اوج شکوه بلقیس: هر آنچه باید درباره ملکه سبا بدانید
اوج شکوه بلقیس
اوج شکوه بلقیس، روایتگر دوران طلایی شهر تاریخی اسفراین است؛ جایی که نبض تمدن، هنر، و تجارت در شرق ایران به پررنگ ترین شکل خود می تپید. این شهر، نگین درخشان خراسان شمالی، در سده های میانی اسلامی به اوج خود رسید و گواهی زنده بر توانایی های ایرانیان در خلق بناهای عظیم و تمدن سازی در گذر تاریخ است. بلقیس نه تنها یک میراث باستانی، بلکه نمادی از مقاومت و شکوفایی است که داستان زندگی پرفراز و نشیب این سرزمین را در دل خشت های خود پنهان کرده است. قدم نهادن در این شهر باستانی، سفری است به گذشته ای پر افتخار، که هر بخش آن تجربه ای یگانه از عظمت ایران را پیش روی بازدیدکنندگان قرار می دهد.
شهر تاریخی بلقیس اسفراین، که در نزدیکی اسفراین کنونی و در استان خراسان شمالی قرار دارد، از بزرگ ترین و ارزشمندترین محوطه های باستانی ایران محسوب می شود. این محوطه با وسعتی بیش از ۱۸۰ هکتار، شامل مجموعه ای از آثار تاریخی است که در میان آن ها ارگ بلقیس، شارستان، تپه منار (مسجد جامع)، کوره های سفالگری، آب انبارها، بازار، کاروانسرا و یک گورستان وسیع خودنمایی می کنند. بلقیس نه تنها دومین بنای خشتی و گلی بزرگ ایران پس از ارگ بم است، بلکه موقعیت استراتژیک آن در مسیر جاده ابریشم، آن را به یکی از مهم ترین مراکز تمدنی، تجاری و فرهنگی دوران خود تبدیل کرده بود. برای درک اوج شکوه بلقیس، باید به لایه های پنهان تاریخ آن نفوذ کرد و با دوره های درخشان و پرفراز و نشیبش آشنا شد.
بلقیس از ریشه ها تا خیزش ها: نگاهی به پیشینه تاریخی
داستان بلقیس از سده ها پیش از میلاد مسیح آغاز می شود؛ جایی که اولین ساکنان در این دشت حاصلخیز پای نهادند و بذرهای یک تمدن بزرگ را کاشتند. کاوش های باستان شناسی نشان می دهد که استقرار در این منطقه به اوایل دوره پارتی بازمی گردد و در دوران ساسانی نیز به عنوان یک مرکز مهم تمدنی به حیات خود ادامه داده است.
قدمت و اولین ساکنان
تاریخ دانان و جغرافی دانان اسلامی از اسفندیار، پسر گشتاسب، به عنوان بنیان گذار این شهر نام برده اند. الحاکم، مؤلف تاریخ نیشابور، از تعلق خاطر قباد ساسانی به این شهر یاد می کند و می نویسد که قباد اسفراین را مهرجان خطاب می کرده است. شواهد باستان شناختی نیز قدیمی ترین استقرار در این شهر تاریخی را مربوط به اوایل دوره پارت ها می داند. این قدمت طولانی نشان می دهد که بلقیس از همان آغاز، از موقعیت ممتازی برخوردار بوده و محیط مناسبی برای شکل گیری جوامع انسانی محسوب می شده است.
تحولات اولیه اسلامی و اهمیت استراتژیک
با ورود اسلام به ایران در سال ۳۱ هجری قمری و فتح اسفراین توسط سپاه اسلام، این شهر به عنوان یک مرکز فرهنگی و اقتصادی به اهمیت خود ادامه داد. موقعیت استراتژیک بلقیس در مسیر جاده ابریشم، آن را به شاهراهی برای تبادل کالا و فرهنگ های مختلف تبدیل کرده بود. کاروان های تجاری از شرق و غرب، این شهر را به عنوان نقطه اتکایی مهم در مسیر پرفراز و نشیب خود می شناختند. این موقعیت، نه تنها رونق اقتصادی را به ارمغان آورد، بلکه بلقیس را به محل تلاقی فرهنگ ها و اندیشه ها بدل کرد.
