ورزشی

جوان بودم؛ به پرسپولیس گل زدم و عدد ۴ را نشان دادم!

سپهر ستاری: در روزگاری عشق و علاقه به پیراهن کمتر دیده می‌شود و بازیکنان برای کمی پول بیشتر رنگ عوض می‌کنند، هنوز هم کسانی پیدا می‌شود که علاقه قلبی برایشان از هر چیزی باارزش‌تر است. امین منوچهری، مهاجم سابق استقلال و سایپا یکی از این بازیکنان است که دوران فوتبال خود همیشه از عشق به استقلال سخن می‌گفت و علاقه دوران بچگی را با اسکناس عوض نکرد. خودش اما معتقد است در استقلال از این علاقه سوءاستفاده شد و نتوانست به حق خود در این تیم برسد. منوچهری با وجود اینکه تنها یک نیم فصل با لباس استقلال به میدان رفت اما بین هواداران این تیم محبوب است. او این روزها پس از بازنشستگی در لباسی متفاوت به تیم محبوب دوران کودکی‌اش کمک می‌کند و سرمربی تیم نونهالان استقلال شده است.

جوان بودم؛ به پرسپولیس گل زدم و عدد ۴ را نشان دادم!

منوچهری مدتی است که علاوه بر مربیگری به ورزش پدل هم روی آورده و به صورت جدی این ورزش را انجام می‌دهد. در یک روز بارانی به محل تمرینات مهاجم سابق استقلال رفتیم و یک ساعتی با او گپ زدیم که در ادامه آن را می‌خوانید:

اول از همه بگو چه شد که تصمیم گرفتی از فوتبال خداحافظی کنی؟ با اینکه هنوز هم توانایی بازی کردن داشتی و می توانستی چند سالی به فوتبال ادامه بدهی.

خداحافظی از فوتبال سخت ترین تصمیم زندگی من بود. شرایط به نحوی پیش رفت که دیگر پیشنهاداتی که برای من ارائه می‌شد نسبت به سابقه و تجربه‌ای که داشتم رضایت بخش نبود و آبروی بیست ساله من رو ساپورت نمی‌کرد. برای همین تصمیم گرفتم راه جدید زندگیم را زودتر انتخاب کنم و مربیگری آینده من بود چون عشق و زندگی من فوتبال بود و تمام زندگیم را برای این کار گذاشتم و دنبال هیچ چیز دیگری جز فوتبال نرفتم. مربیگری دنیای متفاوتی نسبت به بازی است و من هم ترجیح دادم که در سن خوب این کار را شروع کنم و در اوج جوانی بتوانم مربیگری را آغاز کنم.

در حال حاضر در تیم نونهالان استقلال هستی، چی شد که به سمت فوتبال پایه رفتی؟

با توجه به شرایط به من لطف کردند و من را به عنوان یکی از مربیان پایه قبول کردند و به نظرم یکی از سخت ترین رده ها همین رده نونهالان هست. چون تجربه زیادی ندارند و خیلی سخت است که هم انتخابشان کنی و بعد ذهن آنها را به سمت حرفه‌ای و فوتبالی شدن ببری. خدا را شکر ما موفق شدیم بتوانیم شرایط خوبی را رقم بزنیم و نونهالان را در سطح بسیار خوبی با کمک مدیران باشگاه و آقای برهانی پیش ببریم. با تمام مشکلاتی که داشتیم اما موفق شدیم نتایج بسیار خوبی با تیم کسب کنیم.

ماجرای کسر امتیاز از تیم چه بود؟

طبق قوانینی که فوتبال پایه دارد باید تمام مدارک و شناسنامه های بازیکنان ارائه شود. من و باشگاه حرفه ای استقلال خیلی پیگیر بودیم و همه چیز را چک می‌کردیم. این بازیکن من حتی تا مدرسه و اداره گذرنامه برایش رفتم و استعلام گرفتیم که این آقا مشکلی ندارد اما متاسفانه بعد از آن اداره گذرنامه پاسپورت را که گرفت ما هم از آن زمان به او بازی ندادیم. مرجع ما شناسنامه عکس دار و گواهی اشتغال مدرسه و گذرنامه بود و حتی این بازیکن تیم ملی دعوت شد و از او تست تراکم استخوان گرفته شد که سنش زیر ۱۶ نشان داده شد، یعنی کاری نبود که ما انجام نداده باشیم،‌ دیگر کار دیگری از من و باشگاه بر نمی‌آمد و اگر بازیکنی موفق شده همه این مدارک را دور بزند و سرشان را کلاه بگذارد دیگر من و باشگاه چکار می توانیم بکنیم؟ باشگاه استقلال حرف و حدیث زیادی پشتش هست و خیلی ها نمی‌خواهند که ما نتیجه بگیریم. به ۵ بازیکن من گیر الکی دادند و هیچ کدام ثابت نشد اما بالاخره موفق شدند با ارتباطاتی که داشتن از ما ۲۲ امتیاز کم کنند، اما مطمئنم که باشگاه می‌تواند از حقش دفاع کند و من هم پشت آنها هستم و حق این بچه ها نیست که با این همه زحمت وقتی تیم قهرمان فصل قبل را رفت و برگشت بردند با این کار از کورس عقب بیاندازند. اگر شرایط عادی بود قطعا ما می توانستیم قهرمان شویم. متاسفانه اتفاقاتی در هفته آخر افتاد که مایه تاسف است نمی‌دانیم چطور تیم اول به تیم آخر جدول باخت. اگر فیلم بازی را ببینید متوجه می‌شوید چه می‌گویم، ما به همین تیم با دو بازیکن کمتر چهار گل زده بودیم، این بچه ها باید درس جوانمردی و فیرپلی بگیرند و در آینده بازیکن با اخلاق و درستی شوند نه اینکه با چنین اتفاقاتی روبرو شوند. به هرحال من از بچه هایم راضی هستم و مطمئم تا سه سال آینده آنها را در لیگ برتر برای استقلال یا قرضی در تیم های دیگر خواهیم دید.

