آذر جشن چیست؟ هر آنچه باید درباره جشن آذرگان بدانید

آذر جشن چیست؟

آذر جشن، یا آذرگان، یکی از کهن ترین و پرمعناترین جشن های ایرانی است که در نهمین روز از ماه آذر، یعنی «آذر روز در ماه آذر»، برگزار می شود. این جشن به پاسداشت ایزد آذر، نماد آتش و روشنایی، ریشه در فرهنگ زرتشتی دارد و یادآور اهمیت نور، گرما و پاکی در زندگی ایرانیان باستان بوده است. در میان انبوه جشن های باستانی ایران که ریشه در تقدیس عناصر طبیعت و پاسداشت زندگی دارند، «آذرگان» یکی از درخشان ترین و پرمعناترین آن هاست. جشنی که در اوج سرما، امید به گرما و نور را زنده نگه می داشت و روح جمعی را برای گذر از تیرگی ها و سرما آماده می ساخت.

ایرانیان از دیرباز با چرخه های طبیعت و دگرگونی فصل ها پیوند عمیقی داشته اند و هر تغییر را با آیینی خاص گرامی می داشتند. جشن آذرگان نیز در دل پاییز سرد، همچون آتشی فروزان، یادآور اهمیت نور و گرمای اهورایی بود. این مقاله دریچه ای به سوی شناخت عمیق تر آذر جشن باز می کند؛ از ریشه های تاریخی و فلسفه وجودی آن گرفته تا آداب و رسوم برگزاری اش در گذشته های دور و بازتاب آن در زندگی امروز ما.

تاریخ و زمان برگزاری آذر جشن: روز نهم ماه آذر

شاید یکی از نخستین پرسش ها درباره هر جشن باستانی، زمان دقیق برگزاری آن باشد؛ و آذر جشن نیز از این قاعده مستثنی نیست. تاریخ نگاران و منابع معتبر، روز نهم ماه آذر را برای این جشن باشکوه ثبت کرده اند، روزی که در تقویم باستانی، نام روز و نام ماه با یکدیگر هم نام می شود و بر اساس سنت «جشن گان» نام می گیرد. این توافق نام روز (آذر روز) با نام ماه (آذر ماه) است که به این جشن هویت می بخشد.

از جمله مهم ترین مراجعی که این تاریخ را تأیید می کند، آثار ابوریحان بیرونی، دانشمند برجسته ایرانی است. او در کتاب ارزشمند خود، «آثارالباقیه عن القرون الخالیه»، به وضوح درباره جشن آذرگان چنین می نویسد:

«… روز نهم آذر عیدی است که به دلیل هم نام بودن روز و ماه به آن آذر جشن می گویند. در این روز باید آتش افروخته شود و این روز، جشن آتش است که به نام فرشته ای که موکل بر تمام آتش هاست، نامگذاری شده است. زرتشت دستور داده که در این روز آتشکده ها زیارت شوند و در کارهای جهان مشورت انجام گیرد…»

این نقل قول تاریخی، تاریخ دقیق آذر جشن را روشن می سازد و جای هر گونه ابهام را برطرف می کند. در برخی منابع یا برداشت های عمومی، ممکن است تاریخ های دیگری نیز ذکر شود، اما شواهد تاریخی و سنتی، بر نهم آذر ماه تأکید دارند. جشنی که در فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، مروج الذهب مسعودی و المدخل فی صناعة احکام النجوم، گاهی با نام «آذرخش» نیز آورده شده است، نشان از قدمت و اهمیت آن دارد. از دیدگاه مردم باستان، این روز، فرصتی برای زیارت آتشکده ها و مشورت در امور مهم زندگی بود، نمادی از گردهمایی و هم فکری در پرتو نور و خرد.

ریشه ها و فلسفه آذر جشن: تقدیس آتش اهورایی

برای درک عمیق آذر جشن، باید به ریشه های آن در دل باورهای کهن ایرانی و زرتشتی قدم گذاشت. این جشن صرفاً یک گردهمایی ساده نبوده، بلکه سرشار از مفاهیم فلسفی و معنوی است که جایگاه آتش را در جهان بینی ایرانیان به نمایش می گذارد.