در طول سده های اولیه اسلامی، بلقیس با توسعه زیرساخت ها و بناهای جدید، اهمیت بیشتری یافت و به یکی از مراکز مهم اسلامی در منطقه تبدیل شد. نام این شهر در متون تاریخی به صورت های گوناگونی چون «سبراین»، «سفراین»، «اسپراین» و «اسفرائین» آمده است، اما سکه هایی که از دوران مغول تا صفویه به نام اسفراین ضرب شده اند، گویاترین سند بر اصالت این نام است. نام «بلقیس» بعدها و در دوران قاجار به دلیل شباهت آب و هوایی منطقه با سرزمین ملکه سبا و همچنین کشف گنجینه های فراوان، بر خرابه های این شهر گذاشته شد و در ادبیات عمومی رواج یافت.
دوران طلایی: اوج شکوه بلقیس در سده های میانی اسلامی
هر شهری در تاریخ خود دوره ای از درخشش بی بدیل را تجربه می کند، و برای بلقیس، این دوران در سده های میانی اسلامی، به ویژه در عصر سامانی و سلجوقی، رقم خورد. در این اعصار، بلقیس از یک مرکز منطقه ای فراتر رفت و به نگین شرق ایران تبدیل شد.
عصر سامانی: پایه گذاری تمدن و فرهنگ
در سده سوم هجری قمری و هم زمان با حکومت سامانیان، بلقیس به یک شهر آباد و پرنعمت تبدیل شد. کتاب «حدودالعالم من المشرق الی المغرب» و همچنین «مقدسی» در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم» در اواخر سده سوم، عامل اصلی رونق و شکوفایی اسفراین را وجود بازارهای تجارتی و حضور رجال مذهبی-سیاسی ذکر کرده اند. این توصیفات به وضوح نشان می دهند که بلقیس نه تنها از لحاظ اقتصادی بسیار فعال بود، بلکه به مرکزی برای تجمع دانشوران و اهل قلم نیز تبدیل شده بود. مردمان بلقیس در این دوره توانستند زیرساخت های لازم برای شکوفایی فرهنگی و علمی را فراهم آورند و این شهر را به عنوان یک پایگاه فکری در منطقه خراسان مطرح سازند.
اوج گیری بی سابقه در دوره سلجوقی: معماری، صنعت و دانش
با روی کار آمدن سلجوقیان از سده پنجم به بعد، اگرچه بسیاری از شهرهای خراسان مورد تاخت و تاز قرار گرفتند، اما بلقیس با موقعیت ویژه خود، توانست دوران جدیدی از شکوفایی را تجربه کند. به ویژه در زمان ملکشاه سلجوقی، شهرهای خراسان با بنیان گذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام الملک، به مراکز پررونق علمی جهان اسلام تبدیل شدند و اسفراین نیز که از شهرهای تابع نیشابور بود، از این رونق بهره مند شد.
شریف ادریسی، جغرافی دان سده ششم هجری، در کتاب خود «نزهه المشتاق فی اختراق الافاق» می نویسد: «اسفراین شهر متوسطی است به نیشابور، و اسفرائینیان با آداب و رسوم شهری اند و اسفراین محل تجارت و ارزاق است.» این جمله به خوبی بیانگر جایگاه بلقیس در آن زمان است.
در این دوره، معماری خشتی به اوج خود رسید و سازه های عظیم و مستحکمی چون ارگ بلقیس شکل گرفت. شهرسازی با دقت و مهارت زیادی پیش رفت و بافت شهری منظم و کارآمدی پدید آمد. علاوه بر معماری، صنعت نیز رونق گرفت و کوره های سفالگری و کارگاه های فلزکاری به طور گسترده ای فعال شدند. بلقیس به قطب تولید سفال های لعاب دار و فلزات تزئینی در منطقه تبدیل شد. حضور بزرگان علم و دین همچون ابواسحاق اسفراینی، این شهر را به یکی از مراکز مهم مذهبی و علمی نیز تبدیل کرد.
