خلاصه کتاب مثنوی معنوی مولانا – نسخه نیکلسون

خلاصه کتاب مثنوی معنوی: براساس نسخه رینولد نیکلسون ( نویسنده مولانا جلال الدین محمد بلخی )
مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی، اثری بی بدیل در ادب فارسی و عرفان اسلامی است که ژرفای روح انسانی و تجلی حقیقت الهی را روایت می کند. در این دریای بیکران حکمت و معنا، نسخه تصحیح شده رینولد نیکلسون همچون فانوسی درخشان، راهنمایی قابل اعتماد برای کاوش در این گنجینه است و به خواننده کمک می کند تا به درکی عمیق و اصیل از پیام های مولانا دست یابد.
مثنوی معنوی نه صرفاً مجموعه ای از حکایات و اشعار، بلکه یک سفر بی کران درونی است که خواننده را گام به گام با خود همراه می سازد تا لایه های پنهان وجود و حقیقت هستی را درنوردد. این اثر جاودانه که به «قرآن پارسی» شهرت یافته، دریای عظیمی از عرفان، فلسفه، اخلاق و روان شناسی است که هر بار خوانش آن، پرده ای جدید از اسرار را برمی دارد. مولانا، با بیانی شیوا و دلنشین، مفاهیم پیچیده ترین عارفانه را در قالب داستان ها و تمثیل های ملموس و زنده می آمیزد، به گونه ای که هر خواننده ای، با هر سطحی از دانش، می تواند از آن بهره مند شود. این گستره و عمق، مثنوی را نه تنها در میان فارسی زبانان، بلکه در سراسر جهان به اثری شناخته شده و ستوده تبدیل کرده است.
در میان نسخه های متعدد مثنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون جایگاهی ویژه و بی بدیل دارد. این شرق شناس برجسته انگلیسی، عمر خود را صرف مطالعه و تصحیح این شاهکار عظیم کرد و با تلاشی بی وقفه و علمی، نسخه ای را ارائه داد که امروزه به عنوان معتبرترین و دقیق ترین نسخه مثنوی در جهان شناخته می شود. نیکلسون با مقابله نسخ خطی کهن و کمیاب، تفاوت ها و اشتباهات را به حداقل رساند و مقدمه، تصحیح متن، تعلیقات و ترجمه انگلیسی کاملی را ارائه داد که راه را برای پژوهشگران و علاقه مندان به مثنوی هموار کرد. انتخاب این نسخه به عنوان مبنای هر خلاصه ای، تضمینی بر دقت و اصالت مطالب ارائه شده است و خواننده را به منبعی قابل اتکا رهنمون می شود.
هدف از ارائه این خلاصه، صرفاً بازگویی داستان ها و اشعار نیست، بلکه تلاشی است برای فراهم آوردن یک درک ساختارمند و عمیق از روح و پیام اصلی مثنوی، آن گونه که مولانا قصد انتقال آن را داشته است. این مقاله به خواننده کمک می کند تا در انبوه حکایات و گریزهای شاعرانه، مسیر اصلی اندیشه های مولانا را دنبال کند و با هسته اصلی عرفان و حکمت او آشنا شود. این رویکرد تحلیلی، خواننده را به قلب مفاهیم مثنوی می برد و او را در درک ابعاد مختلف این اثر یاری می رساند.
باید اذعان داشت که خلاصه کردن اثری به وسعت و عمق مثنوی، خود چالشی بزرگ است. مولانا در بیان مفاهیم خود، اغلب از یک داستان به داستانی دیگر می گریزد و از تمثیلی به حقیقت عریان پل می زند. این شیوه نگارش، اگرچه بر غنای اثر می افزاید، اما خلاصه سازی آن را دشوار می سازد. از این رو، در این نوشتار تلاش شده است تا با تمرکز بر مضامین کلی و محوری هر دفتر و ارتباط آن ها با یکدیگر، تصویری جامع و در عین حال موجز از مثنوی ارائه شود و از ورود به جزئیات داستانی که ممکن است خواننده را از مسیر اصلی دور کند، پرهیز گردد.
