فرهنگ و هنر

روزگار سرگردانی ساکنان خیابان «سی تیر» درباره‌ی نام آن

به گزارش خبرگزاری مجله سلامتی ایران، خیابان «سی تیر» خیابان خاطره‌هاست، به خاطر تمام بناهای واقع‌شده و رخدادهای شکل‌گرفته در آن. این خیابان روزگاری محل اداره‌ی جراید مهمی چون «اطلاعات» و «خواندنیها» بود، خانه‌ی قوام‌السلطنه در آن قرار داشت که امروز به موزه‌ی آبگینه بدل شده است. آندره گدار معمار فرانسوی در دهه‌ی نخست ۱۳۰۰ موزه‌ی ایران باستان را به سبک معماری ایوان کسری در آن ساخت؛ بنایی که هم‌چنان پس از گذشت ۹۵ سال دیدگان هر تماشاگری را مبهوت خود می‌کند. اما این خیابان فارغ از همه‌ی رخدادها و بناها در نام‌گذاری نیز پرماجراست و نام‌های بسیاری به خود دیده است از «رافائل» نقاش تا «ستاد ارتش»، «کتابخانه ملی»، «قوام‌السلطنه» و «مارشال استالین» تا همین امروز که به نام شهدای ۳۰ تیر ۳۱ با عنوان «سی تیر» خوانده می‌شود. در اردیبهشت ۱۳۲۷، با این‌که مدت‌ها بود شهرداری تهران نام «مارشال استالین» [از ۱۳۲۲ به این سو] را برای این خیابان برگزیده بود اما هم‌چنان هرکس آن را به نامی می‌خواند و پرشمارترین عنوانی که برای آن استفاده می‌شد «قوام‌السلطنه» بود. در همین برهه یکی از ساکنان این خیابان درباره‌ی این تشتت آرا درباره‌ی نام خیابان یادشده و سرگردانی ساکنان آن در مجله‌ی بامشاد یادداشتی نوشت که بخش‌هایی از آن را به نقل از مجله‌ی خواندنیها (سال هشتم) مورخ شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷ در پی می‌خوانید:

روزگار سرگردانی ساکنان خیابان «سی تیر» درباره‌ی نام آن

یک وقتی که از «پارک اتابک» [محل کنونی سفارت روسیه] شروع می‌شد و جلوی سنگلج سر در می‌آورد به نام خیابان «قوام‌السلطنه» نامیده می‌شد… تا مدت‌ها این خیابان به همین نام بود… و هنوز هم عده‌ی زیادی به‌خصوص شاگرد اتوبوس‌ها آن را خیابان «قوام» می‌شناسند… با این‌که در انتهای این خیابان پارک اتابک بود… با این‌که در این خیابان ستارخان سردار ملی با یپرم‌خان رئیس نظمیه جنگیده بود… با این‌که بعدها آمریکایی‌ها در این خیابان مدرسه درست کردند… با این‌که بعدها در کنار آن کتابخانه‌ ملی برپا گردید… با این‌که موزه‌ی ایران باستان در این خیابان درست شده است… با این‌که مدت‌ها اداره‌ی روزنامه‌ی اطلاعات در این خیابان بود… و بالاخره با این‌که اکنون سفارت مصر در آن است… مریض‌خانه‌ی «رضانور» در آن قرار دارد، سفارت شوروی در انتهای آن است… مدرسه‌ی صنعتی در آن قرار دارد… ستاد ارتش در سر یکی از چهارراه‌های آن می‌باشد، ادره‌ی روزنامه‌ی [مجله] «خواندنیها» اداره‌ی روزنامه‌ی «ایران ما» در آن واقع هستند، میلچارسکی دندان‌ساز مشهور در آن‌جا مطب دارد… استاد جانبازیان کلاس خود را در آن‌جا دایر نموده است… مدرسه‌ی «فیروز بهرام» و انجمن زرتشتیان در آن خیابان واقع شده است، نمایشگاه و باشگاه شوروی‌ها و کلیسای بزرگ ارامنه در آن‌جا می‌باشد… و اکنون نیز سازمان خدمات اجتماعی سازمان اداری خود را در این خیابان برپا کرده است… این خیابان، چون روزی قوام‌السلطنه در آن خانه داشته است به نام او باقی مانده است… و هیچ‌یک از حوادثی که در این خیابان روی داده است و اشخاص سرشناس و ادارات و موسسات معروفی که در این خیابان جا و منزل داشته‌اند نتوانسته‌اند نام قوام‌السلطنه را از ذهن مردم بزدایند و نام دیگری، مثلا خیابان «زرتشتیان»، خیابان «ستاد ارتش»، خیابان «موزه»، خیابان «کتابخانه ملی»، خیابان «میلچارسکی» جانشین آن کنند، این خیابان را اغلب مردم قوام‌السلطنه می‌شناسند.