میراث داری و بازسازی در دوره صفوی: هنر و مقاومت
تاریخ بلقیس، همچون بسیاری از شهرهای ایران، با تهاجمات و ویرانی ها گره خورده است. پس از حملات ویرانگر مغول و تیموری، که به قول شرف الدین یزدی در «ظفرنامه»، «جز نامی از اسفراین نماند»، این شهر در دوران صفویه بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. شاهان صفوی، به ویژه شاه عباس اول، تلاش های زیادی برای احیای خراسان و شهرهای آن از جمله اسفراین در برابر حملات ازبکان انجام دادند. اگرچه این دوران نیز با تاخت و تازهای مداوم ازبکان همراه بود، اما بلقیس همچنان به عنوان یک مرکز دفاعی و مدنی در برابر این تهدیدات باقی ماند.
در این دوره، هنرهای تزئینی مانند گچ بری و کاشی کاری در بناهای بازسازی شده رونق گرفت و صنعتگران محلی توانستند با خلاقیت خود، جلوه های جدیدی به شهر ببخشند. امین احمد رازی در اوایل قرن ۱۱ هجری، اسفراین را ولایتی در «غایت وسعت و نزاهت» توصیف کرده و به وفور چنارهای دیرسال و میوه های خوب آن اشاره می کند. این دوره، علیرغم تمامی چالش ها، نشان دهنده روحیه مقاومت و بازسازی مردمان بلقیس است که هر بار پس از ویرانی، شهر خود را دوباره از نو ساخته و به آن زندگی بخشیدند.
ستون های ماندگار شکوه: معماری و ساختارهای شهر بلقیس
بناهای بلقیس، هر یک داستانی از شکوه، مهندسی و زندگی مردمان گذشته را روایت می کنند. این ساختارها، ستون های ماندگار تمدنی هستند که در دل خاک اسفراین کهن سر برافراشته اند.
ارگ بلقیس (نارین قلعه): دژ مستحکم تمدن
ارگ بلقیس، که به نام نارین قلعه نیز شناخته می شود، برجسته ترین و سالم ترین اثر باقی مانده از شهر تاریخی بلقیس اسفراین است. این ارگ با وسعتی حدود ۵۱ هزار مترمربع و ۲۹ برج به ارتفاع تقریبی ۱۱ متر، پس از ارگ بم، دومین بنای خشتی و چینه ای بزرگ ایران محسوب می شود. سازندگان ارگ، با استفاده از خشت، آجر و چوب، مهندسی دفاعی بی نظیری را به نمایش گذاشته اند.
این قلعه برخلاف بسیاری از قلاع که بر روی بلندی ها ساخته می شدند، بر روی سطح هموار دشت بنا شده و برای افزایش نفوذناپذیری، خندقی وسیع در اطراف آن حفر شده بود. فضای داخلی ارگ، اگرچه به دلیل حفاری های غیرمجاز آسیب دیده، اما شواهد نشان می دهد که دارای سه طبقه فضای معماری بوده و شامل خانه های مسکونی، تنورهای کوچک برای گرمایش (به عنوان کرسی) و یک سیستم آبرسانی پیشرفته بوده است. کشف سفال های آبی و سفید دوره صفوی در داخل ارگ، دلالت بر استمرار زندگی در آن حتی تا اواخر قاجار دارد.
شارستان و نبض زندگی شهری
شارستان، بخش عمومی شهر بلقیس را تشکیل می داد و نبض زندگی شهری در آن جریان داشت. این بخش در شمال شرق ارگ قرار گرفته و اگرچه امروزه بسیاری از آثار آن به دلیل فعالیت های کشاورزی مسطح شده، اما نقشه های قدیمی و کاوش های باستان شناسی، تصویری از یک شهر پررونق را به ما می دهد.
- تپه منار (مسجد جامع): قلب مذهبی و اجتماعی بلقیس، مسجد جامع شهر بود که بر روی تپه منار قرار داشت. کاوش ها در این محل به کشف بقایای شبستان، ایوان آجرفرش با تزئینات گچبری خاص دوره سلجوقی-ایلخانی و ستون های آجری منجر شده است. این سازه احتمالاً یک مجموعه مسجد-مدرسه بوده که نشان دهنده اهمیت علم و دین در شهر است.