ساختار و شالوده فکری مثنوی: معماری معنوی مولانا
مثنوی معنوی نه تنها از نظر محتوا، بلکه از نظر فرم و ساختار نیز بی نظیر است. انتخاب قالب مثنوی توسط مولانا، انتخابی هوشمندانه بود که به او امکان می داد در دریای اندیشه های عرفانی خود بی هیچ محدودیتی غوطه ور شود. این قالب شعری، با آزادی قافیه و وزن، انعطاف پذیری بی نهایتی را برای بیان موضوعات متنوع و گسترش داستان ها فراهم می آورد. مولانا توانست از این ویژگی برای پیشبرد حکایات بلند، شرح مفاهیم فلسفی و عرفانی، و بیان گریزهای درونی و بیرونی خود بهره گیرد. این فرم، همچون رودی خروشان، به اندیشه های او اجازه می دهد تا بی توقف جریان یابد و خواننده را با خود ببرد.
جایگاه حکایات و تمثیل ها
در مثنوی، حکایات و تمثیل ها نقش محوری و بنیادینی دارند. آن ها صرفاً داستان های سرگرم کننده نیستند، بلکه ابزارهایی قدرتمند برای انتقال مفاهیم انتزاعی و پیچیده عرفانی به زبانی ساده و قابل فهم هستند. مولانا با استفاده از شخصیت های گوناگون، از پادشاهان و پیامبران تا چوپانان و حیوانات، درس های عمیق معنوی را در بستر زندگی روزمره بازتاب می دهد. باید توجه داشت که داستان ها در مثنوی لزوماً خطی نیستند؛ مولانا اغلب از موضوعی به موضوعی دیگر می پرد، حکایتی را نیمه تمام رها می کند و به داستانی دیگر می پردازد، و دوباره به اولی بازمی گردد. این گریزها و پیوستگی های ظاهری، نشان دهنده جریان سیال ذهن عارفانه مولانا است که از هر واقعه ای، نشانه ای از حقیقت را درمی یابد و به آن می پردازد. این سبک، خواننده را به تأمل وامی دارد و او را دعوت می کند تا فراتر از ظاهر داستان، به باطن پیام ها پی ببرد.
نی نامه: سرآغاز هستی و جدایی
هیجده بیت آغازین دفتر اول مثنوی معنوی، که به «نی نامه» شهرت دارد، چکیده و عصاره کلیت مثنوی و حتی فلسفه زندگی مولاناست. این بخش، با ناله نی آغاز می شود که نمادی از روح انسانی است. روحی که از نیستان (عالم ارواح، اصل وجود و حق) بریده شده و در فراق و اشتیاق وصال می نالد. نی نامه، تصویرگر درد جدایی و غربت روح از اصل خویش است؛ دردی که محرک اصلی هر سالکی برای بازگشت به مبدأ خود است. این ابیات، خواننده را به سفری درونی دعوت می کند تا ریشه های وجودی خود را بشناسد و با این جدایی ازلی، همذات پنداری کند. «نی» در مثنوی، نه تنها نماد انسانِ جدا افتاده است، بلکه می تواند تمثیلی از سخن مولانا باشد که خود را واسطه ای برای انتقال پیام الهی می داند؛ همچون نی که تنها وقتی از نفس دمنده پر شود، نغمه سر می دهد.
بشنو از نی چون حکایت می کند – از جدایی ها شکایت می کند
که ز نیستان تا مرا ببریده اند – از نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق – تا بگویم شرح درد اشتیاق
هرکسی که او دور ماند از اصل خویش – بازجوید روزگار وصل خویش
خلاصه ای از مضامین و مفاهیم کلیدی مثنوی (دیدگاه کلی)
مثنوی معنوی گستره ای وسیع از مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و اخلاقی را دربر می گیرد که درهم تنیدگی آن ها، تصویری جامع از جهان بینی مولانا ارائه می دهد. درک این مضامین، کلید ورود به عمق اندیشه های اوست.
جوهر عرفانی: عشق الهی، وصل و فنا
در قلب آموزه های مولانا، عشق الهی جای دارد. او عشق را نیروی محرکه اصلی در مسیر سلوک می داند؛ عشقی که انسان را از تعلقات دنیوی می رهاند و به سوی حقیقت مطلق سوق می دهد. این عشق، در ابتدا ممکن است به شکل عشق زمینی ظهور یابد، اما مولانا به تدریج آن را به سوی عشق آسمانی و الهی تعالی می بخشد. مقصد این سفر، تجربه فنای فی الله است؛ حالتی که سالک از خودی خود تهی می شود و در وجود معشوق ازلی ذوب می گردد. پس از فنا، مرحله بقا بالله فرا می رسد که در آن، سالک با صفات الهی متصف می شود و با وجودی والاتر به جهان بازمی گردد. این چرخه عشق، فنا و بقا، جوهر عرفان مولوی است که در جای جای مثنوی با زبان شعر و حکایت تبیین می شود.