در ایران روند انتقال بازیکن از تیم های پایه تا بزرگسالان خیلی کند پیش می‌رود.

درست است ولی از نظر من شروع امسال با حضور آقای برهانی و افرادی که برای پایه ها انتخاب کرده همه افرادی هستند که عاشق فوتبال و این شغل هستند و با توجه به حرفه ای سازی ای اف سی که تیم ها باید تیم های پایه قوی و آکادمی درست داشته باشند، این باعث می‌شود که خود به خود باعث پرورش بازیکن و رشد بازیکن می‌شود به نظرم اگر این روند در سه چهار سال آینده هم برای ما و هم برای پرسپولیس ادامه داشته باشد بازیکنان زیادی را می توانیم در تیم های اصلی و لیگ برتر داشته باشیم. درست است که پرسپولیس نتوانسته نتایج آکادمی استقلال را در پرسپولیس بگیرد اما آقای خلیلی در این تیم هم خیلی خوب کار کرده و مطمئنا سال به سال بهتر خواهند شد. روزی که ما تست گذاشتیم ۴ هزار نفر برای تست آمدند خوشحالم که این ۲۷ نفری که انتخاب کردم من را سربلند کردند.

باشگاه از نظر حمایت های مالی و امکانات در مورد پایه ها عملکرد قابل قبولی داشته است؟

استقلال با تغییرات مدیریتی که داشت و بعدش شروع بدهی های سنگینی مثل استراماچونی باعث شده که هنوز ما نتوانیم در بحث درآمدی موفق باشیم. به نظر من امسال ما با ۴،۵ میلیارد می‌توانستیم بهترین امکانات را در پایه ها داشته باشیم. که هزینه یک بازیکن هم نیست اما با این پول می‌شد چند بازیکن ۳۰ ۴۰ میلیاردی تحویل داد. اگر مدیران ما بتوانند با آرامش کار کنند و بدانند که جایگاهشان ثابت است می توانند کارهای زیادی را برای آکادمی ها انجام دهند و بعد از آن هر هزینه ای که بکنند قطعا بیشتر از آن به دست خواهند آورد. نکته خوب برای ما این بود که ورزشگاه امام رضا (ع) را داشتیم و احتیاج نبود که به دنبال زمین باشیم و اگر کمی بیشتر توجه می‌شد قطعا می توانستیم بازیکنانی را پروش دهیم که سال های سال به به درد فوتبال ایران بخورند. ما به زودی به فقر بازیکن خواهیم خورد و باید توجه بیشتری به پایه ها داشته باشیم.

در فوتبال پایه همیشه حرف و حدیث خیلی زیاد است مثلا می گویند بازیکنی با پول پدرش به تیم آنده یا اینجور مسائل، از زمانی که در فوتبال پایه هستی با چنین چیزی روبرو شدی؟

پیشنهاد که طبیعتا زیاده، چیزی که هست هر پدر مادری فکر می‌کند که پسرش بهترین بازیکنه ایرانه و حقش خورده شده و همه فکر می‌کنند فرزندشان باید به تیم ملی برود، خانواده ها باید کمی حرفه‌ای تر به این داستان نگاه کنند، پیشنهاد مالی بوده و هست، ما اگر مربیان پایه خود را بی نیاز کنیم این اتفاقات رخ نخواهد داد. باشگاه اگر حمایت کند این افراد جرا نمی‌کنند چنین پیشنهادی بدهند. شاید بازی فرزندشان هم بد نباشد اما فقط تا یک جایی جواب می‌دهد مثلا تا ۱۶،۱۷ سالگی. بعد از آن و زمانی که بازیکن به رده های امید و بزرگسال می‌رسد هیچ سرمربی اعتبار خودش را با انتخاب چنین بازیکنانی زیر سوال نمی‌برد چون در نهایت نتیجه اهمیت دارد.