معنای واژه «آذر» و جایگاه آن

واژه «آذر» خود گنجینه ای از معناست. ریشه آن به اوستایی «آتَر/آتَرش» و پهلوی «آتُر/آتَخش» بازمی گردد که همگی به معنای «آتش» هستند. اما این آتش، فراتر از شعله های مادی است که می بینیم. آتش در فرهنگ ایرانی، نمادی از راستی (اشا)، پاکی، نظم جهانی، نور، گرما، حیات و روشنایی اهورایی است.

زرتشتیان بر این باورند که آتش تنها عنصری است که آلودگی نمی پذیرد و همواره رو به بالا حرکت می کند. این ویژگی ها، آتش را به آخشیجی مینوی (عنصر روحانی) بدل ساخته که به سه آخشیج دیگر یعنی آب، هوا و خاک جان می بخشد. آتش، به مثابه یکی از فروزه های اهورامزدا، نمادی از خرد و اندیشه اهورایی است که انسان را به سوی شناخت و روشنایی هدایت می کند. در اوستا نیز، آتش زندگی با نیروی زیست همسو دانسته شده و بر اهمیت روشن و فروزان نگاه داشتن آن با خالص ترین عناصر تأکید شده است.

معرفی ایزد آذر

در اساطیر ایران باستان، هر پدیده ای ایزدی نگهبان و موکل دارد و آتش نیز از این قاعده مستثنی نیست. ایزد آذر، نگهبان آتش است و جایگاهی بسیار والا در میان ایزدان دارد، تا آنجا که برخی او را در شمار امشاسپندان (فروغ های اهورامزدا) آورده اند. می گویند این ایزد است که آفریده ها را به خداوند نزدیک تر می کند و راهی برای ارتباط با نیروی ماورای خلقت و بخشیدن قدرت به معنویت انسان می گشاید. موبدان زرتشتی در آتشکده ها، آتش مقدس را نگهداری می کنند و آن را به نوعی قبله خود برای نیایش اهورامزدا می دانند، که خود گواهی بر این جایگاه رفیع است.

انواع پنج گانه آتش در آموزه های زرتشتی

در آموزه های زرتشتی، آتش جلوه های گوناگونی دارد که آن را «آتش اهورایی» می نامند. این تقسیم بندی، عمق نگاه ایرانیان باستان به این عنصر حیاتی را نشان می دهد:

  1. آتش بهرام: این والاترین نوع آتش است که در آتشکده ها قرار دارد و موبدان مسئول نگهداری دائمی آن هستند. این آتش، قلب تپنده معابد و نماد حضور اهورایی است که گرداگرد آن نیایش ها برگزار می شود.
  2. آتش هوفریان: این آتش، همان گرمای نهفته در کالبد موجودات زنده است؛ از انسان گرفته تا گاو و گوسفند. گرمایی که اگرچه دیده نمی شود، اما عامل حیات و زندگی است و بقای موجودات را تضمین می کند.
  3. آتش گیاهان: این آتش، نیروی نهفته در چوب و گیاهان است که با اصطکاک و مالش دو چوب به هم، خود را نمایان می سازد. نمادی از انرژی پنهان در طبیعت و چرخه حیات.
  4. آتش رعد و برق: ایزد تیشتر، فرشته باران، ابرها را در هم می آمیزد و رعد و برق می زند. این آتش، اهریمنان و نیروهای پلید را نابود می کند و خود جلوه ای از قدرت اهورایی برای پاکسازی و برقراری نظم است.
  5. آتش در عرش اعلی: این آتش در بالاترین نقطه هستی، در مقابل اهورامزدا، قرار دارد. نمادی از نور مطلق، پاکی بی کران و منبع اصلی تمام گرما و روشنایی در جهان.

این تقسیم بندی نشان می دهد که آتش در باورهای ایرانی، تنها یک پدیده فیزیکی نبوده، بلکه حضوری فراگیر و مینوی در تمامی ابعاد هستی داشته است.

فلسفه آغاز سرما و آذر جشن

ماه آذر، سومین ماه پاییز است و اغلب اوقات با شروع موج سرما و کاهش دما همراه است، مقدمه ای بر زمستان سرد و سخت. در چنین شرایطی، برگزاری جشن آتش، شاید در نگاه اول کمی عجیب به نظر برسد. اما گذشتگان ما، با قرار دادن نام «آذر» به معنای آتش بر این ماه، پیامی عمیق را منتقل می کردند. آنها با این نام گذاری و برگزاری جشن، قصد داشتند در دل سخت ترین و سردترین روزهای سال، امید به گرما و نور را زنده نگه دارند.

