خلاصه جامع کتاب راهنمای سرگشتگان جان ای وللا | فلسفه ارسطو

خلاصه کتاب ارسطو: راهنمای سرگشتگان ( نویسنده جان ای وللا )

جان ای. وللا در کتاب «ارسطو: راهنمای سرگشتگان» به کاوش در پنج مفهوم بنیادین فلسفی ارسطو می پردازد: علم، جوهر، طبیعت، نفس و نیکبختی. این کتاب دریچه ای تازه به سوی فهم عمیق ترین اندیشه های حکیم یونانی می گشاید و خواننده را با ساختار فکری او آشنا می سازد. در این اثر، او به ما کمک می کند تا با مفاهیم اصلی فلسفه ارسطو به شیوه ای جذاب و عمیق ارتباط برقرار کنیم، گویی خودمان در حال قدم زدن در لوکیوم هستیم و از زبان او می شنویم. این سفر فکری، ما را به درکی جامع تر از دنیای ارسطو می رساند و امکان می دهد تا با دیدگاه های او درباره هستی، دانش و معنای زندگی پیوندی عمیق برقرار کنیم.

ارسطو، فیلسوفی که اندیشه هایش قرن ها بر تفکر شرق و غرب سایه افکنده است، همچنان پس از گذشت هزاره ها، الهام بخش متفکران، دانشجویان و هر جویای دانشی است. آثار او مجموعه ای عظیم از دانش در حوزه های گوناگون، از منطق و متافیزیک گرفته تا اخلاق، سیاست و علوم طبیعی را شامل می شود. اما برای بسیاری، ورود به این دنیای وسیع و پیچیده ممکن است دشوار به نظر رسد. در چنین شرایطی، کتاب هایی مانند «ارسطو: راهنمای سرگشتگان» اثری از جان ای. وللا، به مثابه فانوسی عمل می کنند که مسیر را روشن می سازند و پیچیدگی ها را قابل فهم تر می کنند. این مقاله با هدف ارائه یک خلاصه جامع و تحلیلی از این کتاب ارزشمند نگاشته شده است تا خوانندگان را در درک پنج مفهوم کلیدی فلسفه ارسطو از نگاه وللا یاری رساند.

چرا «ارسطو: راهنمای سرگشتگان»؟ نگاهی به نویسنده و اثری ماندگار

در دنیای فلسفه، کتاب هایی وجود دارند که نه تنها به معرفی یک فیلسوف بزرگ می پردازند، بلکه آن اندیشه ها را به شکلی تازه و قابل دسترس برای مخاطبان امروزی تفسیر می کنند. کتاب جان ای. وللا دقیقاً چنین اثری است. او با رویکردی منسجم و روشمند، تلاش کرده است تا از میان انبوه آثار ارسطو، مفاهیم اصلی و بنیادین را استخراج کرده و به زبانی ساده تر ارائه دهد.

جان ای. وللا: راهنمای فلسفه برای زمانه ما

جان ای. وللا، نویسنده ای توانا در زمینه فلسفه، با تخصص خود در تبیین آرای ارسطو، توانسته است پلی میان اندیشه های باستانی و درک مدرن ایجاد کند. او به خوبی می داند که چگونه مفاهیم پیچیده فلسفی را به گونه ای شرح دهد که نه تنها برای دانشجویان فلسفه، بلکه برای عموم علاقه مندان به خردورزی نیز جذاب و قابل فهم باشد. رویکرد وللا در این کتاب، تمرکز بر پنج مفهوم کلیدی است که به باور او، بیشترین سهم را در شکل گیری و بسط فعالیت های فلسفی و علمی ارسطو داشته اند. این انتخاب هوشمندانه، به خواننده اجازه می دهد تا با تمرکز بر این ستون های اصلی، درکی عمیق و یکپارچه از جهان بینی ارسطو به دست آورد.