در مورد استقلال، شاگردان ساپینتو را چطور ارزیابی می‌کنید؟ در چند هفته اخیر هم خوبی نتایج گرفته‌اند

به نظر من استقلال در حال حاضر یکی از بهترین فوتبال هایش را به نمایش می‌گذارد و هواداران را امیدوار کرده‌اند. حتی زمانی که تیم مساوی می‌کند هواداران باز هم از این تیم نا امید نمی‌شوند. این تیم نشان داده که رو به جلو و رو به رشده و حتی تا ثانیه آخر بازی به فکر بردن هست و تا آخر دست از جنگیدن نمی‎‌کشد. این نشان دهنده روح برنده در تیم هست.

کلا سبک بازی استقلال نسبت به فصل گذشته تغییر کرده است.

تیم فصل گذشته فرهاد یک تیم تاریخی بود و قهرمان شد، شما وقتی تیم اول جدول و بدون باخت هستی خب قاعدتا محتاط تر بازی می‌کنی ، شاید اگر تیم ساپینتو هم مثل سال قبل با اختلاف در صدر بود محتاط تر بازی می‌کرد. استقلال پارسال همین شرایط را داشت و از همه مهم تر رکوردی را در دست داشت که تیم های بزرگ دنیا آرزوی داشتن آن را دارند و به آن نرسیده‌اند، کاملا تیم فرهاد حق داشت که با آن شیوه بازی کند. همین قضیه باعث می‌شد که استقلال وقتی جلو می‌افتاد محتاط تر بازی می‌کرد و موقعیت های بیشتری را نمی‌توانست روی دروازه حریف ایجاد کند. در آخر آن تیم تاریخ ساز شد و همیشه در ذهن همه خواهد ماند. البته این نتایج از هوش و ذکاوت بالای فرهاد هم بود، همان طور که می‌بینیم حالا هم بهترین نتایج تاریخ کلبا را گرفته و با توجه به سرمایه تیم نسبت به بقیه تیم های امارات نتایج بسیار خوبی گرفته است. هوش فرهاد نسبت به ابزاری که دارد واقعا فوق العادست.

با فرهاد رابطه خوبی داری؟ همیشه گفتی که از او الگو می‌گیری.

زمانی که من بچه بودم فرهاد مجیدی ستاره استقلال تیم مورد علاقه ام بود، طبیعتا همه کارهایش را دنبال می‌کردم، بزرگتر که شدم در استقلال با هم آشنا شدیم و نزدیک تر شدیم می‌دانست که خیلی دوستش دارم و با هم ارتباط خوبی داشتیم. فصل گذشته بازی های زیادی را از نزدیک دیدم و امسال هم چند بازی کلبا را از نزدیک دیدم، واقعا دوستش دارم و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. احساس می‌کنم سبک مربیگری او نسبت به بقیه متفاوت است. شاید همه فکر کنند او در دبی شرایط خیلی راحتی دارد اما او هر روز صبح زودتر از همه مسافتی به اندازه تهران قم طی می‌کند که به تمرین برود و شب ها دیر از همه همین مسیر را باز می‌گردد، این نکاتی است که شاید همه نبینند اما من آنها را الگوی کارم کردم که هر جا هستم با عشق کارم را انجام بدهم.

استقلال این روزها درگیر طلب استراماچونی است و این به یک بحران جدی برای این تیم تبدیل شده.

این قضیه با مبلغی به مراتب کمتر حل می‌شد و اشتباه پشت اشتباه انجام شد. عدم ثبات مدیریت در باشگاه‌ها باعث می‌شود مدیران در لحظه کار کنند و حتی برای دو ماه بعد هم برنامه‌ریزی نکنند. در حال حاضر فکر کنم یک نگاه ملی باید به این قضیه شود و برای استقلال یک اتفاق ملی رخ دهد و غیر از این نمی‌شود آن را حل کرد.

این روزها بحث انتخاب سرمربی تیم ملی داغ شده و بین مربیان داخلی اسم قلعه نویی و جواد نکونام مطرح است، نظرت در این مورد چیست؟

به نظر من اگر بخواهیم مربی ایرانی داشته باشیم هیچ کس به اندازه امیر خان نه زخم خورده و نه زحمت کشیده و تجربه دارد،‌ اگر مربی ایرانی بخواهیم حق امیرخان است که روی نیمکت بنشیند. یادمان نرود که امیرخان با ضربات پنالتی و بدون باخت در ۹۰ دقیقه جایگاهش را از دست داد و فکر می‌کنم که این صلاحیت را دارد که بار دیگر به نیمکت تیم ملی برسد. ما بازیکنان بزرگی داریم که در اروپا بازی می‌کنند و مربی بالا سر آنها باید بزرگ باشد. چه خارجی و چه ایرانی باید اسم مربی طوری باشد که بازیکنان از او حساب ببرند.

بین داخلی و خارجی نظرت کدام گزینه برای نیمکت تیم ملی است؟

ما هر زمان در مورد مربی خارجی صحبت می‌کنیم اسم کی روش مطرح می‌شد، خدارو شکر حالا دیگر تیم دارد و من فکر می‌کنم اگر می توانیم مربی در سطح بالا مثل مربی عربستان بیاوریم خوب است اما مربی معمولی خارجی به درد ما نمی‌خورد و نمی‌تواند کمکی به تیم ما کند.