آذر جشن، به نوعی «قوت قلب بخشی» دسته جمعی بود. مردمان آن دوران، با نیایش و گردهمایی، به یکدیگر یادآوری می کردند که در برابر سرمای طبیعت تنها نیستند. آنها طلب برکت برای گذر از این دوره سخت می کردند و با افروختن آتش، نماد زندگی و مقاومت را پیش چشم خود زنده نگه می داشتند. این جشن نه تنها پاسخی به نیازهای معنوی، بلکه تلاشی برای تقویت همبستگی و روحیه نشاط و مقاومت در برابر سختی ها بود.

آیین ها و رسوم برگزاری آذر جشن در گذشته

تصور کنید خود را در روزگاران کهن، در دل یک آبادی ایرانی می بینید که برای برگزاری جشن آذرگان آماده می شود. شور و هیجان خاصی در هواست. این جشن، با آداب و رسوم ویژه ای همراه بود که هر یک معنای خاص خود را داشتند و به تقویت پیوندهای معنوی و اجتماعی کمک می کردند.

مراسم آتشکده

نخستین بخش این آیین ها، به آتشکده ها، خانه های آتش مقدس، اختصاص داشت. مردمان باستان در این روز خجسته، آتشکده ها را با دقت و وسواس تمام رفت و روب می کردند، غبار از هر گوشه می زدودند و فضای آنجا را با عود و چوب های خوش بو، عطرآگین می ساختند. این پاکیزگی و عطرآگینی، نمادی از آماده سازی فضای مینوی برای نیایش و حضور اهورایی بود.

سپس، همگی به صورت دسته جمعی به نیایش اهورامزدا می ایستادند. دعاهای مخصوص این روز، به ویژه «آتش نیایش» از بخش «خرده اوستا»، با صدای بلند و هماهنگ خوانده می شد. این نیایش ها، نه تنها درخواست برکت و دفع سختی ها بود، بلکه نمادی قوی از همبستگی و اتحاد بود. در کنار آتشکده ها، احساس می شد که همه در کنار هم، با یکدل و یک زبان، به سوی روشنایی و نیکی گام برمی دارند و آماده رویارویی با سردی زمستان می شوند.

سفره آذر جشن

پس از مراسم آتشکده، زمان گردهمایی و شادمانی خانوادگی و اجتماعی فرا می رسید. سفره های پربرکت و رنگارنگ گسترانده می شد. بر روی این سفره ها، میوه های پاییزی که حاصل تلاش و برکت فصل بود، در کنار فرآورده های تابستانی که برای این روزها ذخیره شده بود، چیده می شد. خوراکی های خوشمزه و شربت های گوارا، فضای جشن را شیرین تر می کرد. این سفره، نمادی از فراوانی و نعمت بود و فرصتی برای شکرگزاری از برکات اهورایی. مردم دور هم جمع می شدند، می خوردند، می نوشیدند و با گفت وگو و خنده، پیوندهای خانوادگی و اجتماعی را محکم تر می کردند.

افروختن آتش و حفظ آن

یکی از مهم ترین و هیجان انگیزترین رسوم آذر جشن، افروختن آتش بود. در حیاط منازل یا حتی بر پشت بام ها، آتش های کوچک و بزرگی روشن می شد. برای افروختن این آتش ها، از چوب های خوش سوز و خوش بو استفاده می کردند و گاهی نیز عود در آتش می انداختند تا فضا را با رایحه ای دلپذیر پر کند. این شعله ها، نه تنها گرما می بخشیدند، بلکه نمادی بودند از فروغ زندگی، نور خرد و شکست تاریکی.

اما نکته ای مهم تر وجود داشت: آتشی که در روز آذر جشن افروخته می شد، تا پایان زمستان روشن نگاه داشته می شد! این آتش، هرگز نباید خاموش می شد. این رسم، نه تنها نمادی از تداوم گرما و نور در طول سخت ترین فصل سال بود، بلکه باور بر این بود که حفظ این آتش، برکت و خوش اقبالی را به خانه می آورد و از اهل خانه در برابر سرمای سخت و نیروهای اهریمنی محافظت می کند. این نگهداری دائمی از آتش، خود تمرینی برای استواری، پایداری و امید در دل سرما بود.