ولی اگر اشخاص و موسساتی که در این خیابان منزل و مقر داشته‌اند نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند اسم این خیابان را عوض کنند، در عوض شهرداری چند بار به فکر عوض کردن نام این خیابان افتاده است…

در زمان شاه سابق (رضاشاه) این خیابان را «رفائیل» نام گذاشتند ولی در سال ۱۳۲۲ که سه مرد سیاسی بزرگ استالین، چرچیل و روزولت به تهران آمدند، شهرداری به این فکر افتاد که به یادگار انجمن این «سه» در تهران سه خیابان را به نام آن‌ها بنماید، در نتیجه خیابان سفارت فرانسه به نام خیابان «چرچیل»، خیابان ورزشگاه امجدیه به نام «خیابان روزولت» و خیابان «رفائیل» (قوام‌اسلطنه‌ سابق) به نام «مارشال استالین» خوانده شد…

تا این‌جا مقدمه بود ولی دانسته شد که خیابانی که به نام قوام‌السلطنه نامیده می‌شد بر سر آن یک سنگ مرمر بزرگی از طرف شهرداری نصب گردیده و به نام خیابان «مارشال استالین» نامیده شده است و بدین جهت فعلا از نظر شهرداری که جنبه‌ی رسمی دارد این خیابان «مارشال استالین» می‌باشد.

ولی خوب… باید قبول کرد ک خیلی طول دارد تا این خیابان را مردم خیابان مارشال استالین بشناسند، و از این رو اغلب آن را خیابان قوام‌السلطنه می‌نامند. مثلا روزنامه‌ی ایران ما و روزنامه‌ی خواندنیها در کنار هم قرار دارند. با این حال ایران ما محل اداره‌ی خود را خیابان مارشال استالین و خواندینها خیابان قوام‌السلطنه کرده است. این مانعی ندارد… ولی خوشمزه این است که این دو اسم چون «بودار» از کار درآمده است بعضی از موسساتی که در این خیابان هستند، روی نظریات خاص خود بعضی اسم مارشال استالین را و بعضی اسم قوام‌السلطنه را انتخاب کرده‌اند.

اما دیروز که رادیو تهران را گوش می‌دادم شنیدم در گزارشی که دکتر فرهاد۱ به حضور اعلیحضرت درباره‌ی فعالیت سازمان خدمات شاهنشاهی داده است آن‌جا که نشانی سازمان ذکر گردیده… نویسنده خیابانی که محل سازمان در آن‌جا واقع است نه مارشال استالین و نه قوام‌السلطنه نامیده است… پس چه نامیده است؟ «رفائیل»

چرا؟

من فکر می‌کنم که وقتی گزارش‌نویس خواسته است اسم «مارشال استالین» را که شهرداری رسما به خیابان داده است بنویسد، ترسیده است که گزارش به سیاست خارجی! مربوط بشود… بعد خواسته است نام قوام‌السلطنه را بنویسد ترسیده است گزارش به سیاست داخلی مربوط گردد… ناچار نام رفائیل نقاش را که سرش بوی قرمه‌سبزی نمی‌داده است و سال‌ها پیش شهرداری، البته فقط شهرداری، خیابان قوام‌السلطنه را به آن نام شناخته بود انتخاب کرده است…

جز این فکر من به جایی نمی‌رسد، زیرا اگر آقای دکتر فرهاد نام رسمی این خیابان را می‌خواست باید نام «مارشال استالین» را که پلاک خیابان به آن نام است انتخاب می‌نمود و اگر اسم خیابان را آن‌چنان‌که بیش‌تر نزد مردم معروف است طالب بود، باید اسم «قوام‌السلطنه» را انتخاب می‌کرد…

در هر حال ما اکنون در برابر سه اسم قرار گرفته‌ایم: «قوام‌السلطنه»، «رفائیل»، «مارشال استالین»… خواهش می‌کنیم تکلیف ما را که در این خیابان ساکن هستیم معلوم کنید که بدانیم این خیابان بالاخره چه اسمی دارد. آن‌چه در حضور شاه گفته می‌شود درست است؟ آن‌چه شهرداری اعلام نموده صحیح است؟ یا آن‌چه مردم می‌گویند قابل قبول می‌باشد… «بامشاد»

پی‌نوشت

۱- احمد فرهاد معتمد (۱۲۸۱-۱۳۵۰) پزشک، نویسنده، استاد و رئیس دانشگاه بود.

۲۵۹۵۷