اسم سانچز سرمربی سابق قطر هم مطرح است

راستش من شناخت خاصی از او ندارم، فکر می‌کنم که یا خارجی باشد که اسم بسیار بزرگی دارد یا نه همان مربی بزرگ داخلی بگذارند، سرمربی معمولی خارجی اصلا انتخاب درستی نیست.

عملکرد تیم ملی در جام جهانی با کی‌روش را چطور دیدی؟

با کی روش که نظری ندارم، اما به نظرم اگر با اسکوچیچ می‌رفتیم نتیجه بهتری می‌گرفتیم. فکر می‌کنم همین نتایج رو با اسکوچیچ هم می‌گرفتیم حتی شاید آمریکا را هم می‌بردیم.

در زمان اسکوچیچ رختکن از دست او در رفته بود. حالا خودت مربی شده‌ای به نظرت چه عواملی باعث این اتفاق شد؟ اسکوچیچ باید چیکار می‌کرد که این اتفاقات رخ ندهد؟

اسکوچیچ کاری نباید می‌کرد بلکه مقامات بالاتر باید این قدرت را به اسکوچیچ می‌دادند. او به عنوان مربی باید فقط مسئولیت فنی را بر عهده می‌گرفت اما مقام بالاتر باید آن قدرت لازم برای جمع کردن رختکن را به او می‌داد اگر آنها حمایت می‌کردند و با قاطعیت از اسکوچیچ حمایت می‌شد هیچ بازیکنی این حق را به خودش نمی‌داد که جلیو این قضیه ایستادگی کند چون آرزوی آنها بازی در جام جهانی است. ولی وقتی فهمیدند مدیران با فشار بازیکن توانایی تعویض مربی را دارند هجمه ها زیاد شد و در آخر اتفاقی که دیدیم رخ داد.

مقصر پس فدراسیون بود؟

ببینید بازیکنان فوتبال باهوش هستند، وقتی حتی ببینند بین مربی و سرمربی شکاف هست سریع بین آنها قرار می‌گیرند. من خودم فوتبالیست بودم و می دانم وقتی بین کادر فنی شکاف باشد دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد و رختکن به هم می‌ریزد، مقام بالاتر باید حمایت بهتری می‌کرد یا همین کاری که کردند، برکنارش کردند و فرد دیگری را بیاورند. ولی به نظر من اگر در آن برهه از زمان حمایت می‌شد خیلی بهتر بود. اسکوچیچ تیمی را گردن گرفت که کسی گردن نمی‌گرفت و نتیجه خوبی را با آن کسب کرد و حقش بود روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی بنشیند. مگر اینکه می خواستیم یک آدم خیلی بزرگ خارجی بیاوریم که قطعا آن آدم کی روش نبود. ما با آن پولی که به کی روش دادیم کی توانستیم سه تا استادیوم امام رضا بسازیم، اما ما آن پول را دادیم اما فقط دو افتخار برد مراکش و ولز را داشتیم و هیچ جامی را نگرفتیم. به نظر من کمی به کی روش خوش خدمتی کردیم، اگر روی این حساب بود که رنار با بردن قهرمان جام جهانی تا ۲۰ سال باید به فدراسیون عربستان دستور می‌داد.

فدراسیون فوتبال بعد از جدایی کی‌روش آمد یک سری اسم اعلام کرد و از چند مربی لیگ برتری برنامه خواست. مربیانی که بعضی از آن‌ها در تیم باشگاهی خودشان هم شرایط خوبی نداشتند. نظرت درباره این اقدام فدراسیون فوتبال چیست؟ خیلی‌ها گفتند این حرکت سرکاری بود!

آره این حرکات نخ‌نما شده است. کسانی که در فوتبال هستند می‌دانند. شاید مثلا مادر من گزینه‌ها را نگاه کند بگوید فلانی و فلانی هم هستند ولی ما که در فوتبال هستیم می‌دانیم. همه چیز پیشرفت کرده و آدم‌ها حرف که می‌زنند طرف مقابل می‌فهمد راست می‌گوید یا دروغ. این کارها جالب نیست. یک جورهایی به مردم برخورد.

بی‌احترامی به تیم ملی نبود؟

بی‌احترامی به مردم و تیم ملی بود. گزینه‌ها مشخص هستند. فکر می‌کنم زمانی که آقای قلعه‌نویی کنار کشید هم در اعتراض به همین مسائل بود. اسم ایشان نباید کنار بعضی‌ها می‌آمد.

شاید همین نفراتی که اسمشان مطرح شد سال بعد با رزومه گزینه تیم ملی قراردادشان سه برابر شود!

دقیقا همین اتفاق می‌افتد. قدیم هم در زمان نقل و انتقالات لیست می‌دادند و ۶۰ نفر را دعوت می‌کردند. همه موقع قرارداد بستن می‌گفتند ما بازیکن ملی هستیم! با این کارها به باشگاه‌ها هم ظلم می‌کنیم و کلا بد است. نشان می‌دهد افرادی خارج از فوتبال برای فوتبال تصمیم می‌گیرند.