- بازار و کاروانسرا: وجود بازار و کاروانسرا در شارستان، گواهی بر رونق اقتصادی و جایگاه بلقیس در مسیرهای تجاری بود. اینجا بود که کالاها مبادله می شدند و تجار از اقصی نقاط به آن رفت و آمد داشتند.
- سیستم آبرسانی: آب انبارها و قنوات، شاهکارهای مهندسی آبی بلقیس بودند. کشف بقایای آب انبارهایی در جبهه شمالی و جنوبی شارستان، نشان می دهد که مردمان این شهر برای تأمین آب شرب و کشاورزی خود، از سیستم های پیچیده و کارآمدی بهره می بردند. این آب انبارها از آب رودخانه بیدواز و قنوات محلی تأمین می شدند و طراحی آن ها متناسب با اقلیم خشک منطقه بود.
- کوره سفالگری: در شمال ارگ، بقایای یک کوره سفالگری متعلق به نیمه دوم قرن ششم هجری قمری کشف شده است. این کوره که اولین نمونه به دست آمده از خراسان شمالی است، نشان از صنعتی بودن بلقیس و تولید انبوه سفال های لعاب دار با لعاب فیروزه ای دارد.
مقبره شیخ آذری و گورستان وسیع
مقبره شیخ فخرالدین حمزه آذری طوسی اسفراینی، شاعر و عارف مشهور قرن هشتم هجری، در محدوده شهر تاریخی بلقیس قرار دارد. این بقعه که در سال ۱۳۹۰ مرمت شده است، نشان از جایگاه فرهنگی و معنوی بلقیس به عنوان مهد رشد عارفان و ادیبان دارد. همچنین، وجود یک گورستان وسیع در خارج از حصار ضلع شرقی شهر، دلالت بر جمعیت قابل توجه و تمدن گسترده ای دارد که در طول قرون متمادی در این سرزمین زندگی کرده اند.
آینه های شکوه: جلوه های هنر، صنعت و فرهنگ بلقیس
اوج شکوه بلقیس تنها به معماری و شهرسازی ختم نمی شد؛ این شهر آینه ای تمام نما از ذوق و مهارت هنرمندان و صنعتگران ایرانی بود که در هر گوشه از آن، جلوه ای از خلاقیت خود را به یادگار گذاشته اند.
هنر گچ بری و کاشی کاری
گچ بری ها و کاشی کاری های بی نظیر مکشوفه از بناهای بلقیس، به ویژه در محدوده تپه منار (مسجد جامع)، شاهدی بر اوج هنر تزئینی در این شهر هستند. گچ بری هایی با نقوش گیاهی و هندسی، و کاشی هایی در انواع زرین فام (با استفاده از لاجورد، شنگرف، نقره و طلا)، کاشی های با خط ثلث برجسته و لعاب فیروزه ای، و کاشی های ساده با لعاب یکرنگ (لاجوردی، سفید، فیروزه ای) در اشکال مختلف (مربع، مثلث، شش ضلعی) به دست آمده اند. این تزئینات، نه تنها به بناها زیبایی می بخشیدند، بلکه نشان دهنده مهارت و دقت هنرمندان بلقیس در خلق آثار بدیع بودند.
هنر سفالگری
سفالگری، یکی از مهم ترین صنایع و هنرهای بلقیس بود. کاوش های باستان شناسی، مجموعه ای متنوع از سفالینه های لعاب دار و بدون لعاب را از دوره های مختلف (به ویژه قرون سوم تا هشتم هجری) آشکار ساخته است. این سفال ها شامل انواع زیر هستند:
- سفالینه های با لعاب یکرنگ: شامل رنگ های لاجوردی، آبی، سبز، زرد، قهوه ای و سفید، با نقوش کنده، افزوده، خراشیده یا استامپی.
- سفالینه های آبی سفید: با لعاب مات سفید و ترکیبات سربی، که تنها دو قطعه از آن در تپه منار کشف شده است.
- سفال لعاب پاشیده: در سه گروه ساده، منقوش و با نقش کنده (اسگرافیتو). این سفال ها با خمیره قرمز آجری و تزئینات لکه ای سبز و زرد، و گاهی نقوش هندسی سیاه زیر لعاب شفاف سربی، ساخته می شدند. سفال های اسگرافیتو، با تکنیک «روخراشی» یا کنده کاری روی لایه های دوغاب، طرح های هنرمندانه را به نمایش می گذاشتند و نمونه های آن شباهت زیادی به سفال های گبری با نقوش اسفنکس، عقاب و شیر دارند.