عقل، دل و نفس: سه گانه سرنوشت ساز
مولانا در مثنوی به تفاوت میان سطوح مختلف ادراک و وجود انسان اشاره دارد. او بین «عقل جزئی» که عقل معاش و مادی است و «عقل کلی» یا عقل الهی که منبع شهود و معرفت حقیقی است، تمایز قائل می شود. عقل جزئی، هرچند در زندگی روزمره مفید است، اما قادر به درک حقایق غیبی نیست و حتی می تواند حجابی بر روی دل باشد. در مقابل، قلب یا «دل» به عنوان مرکز شهود، محل نزول معرفت الهی و دریچه ارتباط با عالم معناست. پرورش دل و پاک سازی آن از آلودگی های نفسانی، راه رسیدن به این معرفت است. «نفس اماره» نیز، بخش دیگری از وجود انسان است که تمایلات حیوانی و خودخواهی را در بر دارد. مولانا بارها به تأثیرات فریبنده نفس و راه های مهار آن از طریق ریاضت، توبه و خودشناسی می پردازد و تاکید می کند که نبرد با نفس، اساسی ترین جهاد درونی سالک است.
جبر و اختیار: تعادل ظریف بین تقدیر و اراده
مسئله جبر و اختیار، از پیچیده ترین مباحث فلسفی و کلامی است که مولانا در مثنوی به آن می پردازد. او در عین پذیرش تقدیر و قضا و قدر الهی، بر نقش حیاتی اراده و تلاش انسان تأکید می کند. دیدگاه مولانا در این باره نه جبری مطلق است و نه اختیاری بی حد و حصر، بلکه تعادلی ظریف میان این دو است. او معتقد است که انسان در عین اینکه مقدرات الهی بر او جاری است، دارای آزادی انتخاب و مسئولیت اعمال خویش است. این آزادی، همان زمینه رشد و کمال او را فراهم می آورد. مثنوی به خواننده می آموزد که تقدیر نباید بهانه ای برای سستی و بی عملی باشد، بلکه باید با تکیه بر اراده و توکل بر حق، در مسیر کمال گام برداشت.
مراتب انسانی و انسان کامل
مولانا به سیر تکاملی انسان از مرتبه حیوانی به سوی کمال روحانی می پردازد. او معتقد است که هدف غایی خلقت انسان، رسیدن به مقام «انسان کامل» است؛ انسانی که صفات الهی را در خود متجلی ساخته و به وحدت با هستی دست یافته است. این انسان کامل، الگویی برای دیگر سالکان است و می تواند راهنمای آن ها در مسیر پرفراز و نشیب سلوک باشد. در این سفر، نقش «پیر» یا «مرشد» که خود راه رفته و به کمال رسیده است، حیاتی و بی بدیل است. پیر، چراغ راه سالک است و او را از خطرات مسیر و گمراهی ها باز می دارد. مثنوی به وضوح نشان می دهد که بدون هدایت یک استاد روحانی، پیمودن این راه دشوار و پرمخاطره است.
حکمت عملی و اخلاق اجتماعی
اگرچه مثنوی سرشار از مفاهیم عمیق عرفانی است، اما هرگز از زندگی عملی و اخلاق اجتماعی غافل نمی ماند. مولانا در لابه لای حکایات و تمثیلات خود، درس های اخلاقی ارزنده ای برای زندگی روزمره ارائه می دهد. او ریاکاری، جهل، تکبر و خودبینی را به شدت نقد می کند و خواننده را به فروتنی، خدمت به خلق، صداقت، صبر و شکر دعوت می کند. این حکمت عملی، نه تنها برای تربیت فردی مفید است، بلکه می تواند راهگشای حل مشکلات اجتماعی و ایجاد جامعه ای مبتنی بر فضیلت و اخلاق باشد. مثنوی به ما می آموزد که عرفان حقیقی، در کنج خلوت و انزوا نیست، بلکه در تعامل سازنده با جهان و اصلاح خویشتن و جامعه است.
سیر اجمالی دفاتر شش گانه مثنوی (خلاصه موضوعی هر دفتر)
مثنوی معنوی در شش دفتر تدوین شده است که هر یک به مثابه گام هایی در یک سفر روحانی عمل می کنند و به تدریج خواننده را به عمق بیشتری از حقایق می برند.