میراث ارسطو: چرا هنوز باید او را بخوانیم؟

ارسطو، متفکری که در سال ۳۸۴ قبل از میلاد در استاگیرای مقدونیه چشم به جهان گشود و در آکادمی افلاطون شاگردی کرد، بعدها مدرسه خود به نام لوکیوم را تأسیس نمود. او در حوزه های گوناگونی چون سیاست، اخلاق، متافیزیک، منطق، زیست شناسی، فیزیک و شعر نظریه پردازی کرد و آثارش تا قرن ها مبنای تفکر علمی و فلسفی بود. اگرچه برخی از نظریه های او در پرتو علم نوین تصحیح شده اند، اما روش شناسی، چارچوب فکری و بسیاری از بینش های او همچنان در فلسفه و علوم انسانی مورد بحث و تدریس قرار می گیرد. ارسطو را می توان بنیان گذار منطق صوری و یکی از نخستین کسانی دانست که به شکل سازمان یافته به طبقه بندی علوم پرداخت.

خواندن ارسطو امروز نیز ضروری است زیرا او نه تنها به طرح پرسش های بنیادین در باب هستی، معرفت و اخلاق می پردازد، بلکه روشی جامع برای پاسخ به آن ها ارائه می دهد. او به ما می آموزد چگونه جهان را با دقت مشاهده کنیم، پدیده ها را دسته بندی کنیم و برای آن ها تبیین های علّی بیابیم. اندیشه های ارسطو، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، در تار و پود تمدن بشری تنیده شده و تأثیرش را می توان در فلسفه اسلامی، فلسفه قرون وسطی غرب و حتی در برخی رویکردهای علمی مدرن مشاهده کرد. کتاب «ارسطو: راهنمای سرگشتگان» دقیقاً به این دلیل حائز اهمیت است که این میراث عظیم را در قالب پنج مفهوم بنیادی، برای خواننده معاصر قابل هضم می کند و او را در این سفر فکری بزرگ همراهی می نماید.

پنج ستون اندیشه ارسطو: خلاصه ای از مفاهیم کلیدی

وللا در کتاب خود، پنج مفهوم اصلی را برجسته می کند که به درستی می توان آن ها را ستون های اصلی ساختمان عظیم اندیشه ارسطویی دانست. این مفاهیم عبارتند از علم، جوهر، طبیعت، نفس و نیکبختی. هر یک از این ها نه تنها به خودی خود حوزه ای وسیع از کاوش فلسفی را شامل می شوند، بلکه در تعاملی پویا با یکدیگر، تصویر کاملی از جهان بینی ارسطو را ترسیم می کنند.

علم (اپیستمه): در پی دانشی پایدار

خواننده با ورود به دنیای ارسطو، درمی یابد که او علم را نه صرفاً گردآوری اطلاعات، بلکه جستجویی برای دانشی پایدار و برهانی می داند که درباره ضروریات و کلیات است. برای ارسطو، علم یعنی شناخت علل و مبادی واقعی یک چیز، نه فقط وصف ظواهر آن. او معتقد بود که دانش حقیقی، دانشی است که بتوان آن را از طریق استدلال های منطقی و برهان آور به اثبات رساند و از این رو، نقش منطق را در دستیابی به علم بسیار محوری می دانست.

ارسطو علوم را به سه دسته اصلی تقسیم می کند که هر یک هدف و موضوع خاص خود را دارند:

  • علوم نظری (Theoretike Episteme): این علوم شامل متافیزیک، ریاضیات و فیزیک هستند و هدفشان شناخت حقیقت صرف، بدون در نظر گرفتن کاربرد عملی است. فیلسوف با کنجکاوی محض به دنبال کشف قوانین بنیادین هستی است.
  • علوم عملی (Praktike Episteme): اخلاق و سیاست در این دسته قرار می گیرند. هدف آن ها هدایت اعمال انسانی برای رسیدن به خیر و نیکبختی است. در اینجا، دانش به کار گرفته می شود تا زندگی فردی و اجتماعی را بهبود بخشد.
  • علوم تولیدی (Poietike Episteme): هنرها، صنایع دستی و فنون مختلف مانند پزشکی یا معماری زیرمجموعه این علوم هستند. هدف از این علوم، ساختن و تولید چیزهایی است که پیش از آن وجود نداشته اند.

اهمیت این تقسیم بندی در آن است که ارسطو برای هر نوع دانشی، روش و هدف خاص خود را قائل بود. در این فصل، وللا به ما کمک می کند تا بفهمیم چگونه ارسطو به دنبال یافتن حقایقی بود که تغییر نمی کنند و برای همیشه معتبر می مانند، و این رویکرد چگونه زیربنای تمام اندیشه های دیگر او را تشکیل می دهد. از این رو، می توان گفت که علم برای ارسطو، نه فقط یک فعالیت فکری، بلکه راهی برای دستیابی به فهم عمیق و پایدار از جهان بود.