کشف کوره سفالگری در بلقیس، تأییدی بر تولید انبوه و بومی بودن این صنعت پیشرفته در شهر است.
هنر فلزگری
شواهد نشان می دهد که ساکنان بلقیس در دوران اسلامی، به ویژه سلجوقی و ایلخانی، از دانش و فناوری بالایی در صنعت فلزگری برخوردار بودند. آنها با ذوب فلزاتی چون مس، آهن، نقره و مفرغ آشنایی داشتند و ابزار و اشیاء فلزی متعددی تولید می کردند. وجود ظروف فلزی با امضای استادان اسفراینی (مانند مشربه ای مفرغی ترصیع شده با مس و نقره به امضای استاد علی بن… اسفراینی) در مجموعه های خارجی، گواه شکوفایی این هنر است. کشف ابزارهای مفتولی، سلاح ها (تبر، سرپیکان) و اشیاء تزئینی (آینه ها، مهره ها، زنگوله ها، میخ در) از کارگاه های فلزگری در شارستان و تپه منار، به وضوح فعالیت گسترده این صنعت را تأیید می کند.
هنر نساجی
اگرچه شواهد مستقیم از پارچه های نساجی بلقیس کمیاب است، اما کشف یک قالب سفالی پخته با نقوش اسلیمی در شمال ارگ، دلالت بر اهمیت هنر نساجی و به ویژه قلمکاری در این شهر دارد. این قالب که به دوره سلجوقی-ایلخانی تاریخ گذاری شده است، نشان می دهد که مردمان بلقیس از آن برای نقش اندازی روی پارچه ها استفاده می کردند. این هنر، حتی پیش از حمله مغول و ورود پارچه های چینی به ایران، در بلقیس رواج داشته و با ورود چینی ها، بلقیسی ها نیز ابتکارات جدیدی برای رقابت با آنها به کار بستند.
سکه شناسی
پیش از دوره ایلخانی، اسفراین به نیشابور وابسته بود و سکه ای به نام آن ضرب نمی شد. اما از زمان ایلخانیان، بلقیس به یک مرکز مستقل ضرب سکه در خراسان بزرگ تبدیل شد. کشف سکه های متعدد با نام حاکم، محل و سال ضرب، به ویژه از دوره ایلخانان مغول، نشان از اهمیت اقتصادی و اعتبار این منطقه دارد. این سکه ها، نه تنها ابزاری برای مبادلات تجاری بودند، بلکه نمادی از قدرت و استقلال بلقیس در آن دوران محسوب می شدند.
بازی و سرگرمی
حتی در میان ویرانه های بلقیس، رگه هایی از زندگی اجتماعی و سرگرمی های مردمان گذشته نیز یافت می شود. کشف یک تاس نرد از جنس استخوان (عاج) به ابعاد ۱.۵ × ۱.۵ سانتی متر در داخل یک چاه باستانی، نشان دهنده وجود بازی و سرگرمی در میان ساکنان بلقیس است. نرد در فرهنگ ایرانی ریشه های عمیقی دارد و هر یک از خال های آن نمادهای زرتشتی (اهورامزدا، دو مینو، اندیشه نیک، عناصر چهارگانه، پنج روشنی و شش گاهنبار) را در خود جای داده است. این یافته کوچک، تصویری از جنبه های انسانی و اجتماعی زندگی در شهر را ترسیم می کند.
پژوهش ها و حفاظت: حفظ میراث اوج شکوه بلقیس
اوج شکوه بلقیس در دل خاک پنهان نمانده است. پژوهش های باستان شناسی، تلاش های مستمر برای حفاظت و مرمت، و توجه مسئولان، این شهر تاریخی را دوباره به کانون توجه آورده است. این تلاش ها نه تنها به درک عمیق تر گذشته کمک می کند، بلکه راه را برای حفظ این میراث گران بها برای نسل های آینده هموار می سازد.