دفتر اول: آغاز سفر و جدایی از نیستان
دفتر اول با «نی نامه» آغاز می شود و زمینه را برای ورود به جهان مثنوی فراهم می آورد. مضامین اصلی این دفتر بر غربت روح، درد جدایی از اصل، اهمیت عشق الهی به عنوان تنها راه وصل و لزوم ارادت به پیر و مرشد متمرکز است. حکایت های این دفتر اغلب به نیاز انسان به هدایت، تصفیه نفس و تسلیم در برابر اراده الهی می پردازند. داستان هایی چون «پادشاه و کنیزک» که نماد عشق حقیقی و درمان درد با هدایت الهی است، یا «طوطی و بازرگان» که به اهمیت رهایی از قیدوبندهای نفسانی و آزادی روح اشاره دارد، از حکایت های محوری این دفتر به شمار می روند. این دفتر، خواننده را با جهان بینی مولانا آشنا می سازد و او را برای سفرهای عمیق تر آماده می کند.
دفتر دوم: شناخت نفس و گذر از حجاب ها
در دفتر دوم، مولانا به موشکافی نفس اماره و حیله های آن می پردازد. موضوعات اصلی شامل تبیین ابعاد گوناگون نفس، فریبندگی های ابلیس و مکر نفس است که انسان را از مسیر حقیقت منحرف می سازند. این دفتر بر اهمیت توبه، زهد و ریاضت برای غلبه بر تمایلات نفسانی تأکید می کند. داستان هایی مانند «بقال و طوطی» که نشان می دهد چگونه تقلید کورکورانه می تواند به گمراهی منجر شود و نیاز به بصیرت درونی را برجسته می کند، یا «مهمان ناخوانده» که به شناخت خویشتن و پاک سازی درون اشاره دارد، از حکایت های کلیدی این دفتر محسوب می شوند. خواننده در این بخش با لایه های پنهان وجود خود مواجه می شود.
دفتر سوم: حکمت الهی و اسرار توحید
دفتر سوم به مباحث عمیق تری در باب قضا و قدر، توکل و اراده الهی می پردازد. مولانا در این دفتر به تشریح حکمت پنهان در تقدیرات الهی و اهمیت تسلیم و توکل در برابر آن می پردازد. همچنین، تفاوت میان علم ظاهری و جهل حقیقی و لزوم رسیدن به علم لدنی (علم شهودی) از جمله مباحث محوری است. حکایت های این دفتر غالباً بر این نکته تأکید دارند که دید انسان محدود است و باید به حکمت پنهان در هر رویدادی ایمان آورد. داستان «موسی و شبان» که به اهمیت قصد و نیت خالص در عبادت و عدم قضاوت ظاهری می پردازد، و حکایت «خرگوش و شیر» که نمادی از پیروزی عقل و تدبیر بر قدرت خام است، نمونه های برجسته این دفتر هستند.
دفتر چهارم: آزمون های راه و بصیرت درونی
این دفتر به آزمون ها و امتحانات الهی در مسیر سلوک می پردازد. صبر، شکر، رضایت و توکل در برابر بلاها و سختی ها از موضوعات اصلی این بخش است. مولانا تأکید می کند که مصائب، وسایلی برای تصفیه و رشد روح هستند و هرچه سالک در این آزمون ها موفق تر باشد، بصیرت درونی او عمیق تر می گردد. حکایت های این دفتر اغلب درباره درک حقیقت و تمایز میان واقعیت و توهم هستند و به اهمیت دیدن با چشم دل می پردازند. حکایاتی که به ضرورت پاک سازی درون و دوری از ظاهربینی اشاره دارند، در این دفتر برجسته اند. خواننده در این مرحله با مفهوم ابتلاء و اهمیت آن در سیر معنوی آشنا می شود.
دفتر پنجم: اوج فنا و بقا و وحدت وجود
دفتر پنجم به اوج مباحث عرفانی مثنوی، یعنی فنای فی الله، بقای بالله و وحدت وجود اختصاص دارد. مولانا در این بخش به شرح مقامات والای عرفانی می پردازد که در آن، سالک به درک یگانگی همه هستی با خداوند می رسد. این دفتر، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را با زبانی شاعرانه و تمثیلی بیان می کند و خواننده را به سوی تجربه مستقیم حقیقت الهی رهنمون می سازد. مباحث مربوط به تجلیات الهی در کثرات و یکی دیدن ظاهر و باطن جهان، از محورهای اصلی این دفتر است. اینجا، جایی است که خواننده با عمیق ترین لایه های اندیشه مولوی در باب توحید و وحدت مواجه می شود.