یکی از کسانی که عدم حضورش کمی عجیب به نظر می‌رسید علی دایی بود. کسی که تا همین پارسال همیشه نامش برای تیم ملی مطرح می‌شد ولی این بار چنین اتفاقی رخ نداد. خودت هم با او کار کرده‌ای. کمی در مورد علی دایی و بازی زیر نظر او بگو.

ویژگی‌های اخلاقی و مردمی بودن علی دایی و عشقی که به مردم دارد قابل وصف نیست. نماینده شایسته‌ای برای ایران در مراسم فیفا بود. همه باید به حضور چنین مردی افتخار کنیم و روزی نرسد که دیر بشود. فکر کنم علی دایی بغض زیادی در گلو دارد و حقش خانه‌نشینی نیست. من با او کار کردم و می‌دانم علی آقا عاشق فوتبال است و به عشق فوتبال زندگی می‌کند. به عشق اینکه بیاید سر تمرین و تیر دروازه‌ها را بزند. همه کسانی که با او کار کردند می‌دانند عاشق این است که تمرین تیمش شروع شود و بیاید ضربه به چارچوب و تیر دروازه بزند و شوخی و خنده کند. او به عشق این کارها زنده است وگرنه همه می‌دانیم اگر می‌خواست حتی می‌توانست رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا هم شود. آدم کوچکی نیست و امیدوارم قدرش را بدانند.

جوان بودم؛ به پرسپولیس گل زدم و عدد ۴ را نشان دادم!

ولی در این مدت اتفاقاتی رخ داده که ارزش و احترام او حفظ نشده است. کسی که فیفا همیشه از او دعوت می‌کند.

این سوءتفاهم‌ها کم کم برطرف می‌شود و ثابت می‌شود چه کسانی مردمشان را دوست داشتند و پشت آن‌ها بودند. علی دایی قطعا یکی از این افراد است. امیدوارم مسئولین تصمیم‌گیرنده درباره افرادی مثل علی دایی با سعه صدر و ملاطفت بیشتری تصمیم بگیرند. حق ایشان این است که حداقل جزو سرمربیان تیم‌های لیگ برتری ما باشند و اتفاقات خوبی رقم بزنند و افتخار فوتبال باشند. یعنی واقعا وزن لیگ برتر ما با حضور آقای دایی بالا می‌رود و امیدوارم قدرش را بدانیم.

خودت هم تنها قهرمانی لیگ برتری‌ات را با علی دایی در لیگ ششم کسب کردی.

یک بار با علی آقا قهرمان شدم و سالی که نیم فصل از استقلال رفتم هم تیم قهرمان شد.

چرا دوران حضورت در استقلال انقدر کوتاه بود؟ یادم است خیلی بابت حضور در استقلال خوشحال بودی و انگیزه و شوق خیلی بالایی داشتی.

ذوق و شوق زیادی که من نسبت به استقلال داشتم باعث شد از عشقی که به این تیم داشتم سوءاستفاده شود. اگر زمان کافی برای تغییر باشگاه به من داده می‌شد قطعا شرایط فرق می‌کرد. اگر یک بازیکن بزرگ دنیا هم ۷-۸ سال در یک تیم باشد و جابجا شود کمی طول می‌کشد با شرایط کنار بیاید. من ۸ سال در سایپا بودم و تنها تیم لیگ برتری‌ام بود. از سایپا مستقیم به استقلال رفتم و تجربه کافی برای تغییر شرایط را نداشتم و زمان لازم داشت تا جا بیفتم. قبلا هم بازیکنانی بودند که در استقلال ستاره شدند ولی سال اول خوبی نداشتند. من ۲-۳ تا از دوستان خودم را مثال می‌زنم. وریا غفوری سال اول در استقلال خیلی خوب نبود. علی کریمی که یکی از بهترین هافبک‌های ایران است ۶-۷ ماه اول حضورش در استقلال خوب نبود. من همه جا می‌گفتم علی یکی از بهترین خریدهای استقلال است و بهترین می‌شود. با همه می‌جنگیدم و کسی نمی‌توانست درک کند ولی من می‌دانستم ۶ ماه اول حضور در استقلال و کنار آمدن با شرایط و آدم‌ها چقدر سخت است. تازه استقلالی که من در آن بازی می‌کردم اسامی بزرگی داشت و برای من جوان هماهنگی با آن‌ها سخت بود.

آن سال استقلال ۵ مدعی سفت و سخت کاپیتانی داشت!