موجود یا جوهر (اوسیا): ریشه های هستی

مفهوم جوهر یا اوسیا، از بنیادی ترین و پیچیده ترین مفاهیم در فلسفه ارسطو است و سنگ بنای متافیزیک او را تشکیل می دهد. پیش از ارسطو، فیلسوفان پیشاسقراطی به دنبال ماده اولیه جهان بودند و افلاطون نیز با نظریه مُثُل خود، جوهر حقیقی را در جهان ایده ها می دانست. اما ارسطو رویکردی متفاوت اتخاذ کرد. او با رد مُثُل افلاطونی، جوهر را نه در جهانی جداگانه، بلکه در خود موجودات مادی می یافت.

در «رساله مقولات»، ارسطو موجودات را به ده دسته تقسیم می کند که جوهر (Substance) اولین و اساسی ترین آن هاست. او جوهر را به دو نوع اصلی تقسیم می کند: جوهر اول و جوهر دوم. جوهر اول، موجودات فردی و مشخص هستند، مانند «سقراط» یا «این درخت». این ها واقعیت های مستقل و بنیادینی هستند که محمول هیچ چیز دیگری قرار نمی گیرند. جوهر دوم، انواع و جنس های این موجودات هستند، مانند «انسان» یا «حیوان». این ها نیز جوهرند، اما به جوهر اول اشاره دارند و ماهیت آن ها را توصیف می کنند.

فلسفه اولی یا متافیزیک ارسطو، به معنای «علم موجود بما هو موجود» است. یعنی علمی که درباره موجودیت و هستی اشیاء به طور کلی بحث می کند، نه درباره موجودیت خاص (مثلاً موجودیت انسان یا درخت). وللا در این فصل، به ویژه به کتاب هفتم (زتا) از «متافیزیک» ارسطو اشاره می کند که در آن، عمیق ترین کاوش ها در باب جوهر صورت می گیرد. در این بخش، ارسطو به این پرسش می پردازد که جوهر یک چیز دقیقاً چیست؟ آیا ماده آن است؟ یا صورت آن؟ و یا ترکیب هر دو؟

او در نهایت، صورت را جنبه ای کلیدی از جوهر می داند که به ماده شکل و ماهیت می بخشد. صورت، همان چیزی است که به یک شیء هویت می بخشد و آن را به آن چیزی که هست، تبدیل می کند. در این زمینه، وللا به ما کمک می کند تا تجربه فکری ارسطو را در مواجهه با این پرسش بنیادین که «چه چیز واقعی است؟» درک کنیم. این پرسشی است که حتی امروز هم می تواند ما را به تأمل عمیق وا دارد و وللا با اشاره به نمونه ای از خود کتاب، به خوبی این حس سرگشتگی و جستجو را منتقل می کند:

«و در واقع سؤالی که همواره از دیرباز پرسیده شده و همواره موضوع سرگشتگی بوده است این است که موجود چیست؟ و به این معناست که جوهر چیست؟»

این جمله، دروازه ای برای ورود به یکی از عمیق ترین مباحث فلسفی ارسطو است و خواننده را در مسیر یافتن پاسخ برای ماهیت واقعیت همراهی می کند.

طبیعت (فوزیس): جهان در حرکت و دگرگونی

مفهوم طبیعت (فوزیس) در اندیشه ارسطو، نه تنها به معنای محیط زیست یا جهان خارج است، بلکه بیشتر به معنای اصل درونی حرکت و سکون در اشیاء اطلاق می شود. ارسطو بر این باور بود که هر موجود طبیعی دارای یک «طبیعت» ذاتی است که منشأ تغییرات و حرکت های آن موجود می شود. او این تغییرات را امری ذاتی و اجتناب ناپذیر در جهان می دانست و تلاش کرد تا مبادی و علل آن را تحلیل کند.