دفتر ششم: پایان سفر و رازهای ناگفته (دفتر ناتمام)
دفتر ششم به جمع بندی نهایی مباحث و اسرار پنهان می پردازد. این دفتر، اگرچه ناتمام ماند، اما شامل مضامین بسیار عمیق و پرده برداری از رازهای هستی است. مولانا در این دفتر به تبیین نهایی مراحل سلوک و راه رسیدن به معرفت کامل می پردازد. ناتمام ماندن داستان آخر و کل مثنوی در این دفتر، خود حاوی پیامی عمیق است: راه حقیقت پایانی ندارد و سفر معنوی همیشه ادامه دارد. برخی این ناتمامی را نشانه ای از وسعت بی کران معارف الهی می دانند که در کلام نمی گنجد. این دفتر، با وجود ناتمام بودنش، دریچه ای به سوی ابعاد ناگفته و فراتر از کلام باز می کند و خواننده را به تفکر و تعمق بیشتر دعوت می نماید.
اهمیت رینولد نیکلسون در فهم مثنوی
در میان انبوه تصحیح ها و شروح مثنوی، کار رینولد آلن نیکلسون نه تنها یک تلاش آکادمیک، بلکه یک خدمت بی بدیل به میراث عرفانی جهان است. نیکلسون، نه تنها با هوش و استعداد سرشارش، بلکه با عشق و تعهدی مثال زدنی به ادبیات عرفانی فارسی، توانست کلیدی برای گنجینه مثنوی فراهم آورد.
کارنامه نیکلسون: پژوهشی فراتر از یک تصحیح
رینولد آلن نیکلسون (۱۸۶۸-۱۹۴۵) شرق شناس و اسلام شناس برجسته بریتانیایی بود که تخصص اصلی او در عرفان اسلامی و ادبیات فارسی بود. او بیش از ۴۰ سال از عمر خود را وقف مثنوی معنوی مولانا کرد. کارنامه نیکلسون تنها به تصحیح متن مثنوی محدود نمی شود؛ او برای اولین بار متن کامل مثنوی را از روی نسخ خطی معتبر به زبان انگلیسی ترجمه کرد و مقدمه ای جامع، تعلیقاتی دقیق و واژه نامه ای برای آن نوشت. این مجموعه هشت جلدی که بین سال های ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۰ منتشر شد، حاصل ده ها سال پژوهش و مقایسه نسخ گوناگون مثنوی بود. نیکلسون نه تنها یک مصحح، بلکه یک مفسر و مترجم بود که توانست پیچیدگی های زبانی و عمق مفاهیم عرفانی مثنوی را به مخاطبان غربی بشناساند. او در کار خود بی نهایت دقیق و وسواس گونه عمل می کرد و این دقت، اعتبار کار او را دوچندان ساخت.
تأثیرگذاری نسخه نیکلسون: مرجعی برای جهان
نسخه تصحیح شده نیکلسون از مثنوی معنوی، به دلیل دقت و جامعیت بی نظیرش، به سرعت به عنوان یک مرجع جهانی شناخته شد. پیش از او، نسخه های موجود مثنوی اغلب دارای کاستی ها و اغلاط فراوان بودند که درک صحیح متن را دشوار می ساخت. نیکلسون با کار خود، متنی پاکیزه و قابل اعتماد را فراهم آورد که مبنای بسیاری از پژوهش ها، ترجمه ها و شروح بعدی در سراسر جهان قرار گرفت. این نسخه نه تنها به درک بهتر مثنوی در محافل آکادمیک بین المللی کمک کرد، بلکه دریچه ای نوین برای علاقه مندان به ادبیات عرفانی در سراسر دنیا گشود تا با این شاهکار بی بدیل آشنا شوند. اعتبار کار او چنان است که امروزه بسیاری از مصححان و شارحان فارسی زبان نیز کار خود را بر اساس این نسخه انجام می دهند و آن را یک نقطه عطف در مطالعه مثنوی می دانند. تأثیرگذاری نیکلسون فراتر از یک تصحیح بود؛ او توانست مثنوی را از گنجینه ای محلی، به میراثی جهانی تبدیل کند.
نکات تکمیلی برای مطالعه و تعمق در مثنوی
ورود به جهان مثنوی معنوی، نیازمند آمادگی و رویکردی خاص است تا بتوان از این اقیانوس معرفت بهره مند شد. برای کسانی که قصد مطالعه یا تعمق بیشتر در مثنوی را دارند، رعایت چند نکته می تواند راهگشا باشد.