دقیقا. ولی به بازیکنان وقت کافی داده شد و وریا الآن یکی از اسطوره‌های استقلال است و علی وقتی راه افتاد یکی از ستون‌های استقلال بود. شرایط برای من هم می‌توانست به همین شکل باشد ولی خدا راه سخت‌تر را برای من انتخاب کرد و این بود که من با عشق به استقلال و مربیگری در این تیم زندگی کنم. مرحله اولش را برداشتم و از پایین‌ترین سنی که در استقلال وجود دارد افتخار این را دارد که کنار این تیم و هوادارانش باشم و آدم‌هایی را تربیت کنم که انشالله سال‌های بعئ هم عشق و تعصب را بلد باشند و ارزش پیراهن مقدس استقلال را بدانند و از نظر فنی هم به این تیم کمک کنند.

نکته‌ای که درباره استقلال لیگ دوازدهم وجود دارد این است که جو تیم هم کمی سنگین بود و بعضی بازیکنان هم اختلافاتی باهم داشتند. این هم فکر کنم روی کار تو تاثیر گذاشت.

خیلی سخت بود. برای من که از سایپا آمده بودم. سایپا یک محیط آرام و کارمندی دارد و آنجا فقط فوتبال خوب مهم است. در استقلال اما باید حواست به خیلی چیزها باشد. باید حواست به سکو و لیدر و خبرنگار و … باشد و اخرین نقطه به فوتبال خوب می‌رسید. من تجربه کافی برای مبارزه کردن را نداشتم و با دست خالی به جنگی رفته بودم که آن را بلد نبودم.

لیگ چهاردهم قرار بود برگردی ولی پرو پئیچ را گرفتند.

آن زمان آقای فرهاد مجیدی به آقای مظلومی زنگ زد و گفت که امین منوچهری خیلی می‌تواند به شما کمک کند. ایشان ولی گفتند که یک مهاجم خارجی گرفتیم. برای همین است که عشق به فرهاد مجیدی در قلب من حک شده است. چون این کار را برایم انجام داد. امسال هم زمانی که حضور داشت برای مربیگری در آکادمی من را به آقای آجورلو پیشنهاد کرد. تا آخر این داستان یادم می‌ماند که شروع مربیگری‌ام با حمایت فرهاد مجیدی بود.

آن فصل خیلی هم گل زدی و در سپاهان عالی بودی. شاید بهترین فصل فوتبالی‌ات بود.

شاید هیچکس نداند که چی شد من از سپاهان به لیگ یک رفتم. من زمانی که در سپاهان بودم نیم فصل خیلی خوبی داشتم و فکر می‌کردم با این عملکرد می‌توانم به استقلال برگردم. برای همین تمام پیشنهادهایم را رد کردم و منتظر ماندم تا اینکه دیدم تمام پیشنهاداتم از دست رفته و فقط صنعت نفت آبادان مانده بود. من هم قبلا به جز اصفهان خارج از تهران بازی نکرده بودم. با مرحوم دست‌نشان صحبت کردیم و پول خوبی هم می‌دانند. آن زمان حنیف عمران‌زاده و وحید طالب‌لو هم شرایط خوبی داشتند و به ایشان گفتم این دو نفر را هم می‌توانم با خودم بیاورم. ایشان هم گفتند خیلی خوب است. می‌خواستیم تیم شرایط خوبی داشته باشد. حنیف رفت صحبت کرد و قرارداد خوبی هم امضا کرد. قرار بود من و وحید برویم و صحبت کنیم که حنیف گفت من نمی‌آیم و می‌خواهم با خونه به خونه بابل قرارداد ببندم و در شهر خودم باشم. ما به او گفتیم که صحبت کردیم و آبروی ما می‌رود. آقا نادر هم زنگ زد گفت حنیف آبروی ما را در باشگاه برده و شما دست نگه دارید. ما هم گفتیم دیگر نمی‌آییم و من هم در اوج بودم. صبر کردیم و من استقلال را از دست دادم، نفت هم طوری شد که دیگر نمی‌خواستم بروم و سخت بود به آبادان بروم. مجبور شدم به لیگ یک بروم. سرنوشت فوتبالی من عوض شد. سال قبل در آسیا جلوی بهترین بازیکنان قاره بازی می‌کردم و ناگهان در لیگ یک بودم و اصلا نمی‌توانستم بازی کنم. بعد هم مشکلی برای یکی از عزیزان خانوادگی من پیش آمد و کلا از نظر روحی و روانی خیلی بد پیش رفت. خیلی‌ها که من را می‌بینند شاید ندانند چه اتفاقی افتاده و خیلی چیزها را به این ربط می‌دهند که من کم‌کاری کردم. خدا را شکر می‌کنم هیچوقت از نظر تمرین کردن و زندگی سالم کم‌کاری نکردم. برای همین حسرتش را نمی‌خورم. یک سری اتفاقات افتاد که از دست من خارج بود. بعد هم توانستم به نفت تهران برگردم و با علی کریمی کار کردیم و آن سال خوب کار کردم و بعد هم به سپیدرود رفتم ولی بعد دیگر شرایط بازی در سطح اول را نداشتم. برای همین اول صحبتم گفتم که خداحافظی کردم چون باید دست و پا می‌زدم. در تیم‌هایی که ازت بازی می‌گرفتند و پول هم نمی‌دانند. مثلا در پارس جنوبی جم واقعا سختی کار زیاد بود. مدام در پرواز بودیم و آنجا هم شرایط سخت را باید تحمل می‌کردم. در نهایت هم هیچ دریافتی نداشتم. سال آخر هم در هوادار بودم که صعود کردیم لیگ برتر. آن هم داستان‌های خودش را داشتو من نیم فصل اضافه شدم و خدا را شکر در صعود تیم تاثیر کوچکی داشتم ولی آقای عنایتی تصمیم گرفت یکی دو هفته اخر که صعود تیم قطعی شده بود با قطع همکاری کند. همان جا تصمیم گرفتم مربی شوم که تمام عقده‌های فوتبالی‌ام که به آن نرسیدم را در مربیگری به دست بیاورم.