آذر جشن در ایران امروز: بازتاب یک آیین کهن

با گذشت قرن ها، بسیاری از جشن های باستانی ایران، یا فراموش شده اند یا تنها به صورت کمرنگ و در مناطق خاصی ادامه پیدا کرده اند. آذر جشن نیز اگرچه مانند نوروز یا چهارشنبه سوری گستردگی فراگیر ندارد، اما همچنان در برخی شهرهای ایران، به ویژه در میان جامعه زرتشتیان، با شور و شوق برگزار می شود. این جشن، برای حفظ هویت فرهنگی و مذهبی این بخش از جامعه ایرانی، اهمیتی دوچندان دارد.

در شهرهایی مانند یزد، کرمان، شیراز و تهران، زرتشتیان این جشن کهن را با حفظ اصول سنتی آن، اما در قالبی مدرن تر برگزار می کنند. در این روز، موبدان در مراکز دینی و آتشکده ها، رهبری مراسم را بر عهده می گیرند. بخش هایی از اوستا خوانده می شود، نیایش های دسته جمعی انجام می گیرد و مفهوم آتش به عنوان نماد پاکی و روشنایی، بار دیگر مورد تأکید قرار می گیرد. این گردهمایی ها، فرصتی برای نسل های جدید است تا با ریشه های فرهنگی و دینی خود آشنا شوند و این میراث گران بها را پاس بدارند. جشن آذرگان در ایران امروز، پلی است میان گذشته و حال، یادآور پیوندهای عمیق با طبیعت و ارزش های معنوی کهن.

گل ویژه آذر جشن: آذریون یا آذرگون

هر جشن باستانی، اغلب با نمادها و عناصر طبیعی خاصی پیوند خورده است؛ و آذر جشن نیز گل ویژه ای را به خود اختصاص داده که در متون کهن با نام های «آذریون» یا «آذرگون» شناخته می شود. این گل، با رنگ های گرم خود، نمادی از آتش و گرما در دل پاییز بود و برای تزیین خانه ها و آتشکده ها به کار می رفت.

درباره رنگ و بوی گل آذریون، در منابع کهن دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی آن را زردرنگ توصیف کرده اند، در حالی که برخی دیگر به رنگ سرخ آتشین آن اشاره کرده اند. جالب است که بسیاری از شاعران و نویسندگان، در توصیف آن، به این نکته اشاره کرده اند که اگرچه سرخ است، اما گل سرخ (رز) نیست و حتی بوی خوشی هم ندارد. این تفاوت در توصیفات، نشان می دهد که ممکن است در مناطق و زمان های گوناگون، نام «آذرگون» را بر گل های مشابهی نهاده باشند.

در لغت نامه دهخدا، زیر واژه های آذریون و آذرگون، توضیحات مفصلی آمده است که به وجود گلبرگ های زرد با پرز و ریشه های سیاه در میان آن اشاره می کند. همچنین، در این لغت نامه، این احتمال مطرح شده که آذریون همان گل «آفتابگردان» باشد که همواره رو به آفتاب می گردد. اشعاری نیز از لامعی گرگانی در این باره موجود است که به گلبرگ های زرد و میانه سیاه آذرگون اشاره می کند. با توجه به شواهد موجود، می توان نتیجه گرفت که آذرگون یا آذریون مورد اشاره در متون کهن ایرانی، گونه ای از آفتابگردان با نام علمی (Helianthus annuus) بوده که در اندازه ها و رنگ های مختلف (زرد، سرخ یا ترکیبی) در طبیعت یافت می شود. این گل، با رنگ های آتشین خود، جلوه ای زیبا و طبیعی به جشن آذرگان می بخشید.

آذر جشن در ادبیات فارسی

ادبیات فارسی، همواره آینه ای تمام نما از فرهنگ و آیین های ایران بوده است. جشن آذرگان نیز از چشم تیزبین شاعران و ادیبان دور نمانده و جای خود را در میان ابیات دلنشین اشعار باز کرده است. این حضور در ادبیات، نشان دهنده اهمیت و جایگاه این جشن در زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان باستان است.