مبادی تغییر و علل چهارگانه

برای فهم چگونگی وقوع تغییرات در طبیعت، ارسطو نظریه مشهور علل چهارگانه خود را مطرح کرد. این چهار علت، چهار جنبه تبیین گر برای هر پدیده یا شیء هستند و به خواننده دیدگاهی جامع درباره چگونگی وجود اشیاء می بخشند. این رویکرد، در زمان خود انقلابی بود و راهی برای فهم پویا و هدفمند جهان پیش رو می گذاشت:

  1. علت مادی (Material Cause): از چه چیزی ساخته شده است؟ این علت به ماده اولیه یا عنصری اشاره دارد که یک شیء از آن تشکیل شده است. برای مثال، علت مادی یک مجسمه، سنگی است که از آن تراشیده شده است.
  2. علت صوری (Formal Cause): چیست؟ این علت به صورت، شکل یا ماهیت یک شیء اشاره دارد که آن را از سایر اشیاء متمایز می کند. علت صوری مجسمه، طرح و شکلی است که مجسمه ساز به سنگ داده است و آن را به مجسمه تبدیل کرده است.
  3. علت فاعلی (Efficient Cause): توسط چه چیزی ساخته شده است؟ این علت به منشأ حرکت یا تغییری اشاره دارد که شیء را به وجود آورده است. علت فاعلی مجسمه، شخص مجسمه ساز است.
  4. علت غایی (Final Cause): برای چه ساخته شده است؟ این علت به هدف یا غایت نهایی یک شیء اشاره دارد. علت غایی مجسمه، زیبایی آن یا هدف هنری و تزئینی آن است.

این چهار علت نه تنها به درک چگونگی ساخت یک شیء مصنوعی کمک می کنند، بلکه به طور عمیق تری، راهی برای فهم چگونگی وجود موجودات طبیعی و هدفمندی آن ها فراهم می آورند. در تجربه ارسطویی، هیچ چیز اتفاقی نیست؛ هر چیزی به سوی غایتی مشخص در حرکت است.

دفاع از غایت شناسی (Teleology)

ارسطو شدیداً از مفهوم غایت شناسی دفاع می کرد. او معتقد بود که همه پدیده های طبیعی، از رشد یک گیاه گرفته تا حرکت ستارگان، دارای هدفی غایی هستند که به سوی آن حرکت می کنند. این دیدگاه، جهان را نه مجموعه ای از رویدادهای تصادفی، بلکه سیستمی منسجم و هدفمند می دید. برای او، طبیعت هوشمندانه عمل می کند و هر بخش از آن به گونه ای طراحی شده که به کل مجموعه خدمت کند. با این حال، تبیین غایت شناسانه ارسطو با دیدگاه های مکانیکی و تصادفی نگر علوم مدرن تفاوت های اساسی دارد؛ تفاوت هایی که خود می توانند زمینه ای برای تأملات فلسفی باشند. درک این فصل، به خواننده اجازه می دهد تا جهان را از دریچه ای پویا و هدفمند ببیند و با این نگاه عمیق، به فلسفه طبیعی ارسطو نزدیک شود.

نفس (پسوخه): سرچشمه زندگی و ادراک

مفهوم نفس (پسوخه) در فلسفه ارسطو، از اساسی ترین مباحث او درباره حیات و موجودات زنده است. برای ارسطو، نفس چیزی جدای از بدن نیست، بلکه صورت بدن و اصل حیات بخش آن (اصل انیمیشن) است. او نفس را «فعلیت اولی بدن طبیعی دارای ابزارهای زیستی» تعریف می کند، به این معنا که نفس همان چیزی است که به بدن حیات می بخشد و آن را قادر به انجام اعمال حیاتی می کند. نفس، آن نیروی درونی است که باعث می شود یک موجود زنده، موجودیت داشته باشد، رشد کند، حس کند و حرکت کند.

نفس به مثابه جوهر، صورت و فعلیت

ارسطو با این رویکرد، از دوگانگی افلاطونی میان نفس و بدن فاصله می گیرد. برای او، نفس و بدن به مثابه ماده و صورت هستند؛ همانطور که چوب و شکل یک میز جدایی ناپذیرند، نفس و بدن نیز از هم جدا نیستند. نفس، صورت و ماهیت است و بدن، ماده. این دیدگاه به خواننده اجازه می دهد تا درکی ملموس تر از نفس به عنوان مبدأ و علت حیات پیدا کند.