در نفت تهران هم خیلی اتفاقات عجیبی افتاد و خودت هم شاکی بودی که این تیم ریشه‌دار و قدیمی نابود شد.

با نابود کردن نفت تهران و پاس تهران و راه آهن تهران کلی بازیکن تهرانی را از دست دادیم. الآن شما پرسپولیسی که این ۵ سال قهرمان شد را ببینید چند بازیکن اصلی این تیم از نفت تهران آمدند و استقلال چند سال قبل هم چند بازیکن از پاس تهران داشتند.

همین الآن بیرانوند، امیری، کمال کامیابی‌نیا و ارسلان مطهری از همان تیم نفت هستند.

دقیقا. نبود این تیم‌ها به فوتبال کشور آسیب می‌زند. تهران در نهایت پایتخت است و هرچه تیم داشته باشد بهتر است. سایپا، نفت، پاس و راه آهن را نداریم و این تیم‌ها کلی فوتبالیست خوب به کشور می‌دانند. این در حق نفت تهران اجحاف بود. تمام تیم‌های پایه نابود شد. تیمی که می‌توانست با یک حمایت کوچک از سمت وزارتخانه اتفاقات خوبی را ببیند. فوتبال یک صنعت است. اگر با فروش نفت سود می‌کنیم، با فروش بازیکن هم سود می‌کنیم. آن بازیکن در نهایت پولش را در شهر خودش خرج می‌کند. الآن سردار ازمون و مهدی طارمی کلی در شهر خودشان خرج کردند و پول وارد صنعت کشور می‌شود. ما عاشق ایرانیم و دوست داریم اینجا زندگی کنیم و اینجا باشیم و شهری که در آن به دنیا آمدیم را آباد کنیم. این دلارهایی که از جاهای مختلف دنیا می‌گیرند در ایران هزینه می‌شود. اگر به نفت و سایپا این نگاه مدیریتی بود خیلی فرق می‌کرد. الآن قانونی که گذاشتند بخش خصوصی هزینه کند اشتباه است. چرا نباید برای نفت تهران هزینه کنید؟ با فروش بیرانوند می‌توانستید ۱۰۰ میلیارد درآمدزایی کنید که برای همان شرکت نفت هم درآمدزایی می‌شد. استقلال هنوز از صیادمنش درآمد دارد. اگر مدیری بود که نمی‌گفت با من فقط راجع‌به فروش نفت صحبت کنید و فوتبال نمی‌دانم خب شرایط عوض می‌شد. خب اگر خودت نمی‌دانستی کسی را کنار خودت می‌گذاشتی که از فوتبال بداند. به تو می‌گفت ما می‌توانیم از فوتبال اگر ۱۰ میلیارد هزینه می‌کنیم ۲۰ میلیارد در بیاوریم. شما زورت می‌رسید که حق پخش را بگیری. اگر حق پخش نفت تهران را می‌دادند دیگر نیازی به پول وزارتخانه هم نبود!

نفت تهرانی که اگر روند درستش ادامه پیدا می‌کرد می‌توانست در فوتبال ایران تبدیل به یک قطب شود.

آدم‌های خیلی خوبی در بخش ورزشی باشگاه بودند. آقای علیپور و قنبرزاده افرادی بودند که می‌توانستند به وزارتخانه کمک کنند. اصلا اینطوری نبود که از وزارتخانه به فوتبال کمک شود و می‌شد از فوتبال به آن‌ها کمک کرد. ولی نشد و این استعدادها را از دست دادیم و کاری کردند که تیم منحل شد.

اسم راه‌آهن هم آمد که خودت انجا بازی کردی. یکی از صحنه‌های ماندگارت گلی بود که با لباس این تیم به پرسپولیس زدی و بعد هم عدد ۴ را نشان دادی. از قبل برنامه داشتی یا در لحظه تصمیم گرفتی؟

خب من همیشه جلوی استقلال پیراهن این تیم را زیر لباس تیمم می‌پوشیدم که اگر گل زدم آن را نشان دهم. بازی پرسپولیس هم جوان بودیم و جذابیت فوتبال چنین کارهایی بود. شاید برگردم عقب این کار را نکنم ولی آن موقع جذاب بود. از قبل یک مچ‌بند آبی بستم و امیدوار بودم گل بزنم. همیشه جلوی پرسپولیس سرحال بودم و بهترین بازی‌هایم را انجام دادم. فکر ۶ یا ۷ گل به این تیم زدم. آن روز هم می‌دانستم می‌توانم گل بزنم. ده نفره هم شدیم و شرایط سختی بود.

