شد تاکنون هیچ تحقیق علمی در مورد بخش عمده ای از تکنیک های NLP به خصوص در زمینه روابط عاطفی انجام نشده است. لذا فقط در حد یک ادعا هستند! با بررسی این تکنیک ها از دیدگاه دانشمندان روانشناسی روابط، برخی از آنها مانند همدلی و بازخورد دادن در مورد احساسات طرف مقابل، به زبان، حالات چهره، در تقویت ارتباط موثر بوده و جزء مهارت های ارتباطی است.
اما برخی از این تکنیک ها حتی می توانند مضر باشند و ارتباطات شما را از بین ببرند. درست است که اجزای غیرکلامی ارتباط بسیار مهم هستند و می توانند روی رابطه شما تاثیر بگذارند، اما روش های اساسی تری مانند یادگیری مهارت های ارتباطی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا از زبان غیر کلامی خود آگاه شوید و آن را بهبود بخشید. در نهایت، تنها با تکنیک های NLP، نمی توانید فردی را جذب کنید یا رابطه خود را قوی و سالم کنید، اما فقط می توانید کمک محدودی دریافت کنید.از آنها در این فرآیند.
بنابراین جذب یا بازگرداندن عشق با NLP یک ادعای وسوسه انگیز، اگر نه فریبنده است. می توان گفت که این تکنیک ها تنها 5 درصد داستان هستند و 95 درصد باقیمانده را باید در روش های علمی جستجو کرد.
مراقب هر فردی باشید که به طور ضمنی یا صریح این تصور را به شما می دهد که می توانید با ارسال امواج ذهنی و انرژی مثبت از طریق ذهنی از راه دور خارج شوید. کانال در ذهن یا ضمیر ناخودآگاه طرف مقابل نفوذ کنید و تصمیمات او را تغییر دهید و او را به رابطه بازگردانید. برای اطلاعات بیشتر حتما پادکست آموزشی زیر را گوش کنید.
NLP یک رویکرد شبه علمی در روانشناسی است که وارد عرصه های مختلفی از جمله عشق و روابط عاطفی شده و ادعا می کند که می تواند در جذب عشق یا بازگرداندن معشوق برای شما معجزه کند!
در این زمینه، تکنیکهای NLP بیشتر بر روی مولفههای غیرکلامی ارتباط متمرکز میشوند تا بتوانید تأثیر مثبتی بر طرف مقابل و فضای رابطه خود داشته باشید. برخی از توصیه ها و تکنیک های NLP در این زمینه به شرح زیر است: حرکات صورت و بدن فرد مورد نظر خود را تقلید کنید، خواسته های خود را چندین بار در طول مکالمه تکرار کنید، با ریتم آهسته صحبت کنید و الگوی تنفس خود را با طرف مقابل تنظیم کنید.
با او احساس کنید و پاسخ های او را تکرار کنید. از آنجایی که هیچ تحقیقی اثربخشی این تکنیک ها را نشان نداده است، قابل اعتماد نیستند و بیشتر شبیه یک ادعا هستند. اگر هم مؤثر باشد، بسیار محدود است و باید با رویکردهای علمی و روانی همراه شود.