قصههای پندآموز، نیاز بچههای امروز
در گذشته برنامهای با عنوان «زیر گنبد کبود» که بهرام شاه محمدلو در نقش «آقای حکایتی» راوی قصه بود، مورد استقبال شمار زیادی از مخاطبان تلویزیون قرار داشت. بعدها «پرویز مرزبان» برنامه مشابهی تولید کرد که این برنامهها بیش از سه دهه در یادها و خاطرهها ماند. این موضوع دغدغه شهرام قدیری میشود تا اینکه مجموعه تلویزیونی«یکی بود، یکی نبود» را با هدف مروری بر ادبیات کهن و قصههای ایرانی تولید میکند.
به گزارش مجله سلامتی ایران، آنچه میخوانید گفتوگوی قدس با شهرام قدیری، کارگردان «یکی بود یکی نبود» است:
مجموعه تلویزیونی «یکی بود، یکی نبود» یک برنامه استعدادیابی بر اساس قصههای کهن ایرانی است که توانسته با بهرهگیری از استعدادها و توانمندیهای فرزندان مستعد ایران راوی قصهها و شخصیتهای داستانهای کهن باشد. پخش فصل اول این مجموعه به پایان رسیده و فصل دوم قرار است به زودی از شبکه آموزش پخش شود.
فاصله گرفتن نسل امروز با قصههای کهن ایرانی، شهرام قدیری را بر آن داشته برای رفع این آسیب دست به کار شود. او به عنوان تهیهکننده و کارگردان مجموعه «یکی بود، یکی نبود» در خصوص ایده شکلگیری این برنامه میگوید: متأسفانه بسیاری از کودکان با مضامین قصههای کهن ایرانی فاصله گرفتهاند و قصهگویی در حال کمرنگ شدن است و حتی مادربزرگها و پدربزرگها هم به واسطه زندگی ماشینی امروزی، کمتر برای بچهها قصه تعریف میکنند همین موضوع سبب شده بچههای دهههای ۸۰ و ۹۰ با فرهنگ، آداب و رسوم ایرانی آشنا نباشند و روز به روز با این فرهنگ بیگانهتر شوند و معمولاً در سایتها و فضای مجازی به سراغ داستانهایی بروند که ارزشمند نیستند. ضمن اینکه من راجع به قصهها و ادبیات کهن ایرانی که در بسیاری از کشورها توجه ویژهای نسبت به آن داشتند، تحقیقات گستردهای انجام دادم و تصمیم گرفتم این قصهها را به شکل زبان نمایش دربیاورم و از طریق تیم نویسندهای که داشتم شروع به نگارش متنها کردیم.
قدیری ادامه میدهد: با توجه به اینکه امروزه نمایش خلاق یکی از شیوههای خوب آموزشی در تمام سطوح و رشتههاست، تصمیم گرفتم آموزش را از طریق بچهها به نمایش دربیاورم و آنها ایفاگر نقش باشند. پیام هم این بود که تا امروز بزرگترها برای بچهها قصه میگفتند و حالا بچهها برای بزرگترها قصه میگویند.
کار برای کودکان؛ مهمترین دغدغه
قدیری میگوید مهمترین هدفش از ساخت این برنامه این بوده که یک داستان ایرانی با محتوای فاخر و ارزشمند را از صندوقچه قدیمی دربیاورد و غبار از آن بزداید و بعد آن را برای مخاطب تعریف کند. او دوست دارد بچهها برای لحظاتی هم که شده سر از گوشی بیرون بیاورند و جذب این قصهها شوند. او به خانوادهها توصیه میکند وقتی دور هم جمع میشوند، با یکدیگر تئاتر و نمایش بازی کنند و قصههای ایرانی را ورق بزنند.
قدیری با بیان اینکه در مجموعه «یکی بود، یکی نبود» سعی شده در هر قسمت اصول بازیگری و نمایش خلاق به کودکان آموزش داده شود، درباره تفاوتهای فصلهای اول و دوم این مجموعه تلویزیونی اظهار میکند: در فصل دو راویان زیادی قصهها را روایت میکنند که هر کدام از این راویان چهرههای سرشناس سینما و تلویزیون هستند. نوع بیان قصه در فصل دوم مدرنتر و به صورت موزیکال است. همچنین دکورها، طراحی لباس و صحنه، گرافیک و دیگر شاخصههای بصری از دیگر تفاوتهای این فصل است.
قدیری درباره چالشهای ساخت این برنامه به ناآشنایی کودکان با دنیای سینما و تلویزیون اشاره میکند و توضیح میدهد: ما باید با کودکان و نوجوانانی کار میکردیم که هیچ آشنایی با کار سینما و تلویزیون نداشتند و این موضوع کار ما را دشوار کرد. ما در حال حاضر بازیگر کودکی که در فیلمها و سریالها شاخص باشد، نداریم و بیشتر آنها در یک چرخه زمانی کار میکنند. بچههایی که انتخاب شدند، دورههای سخت و پیچیدهای پشت سر گذاشتند. نزدیک به سه تا چهار ماه تمرین طاقتفرسا با بازیگران و بازیگردانان سطح یک کشور که در مجموعه خودم از آنها دعوت به کار کرده بودم، داشتند.