یکی از بهترین راه ها برای شروع، مطالعه مثنوی همراه با شروح معتبر است. شروح، پیچیدگی های زبانی و معانی پنهان ابیات را آشکار می سازند و درک حکایات و گریزهای مولانا را آسان تر می کنند. همچنین، نیازی نیست که مطالعه مثنوی را از ابتدا و به ترتیب دفاتر آغاز کرد؛ گاهی شروع با حکایات معروف و دلنشین، یا بخش هایی که به مفاهیم مورد علاقه خواننده می پردازند، می تواند جذابیت بیشتری ایجاد کند و او را به ادامه راه ترغیب نماید. نکته مهم این است که مثنوی برای خواندن سریع و سطحی نگاشته نشده است. هر بیت و هر حکایت، دریچه ای به سوی معنایی عمیق تر است که نیازمند تأمل و تدبر است. بنابراین، خوانش تدریجی و بارها و بارها اندیشیدن در معنای ابیات، کلید گشودن اسرار آن است. گاهی یک بیت، ساعت ها فکر و تأمل را می طلبد تا حکمت نهفته در آن آشکار شود.
برای مطالعه عمیق تر و جامع تر مثنوی، استفاده از شروح معتبر فارسی توصیه می شود. از جمله این شروح می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- شرح مثنوی شریف استاد بدیع الزمان فروزانفر: این شرح یکی از جامع ترین و دقیق ترین شروح مثنوی است که به بررسی لغوی، دستوری، ادبی و عرفانی ابیات می پردازد.
- شرح مثنوی دکتر محمد استعلامی: این شرح با نثری روان و امروزی، برای خوانندگان عمومی نیز قابل فهم است و در عین حال عمق مطالب را حفظ می کند.
- شرح جامع مثنوی معنوی کریم زمانی: این شرح نیز از جمله منابع ارزشمند و پرکاربرد برای درک ابعاد مختلف مثنوی است که به زبان ساده تری نوشته شده و می تواند برای دانشجویان و علاقه مندان بسیار مفید باشد.
همچنین، مطالعه آثار و مقالات پژوهشگرانی چون عبدالحسین زرین کوب که در مورد زندگی و اندیشه های مولانا و مثنوی نگاشته اند، می تواند به گسترش دیدگاه خواننده کمک شایانی کند.
نتیجه گیری: میراث جاودان مولانا و مثنوی
مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی، فراتر از یک کتاب، یک راهنمای زندگی و سفری بی وقفه به سوی عمق وجود و حقیقت مطلق است. این شاهکار عظیم ادبیات عرفانی فارسی، با زبان شعر، حکایت و تمثیل، مفاهیم عمیق ترین عرفانی و فلسفی را به گونه ای بیان می کند که هر خواننده ای با هر سطحی از دانش، می تواند از آن بهره مند شود و با آن ارتباط برقرار کند. مثنوی، ندای جدایی روح از اصل خویش است و شوق وصال را در دل ها برمی انگیزد؛ ندایی که از نی نامه آغاز می شود و در طول شش دفتر، خواننده را با خود در مسیر شناخت نفس، مبارزه با تعلقات، درک حکمت الهی و تجربه عشق الهی همراه می سازد. این اثر، نه تنها آینه ای از اندیشه های مولاناست، بلکه بازتابی از ظرفیت های پنهان روح انسانی برای رسیدن به کمال است.
تلاش های بی وقفه پژوهشگرانی چون رینولد آلن نیکلسون در تصحیح و شناساندن مثنوی به جهان، اهمیت این اثر را دوچندان کرده و آن را به مرجعی جهانی برای پژوهش و الهام تبدیل نموده است. نسخه نیکلسون، با دقت و جامعیت بی بدیل خود، راه را برای نسل های پی درپی از محققان و علاقه مندان به مثنوی هموار ساخته است. مثنوی معنوی، گنجینه ای است که هر بار خوانش و تدبر در آن، لایه ای جدید از معنا و حکمت را آشکار می سازد و به این ترتیب، مسیر کشف و شهود را برای جویندگان معرفت فراهم می آورد. این میراث جاودان، همواره دعوت کننده انسان به تأمل در خویشتن و جهان، و گام برداشتن در مسیر عشق و حقیقت الهی خواهد بود؛ دعوتی که هیچ گاه کهنه نمی شود و همواره تازگی و پویایی خود را حفظ می کند.