مراتب نفس: از نبات تا انسان

ارسطو بر اساس قوای مختلف موجودات زنده، سه مرتبه اصلی برای نفس قائل می شود:

  • نفس نباتی (Vegetative Soul): پایین ترین مرتبه که شامل قوای تغذیه، رشد و تولیدمثل است. گیاهان دارای این نوع نفس هستند و به واسطه آن می توانند زنده بمانند و تکثیر شوند.
  • نفس حیوانی (Sensitive Soul): علاوه بر قوای نفس نباتی، قوای حسی (مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه) و قوه محرکه (توانایی حرکت) را نیز شامل می شود. حیوانات با این نفس، می توانند محیط اطراف خود را ادراک کرده و به آن واکنش نشان دهند.
  • نفس ناطقه (Rational Soul): عالی ترین مرتبه نفس که مختص انسان است. این نفس علاوه بر قوای نباتی و حیوانی، قوه عقل (فکر و استدلال) را نیز در بر می گیرد. انسان به واسطه نفس ناطقه، قادر به تفکر، شناخت مفاهیم انتزاعی، اخلاق و دستیابی به حکمت است.

این طبقه بندی نه تنها یک چارچوب برای مطالعه موجودات زنده فراهم می کند، بلکه به خواننده در درک پیچیدگی و مراتب حیات یاری می رساند. ارسطو در مطالعه نفس، روشی تجربی و تحلیلی را دنبال می کند و با مشاهده دقیق پدیده های حیاتی، به تبیین آن ها می پردازد. این تجربه مشاهده و تحلیل، خود به کشف اسرار حیات می انجامد.

ادراک و اندیشه

در این فصل، وللا به تحلیل فرآیندهای ادراک حسی و اندیشه می پردازد. ارسطو معتقد بود که تمام شناخت ما از طریق حواس آغاز می شود. حواس، اطلاعات را از جهان خارج دریافت می کنند و قوه خیال (تصور) آن ها را پردازش می کند. سپس، قوه عقل این اطلاعات را به مفاهیم کلی تبدیل می کند. این فرآیند پیچیده، نشان می دهد که چگونه نفس، هم با جهان مادی در ارتباط است و هم به سوی جهان مفاهیم و اندیشه ها پر می کشد. نفس پژوهی ارسطو، به ما این امکان را می دهد که به تجربه ای عمیق از چیستی خود و چگونگی شناخت جهان دست یابیم.

نیکبختی (ائودایمونیا): مقصد غایی حیات انسان

فصل پایانی کتاب جان ای. وللا، خواننده را به اوج فلسفه عملی ارسطو می رساند و به یکی از جذاب ترین مباحث او، یعنی نیکبختی (Eudaimonia)، می پردازد. ارسطو در اثر مشهور خود، «اخلاق نیکوماخوسی»، به تفصیل درباره نیکبختی به عنوان هدف غایی و اصلی زندگی انسان سخن می گوید. برای او، اخلاق نه مجموعه ای از بایدها و نبایدها، بلکه دانشی عملی است که مسیر رسیدن به یک زندگی خوب و شکوفا را به ما نشان می دهد.

خیر اصلی و غایی انسان: ائودایمونیا

در تجربه ارسطویی، هر عملی که انسان انجام می دهد، به سوی خیری مشخص هدایت می شود. اما در میان این خیرها، خیری وجود دارد که خود برای خودش مطلوب است و نه وسیله ای برای خیر دیگر؛ این خیر، نیکبختی است. نیکبختی بالاترین خیر و همان «زندگی خوب» یا «شکوفایی انسانی» است. این مفهوم فراتر از صرف لذت یا خوشی های گذراست؛ نیکبختی حالتی پایدار و فعالیتی مطابق با فضیلت است که در طول یک عمر کامل و به بهترین نحو محقق می شود. وللا در این بخش، خواننده را به تأمل در این پرسش اساسی دعوت می کند که: «معنای حقیقی یک زندگی خوب چیست؟»

فضایل منش و فضایل عقل

برای دستیابی به نیکبختی، انسان نیازمند پرورش فضایل است. ارسطو فضایل را به دو دسته اصلی تقسیم می کند:

  • فضایل منش (Moral Virtues): این ها فضایل اخلاقی هستند که از طریق عادت و تکرار به دست می آیند و حالتی میان دو افراط و تفریط را نشان می دهند. مانند شجاعت (میان تهور و جبن)، اعتدال (میان افراط و تفریط در لذت)، سخاوت (میان اسراف و بخل). این فضایل نه تنها فرد را به سوی اعمال نیک سوق می دهند، بلکه منش او را نیز شکل می دهند.
  • فضایل عقل (Intellectual Virtues): این ها فضایل مربوط به قوای عقلانی هستند و از طریق آموزش و تجربه به دست می آیند. مهم ترین آن ها «حکمت نظری» (Sophia) که به شناخت حقایق کلی و ضروری می پردازد و «حکمت عملی» (Phronesis) که توانایی تصمیم گیری درست در موقعیت های خاص زندگی را شامل می شود. حکمت عملی به انسان کمک می کند تا در هر موقعیتی، حد وسط و عمل شایسته را تشخیص دهد.

وللا در این فصل به زیبایی نشان می دهد که چگونه این دو دسته فضایل در کنار هم، مسیر رسیدن به نیکبختی را هموار می سازند. نیکبختی نه یک وضعیت منفعلانه، بلکه فعالیتی پویا و مستمر است که در آن، انسان تمام قوای خود را مطابق با فضیلت به کار می گیرد. این فصل از کتاب، به خواننده تجربه ای عمیق از اهمیت اخلاق در زندگی می دهد و او را به سمت پرسش های مهم درباره شیوه زندگی خود هدایت می کند.

جمع بندی: انسجام فلسفه ارسطو و راهنمایی وللا

سفر فکری با جان ای. وللا در کتاب «ارسطو: راهنمای سرگشتگان»، ما را از پیچیدگی های علم و منطق به اعماق هستی و جوهر رهنمون ساخت؛ سپس از پویایی جهان طبیعی و علل چهارگانه آن سخن گفت و در ادامه، نفس را به عنوان اصل حیات بخش موجودات زنده معرفی کرد و سرانجام، به اوج فلسفه عملی ارسطو، یعنی نیکبختی، رسید. این پنج مفهوم، به مثابه ستون های محکم، ساختار فکری ارسطو را تشکیل می دهند و به وضوح نشان می دهند که چگونه همه ابعاد اندیشه او، از طبیعیات تا اخلاق، به هم پیوسته اند و یک جهان بینی منسجم و یکپارچه را خلق می کنند.

ارسطو، متفکری که در همه زمینه ها به دنبال یافتن حقایق پایدار و اصول بنیادین بود، سیستمی فلسفی ارائه داد که در آن، هر جزء، دیگری را کامل می کند. از نگاه وللا، فهم «علم» به ما روش شناسی ارسطو را می آموزد؛ «جوهر» به درک ما از واقعیت عمق می بخشد؛ «طبیعت» جهان را به مثابه موجودی هدفمند و پویا معرفی می کند؛ «نفس» به ما نشان می دهد که زندگی و ادراک چگونه ممکن می شوند؛ و در نهایت، «نیکبختی» همه این ها را در راستای هدف غایی انسان، یعنی زندگی خوب و شکوفا، جمع بندی می کند. هر یک از این مفاهیم، بخشی از یک پازل بزرگ را تشکیل می دهند که تصویر کامل آن، بینشی عمیق و کاربردی برای زندگی به ارمغان می آورد.

کتاب جان ای. وللا، نه تنها به ساده سازی و دسترسی پذیر کردن اندیشه های ارسطو کمک می کند، بلکه خواننده را در تجربه ای فعال و پویا از مواجهه با این فلسفه همراهی می کند. او پیچیدگی ها را به مراحل قابل فهم تبدیل کرده و راهی روشن برای درک این متفکر بزرگ یونانی فراهم آورده است. این خلاصه جامع، برای دانشجویان فلسفه، پژوهشگران، و هر علاقه مندی که به دنبال فهمی عمیق تر از ارسطو بدون فرو رفتن در جزئیات طاقت فرسای آثار اصلی است، یک منبع ارزشمند محسوب می شود. خواندن آن، نه تنها به دانش نظری شما می افزاید، بلکه شما را به تفکر درباره جهان و جایگاه خود در آن دعوت می کند. برای کسانی که شیفته این سفر فکری شده اند و می خواهند عمیق تر به کاوش بپردازند، مطالعه کتاب اصلی جان ای. وللا، تجربه ای فراموش نشدنی خواهد بود که پنجره ای جدید به سوی جهان بینی یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ خواهد گشود.