این کودکان پس از تمرینات توانستند جلو دوربین بروند و در ۲۵ قسمت از برنامه تلویزیونی «یکی بود، یکی نبود» ایفای نقش کنند.
یک برنامه ریتمیک
کارگردان «یکی بود، یکی نبود» معتقد است قصهها به خصوص آنهایی که جزو ادبیات کهن فارسی هستند، آمیزههای اخلاقی زیادی دارند در واقع همه قصههای کهن ادبیات فارسی آموزنده هستند و برای کودکان نتیجهای مطلوب دارند.
او میگوید: اگر شما قصه «علی مردان خان» را ببینید، متوجه میشوید دوسویه است؛ هم بیادب بودن کودک و هم تنبل نبودنش را نشان میدهد. یکی از خوبیهایی که ادبیات کهن نسبت به فیلمهای سینمایی دارد، این است که متکی بر نتیجهگیری هستند یعنی در این قصهها حتماً کلاغه به خانهاش میرسد.قدیری با بیان اینکه نسل جدید نسبت به قصههای کهن که با پند و نصیحت آمیخته شده، نگاهی بدبینانه دارد، تأکید میکند: نسل زد نسبت به واژه کهن، نگاهی تدافعی دارد اما اگر ما آن چیزی که این کودکان دوست دارند مانند موسیقی شاد را با این داستانها همراه کنیم قطعاً نتیجه مطلوبی خواهد داشت. همچنین نزدیک شدن به عناصر بصری که برای مخاطب جذاب است، میتواند اثربخش باشد.
وی اظهار میکند: متأسفانه امروزه رسانههای بیگانه با هزینههای گزاف تلاش میکنند دمدستیترین محتواها را با خوش رنگ و لعابترین ساختار همراه کنند و آن را به خورد مخاطب کودک و نوجوان بدهند. به همین علت شیوه بیان ما هم باید تغییر کند. به همین دلیل در این برنامه تمام ترانههای مجوزدار امروزی از زبان آدمها و حیوانات بیان میشود و مجموعه «یکی بود، یکی نبود» را ریتمیک کرده است.
قصههای کهن در یکی بود، یکی نبود
قدیری در پاسخ به اینکه از چه متون کهنی وام گرفته است، توضیح میدهد: قصههایی که در این برنامه بیان میشود برگرفته از آثار فاخری همچون بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی به خصوص داستانهای زال و سیمرغ و رستم و اسفندیار، کلیله و دمنه، مثنوی معنوی، منطق الطیر، اسرارنامه، جوامع الحکایات و… هستند که این قصهها با همکاری مشاوران مرتبط انتخاب شدهاند و همچنین همکاری خوبی با فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشتیم.
نقش مهم تلویزیون
این کارگردان در خصوص راههای رونق گرفتن قصههای کهن ایرانی پیشنهاد میدهد: هیچ چیزی به اندازه رسانه نمیتواند این رسالت را بهدرستی انجام دهد زیرا رسانه میتواند داستانها را به زبان نمایش تبدیل کند. از تمامی مدیران محترم صدا و سیما خواهش میکنم موضوع نمایش خلاق را جدی بگیرند و روی متون ادبیات فارسی بیشتر وقت بگذارند.
شهرام قدیری با گلایه از شبکه۲ که زمانی برای مخاطب کودک و نوجوان تولیدات ارزشمندی داشته، میگوید: امروز شبکه۲ که بنده به شخصه خاطرههای زیادی از آن دارم، هیچ تولید محتوایی برای کودکان ندارد و آخرین برنامه آن مربوط به سه ماه پیش بوده است. همچنین در شبکه۵ هیچ برنامه کودکی پخش نمیشود.
او در خصوص کیفیت برنامههای شبکه پویا توضیح میدهد: محتواهای شبکه پویا صرفاً تأمینگرا شده یعنی محتواهایی که پیشتر از شبکههای مختلف نشان داده شده را مجدد پخش میکند و شاید ۲۰ درصد تولید داشته باشد.
قدیری از مسئولان تلویزیون میخواهد اجازه دهند کسانی که علاقه دارند برای کودکان برنامه بسازند. او تأکید میکند: به جد عرض میکنم که کار کودک هیچ سودی ندارد و اگر امروز در جایگاه کارگردان و تهیهکننده هستم به خاطر نسلی است که در آینده پرورش مییابند. این کار هیچ بانی ندارد و هیچ کمک مالی به آن نمیشود و مجبوریم از جیب خودمان خرج کنیم.
انتهای پیام