مسعود سعد سلمان، شاعر بزرگ پارسی گو، یکی از کسانی است که در قطعه هایی برای نام ماه های ایرانی سروده، به ماه آذر و روز آذر اشاره کرده است. اشعار او، نه تنها زیبایی زبان فارسی را به نمایش می گذارد، بلکه تصویری زنده از حال و هوای جشن آذرگان در آن دوران به دست می دهد. برای مثال، او درباره «آذر ماه» می گوید:

ای ماه، رسید ماه آذر / برخیز و بده می چو آذر
آذر بفروز و خانه خوش کن / ز آذر صنما به ماه آذر

این ابیات، به وضوح به افروختن آتش و شادمانی در ماه آذر اشاره دارد. همچنین، مسعود سعد سلمان درباره «روز آذر» نیز گفته است:

ای خرامنده سرو تابان ماه / روز آذر می چو آذر خواه
شادمان کن مرا به می که جهان / شادمان شد به فر دولت شاه

این اشعار، حال و هوای پرنشاط و بزم گونه آذر جشن را به تصویر می کشد، جایی که مردم با شادی و سرور، این روز خجسته را گرامی می داشتند. حضور آذر جشن در ادبیات فارسی، گواه دیگری است بر این که این جشن، نه تنها یک آیین مذهبی، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از هویت فرهنگی و هنری این سرزمین بوده است و الهام بخش شاعران برای خلق آثاری ماندگار.

مقایسه و تمایز با سایر جشن های آتش و فصول

ایران زمین مهد جشن های باستانی فراوانی است که بسیاری از آنها با آتش پیوند دارند. این تنوع، گاهی اوقات منجر به ابهام و اشتباه گرفتن یک جشن با دیگری می شود. برای درک بهتر آذر جشن، لازم است آن را از سایر جشن ها، به ویژه جشن های آتش، متمایز کنیم.

یکی از شناخته شده ترین جشن های آتش در ایران، «چهارشنبه سوری» است که در آخرین سه شنبه سال برگزار می شود و با پریدن از روی آتش و زدودن زردی و بیماری شناخته می شود. اگرچه هر دو جشن با آتش پیوند دارند، اما فلسفه، زمان و آداب برگزاری آنها کاملاً متفاوت است. چهارشنبه سوری بیشتر جنبه پاکسازی و بدرقه سال کهنه را دارد، در حالی که آذر جشن، به تقدیس ایزد آذر و آغاز فصل سرد می پردازد و جنبه ای عمیق تر از همبستگی و امید به گرما را نمایندگی می کند.

همچنین، نباید آذر جشن را با «شهریورگان» اشتباه گرفت. شهریورگان، جشنی است که در روز چهارم ماه شهریور برگزار می شد و به نام امشاسپند شهریور، نگهبان فلزات، نامگذاری شده است. این جشن نیز جزو جشن های دوازدگانه سال ایران باستان بود، اما با اینکه گاهی در گذشته آتش های خانگی در آن افروخته می شد، فلسفه و ارتباط آن با آتش و ایزد آذر متفاوت است. زرتشتیان امروز، شهریورگان را به عنوان روز پدر نیز گرامی می دارند، چرا که شهریور از امشاسپندان مردگونه و به معنای شهریاری بر اراده و نفس است. بنابراین، با وجود شباهت هایی در برخی عناصر، هر یک از این جشن ها هویت، فلسفه و زمان بندی منحصر به فرد خود را دارند.

نتیجه گیری: پاسداشت میراث امید و همبستگی

آذر جشن، با شعله های فروزان خود، تنها یادآور یک آیین باستانی نیست، بلکه نمادی زنده از امید، مقاومت در برابر سختی ها و همبستگی انسانی است. این جشن، در روزگارانی که سرما تهدیدی جدی برای زندگی بود، به مردمان این سرزمین می آموخت که چگونه با اتکا به نور خرد و گرمای ایمان، از دل تاریکی ها و سردی ها عبور کنند.

در طول قرن ها، آذر جشن، پیامی جاودانه از ستایش پاکی، گرامی داشت طبیعت و اهمیت هم دلی را به نسل های مختلف منتقل کرده است. از تقدیس آتش اهورایی به عنوان نمادی از راستی و حیات، تا گردهمایی های شادمانه و نیایش های دسته جمعی، هر یک از جنبه های این جشن، ابعاد عمیقی از فرهنگ و جهان بینی ایرانی را به نمایش می گذارد. پاسداشت این میراث گران بها، نه تنها به معنای زنده نگاه داشتن گذشته است، بلکه یادآوری ارزش هایی است که در دنیای پرهیاهوی امروز نیز همچنان راهگشاست. آذرگان، جشنی است که به ما می آموزد چگونه در هر تاریکی، نوری بیابیم و در هر سرمای زندگی، گرمایی از جنس امید و انسانیت برافروزیم.