آن بازی ۲-۲ شد؟

آره. محمد نوری دقیقه ۹۰ کاشته زد. همان سالی بود که سجده شکر انجام دادند که گردن هم نمی‌گیرند. آخرین بازی آقای درخشان در پرسپولیس بود.

پرسپولیسی‌ها واکنش خاصی نشان ندادند؟

چرا من رسیدم رختکن دیدم اینستاگرامم از فحاشی‌ها ترکیده بود و کامنت‌هایم را بستم. البته این جذابیت فوتبال است و قصد بی‌احترامی نداریم. همین جا ما پدل هم بازی می‌کنیم کری می‌خوانیم ولی آخر بازی دست می‌دهیم. ما همه کنار هم هستیم. همانطور که صحنه‌های قشنگ بازی ایران با آمریکا را دیدیم که هر دو تیم با همه وجود می‌خواستند برنده شوند ولی بعد بازی هم را بفل کردند. اصلا کل انسان‌های کره خاکی باهم هستیم و نباید هم را تنها بگذاریم و این بد است که مدام جلوی هم هستیم. آره در زمین کری می‌خوانیم و من دوتا کلمه می‌گویم ولی در نهایت تمام می‌شود.

خودت رفیق پرسپولیسی داری؟

خیلی. مربی پرسپولیس داشتم که خیلی آن‌ها را دوست دارم. آقای استیلی یکی از کسانی است که از کار کردن با آن‌ها لذت بردم و با تمام وجودش فوتبال را دوست دارد. امیرحسین فشنگچی یکی از صمیمی‌ترین دوستان من است. محسن بنگر هم همینطور. باهم کری هم می‌خوانیم ولی در نهایت خیلی رفیقیم.

ماجرای شماره ۷۴ چه بود که گفتی رمزی بین من و استقلالی‌هاست؟

۷ برای فرهاد مجیدی است و ۴ هم نماد استقلالی‌هاست که جمع آن هم ۱۱ مس‌شود که عدد مورد علاقه‌ام است. ۴۷ هم برای بچه‌های کروموزومی می‌پوشیدم.

این روزها رشته جدیدی را هم شروع کرده‌ای و حسابی در رشته پدل فعال هستی. کمی درباره این ورزش و حضورت در آن بگو.

من از ۱۵ سالگی فوتبال بازی کردم و در هیجان رقابت بودم و جایگزین پیدا کردن برای آن خیلی سخت است. بسیاری از فوتبالیست‌های مطرح دنیا به چیزهای مخربی روی آوردند. الآن می‌بینیم خیلی‌ها پدل بازی می‌کنند یا در ورزش‌های دیگر هستند. مثلا گرت بیل گلف بازی می‌کند. من هم وقتی این ورزش را شروع کردم دیدم هیجانش خیلی نزدیک به فوتبال است. طبیعتا وقتی ورزش قهرمانی کردیم هرجا برویم رقابت را دوست داریم و تلاش می‌کنیم بهترین باشیم و من گذاشتم که بهترین خودم در این رشته باشم. از نظر ذهنی در مربیگری هم خیلی به من کمک می‌کند. چون یک خلایی ایجاد می‌کند که ذهنت از همه جا بیرون برود و روی توپ تمرکز کنی. علم جدید هم می‌گوید که تو باید روی یک چیز تمرکز کنی. وقتی بتوانی روی توپ تمرکز کنی در زمان مربیگری هم می‌توانی روی کارت تمرکز کنی. یک جور مدیتیشن است. وقتی بتوانی به هیچ چیز فکر نکنی فکرت باز می‌شود و می‌توانی تصمیم‌های خوبی بگیری. من این رشته را انتخاب کردم و برای آن حتی به دوبی می‌روم مسابقه می‌دهم و دوست دارم در ان پیشرفت کنم. اگر بشود که خب خوب است.

از بین فوتبالی‌ها دیگر چه کسانی در پدل فعالیت دارند؟

مجتبی جباری هم خیلی خوب است و باهم تیم دونفره داریم که خیلی خوب شده و باهم تمرین می‌کنیم و مسابقه می‌دهیم. حداثل روزی ۲-۳ ساعت این ورزش را انجام می‌دهیم و حال خیلی خوبی است. آدم‌های خوبی هم هستند و جو خوبی است. مسعود شجاعی، امیرحسین فشنگچی، سیدمحمد موسوی والیبال هم هستند. از بازیگران محمدرضا گلزار، امیر جدیدی و میلاد کی‌مرام بازی می‌کنند. در خارج هم مثلا پویول، رائول، زیدان و کاسیاس پدل بازی می‌کنند.

جوان بودم؛ به پرسپولیس گل زدم و عدد ۴ را نشان دادم!

بیشتر بخوانید:

۲۵۸ ۲۵۸