کاوش های باستان شناسی
فعالیت های پژوهشی در بلقیس از دهه های گذشته آغاز شده است. اریک اشمیت، باستان شناس مشهور، اولین کسی بود که در سال ۱۹۳۷ میلادی عکس های هوایی از این شهر تهیه کرد و توجه جهانی را به آن جلب نمود. او بلقیس را «شهری مرده» اما با بقایای خانه های بی شمار و دیوارهای برج دار توصیف کرد که قدمت آن به هفتصد سال می رسد. پس از آن، در سال ۱۳۵۲، باستان شناسانی به سرپرستی مشیری، گمانه زنی هایی را آغاز کردند.
با این حال، کاوش های هدفمند و گسترده تر در بلقیس، از دهه ۱۳۸۰ شمسی و با تأسیس پایگاه میراث فرهنگی شهر بلقیس در سال ۱۳۸۸، سرعت گرفت. فصول متعدد کاوش به سرپرستی باستان شناسانی چون محمد فرجامی و احمد نیک گفتار، دستاوردهای چشمگیری به همراه داشته است. این کاوش ها منجر به:
- شناسایی ساختار داخلی ارگ و فضاهای مسکونی آن.
- کشف بخش های صنعتی شهر، از جمله کوره سفالگری.
- خواناسازی بخش هایی از مسجد-مدرسه سلجوقی در تپه منار.
- شناخت سیستم های آبرسانی و آب انبارها.
- درک لایه نگاری های مختلف استقراری از صدر اسلام تا دوره صفویه.
این پژوهش ها نه تنها اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخ، فرهنگ و زندگی مردم بلقیس در اختیار محققان قرار داده، بلکه به تعیین حریم و برنامه ریزی برای حفاظت از این محوطه کمک شایانی کرده است.
ثبت ملی و تأسیس پایگاه
به علت اهمیت ویژه باستان شناسی، شهر کهن و تاریخی بلقیس در سال ۱۳۸۸ ه.ش به عنوان پایگاه میراث فرهنگی مورد تصویب قرار گرفت و با شماره ثبت ۴۴۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این اقدام، گامی مهم در جهت شناسایی، حفاظت و مدیریت یکپارچه این میراث ارزشمند بود. تأسیس پایگاه، امکان انجام مطالعات و کاوش های مستمر را فراهم آورد و به مسئولان میراث فرهنگی اجازه داد تا برنامه های گسترده ای را برای معرفی و مرمت این شهر در دستور کار قرار دهند.
مرمت و بازسازی
تلاش برای حفظ بناهای بلقیس به موازات کاوش ها پیش رفته است. از زمان تأسیس پایگاه، فعالیت های مرمتی در بخش های مختلف شهر به ویژه مرمت ارگ بلقیس و مقبره شیخ آذری انجام شده است. هدف از این اقدامات، جلوگیری از تخریب بیشتر و استحکام بخشی به سازه های باقی مانده است تا داستان اوج شکوه بلقیس همچنان برای نسل های آینده قابل روایت باشد. این اقدامات شامل بازسازی دیوارهای خشتی، استحکام بخشی به برج ها و مرمت فضاهای داخلی است.
چشم انداز آینده: پتانسیل گردشگری و معرفی جهانی
شهر بلقیس با ارزش های تاریخی و فرهنگی بی نظیر خود، پتانسیل عظیمی برای توسعه گردشگری دارد. برنامه هایی برای ایجاد مسیرهای گردشگری، راه اندازی موزه های محلی و فراهم کردن امکانات رفاهی برای بازدیدکنندگان در حال اجرا است. معرفی جهانی این میراث، نه تنها به جذب گردشگران خارجی کمک می کند، بلکه حس افتخار ملی را در میان ایرانیان تقویت می بخشد.
سخنان رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب در سخنانی در ۲۵ مهر ۱۳۹۱، بر اهمیت معرفی و بازدید از بلقیس تأکید کردند و فرمودند: «این قلعه ای که نزدیک اسفراین است می گویند شبیه قلعه بم است. آن بنای ارگ معروف بم که از خارج می آمدند برای بازدید آن. اینجا چرا کسی نمی آید؟ چرا معرفی نشده است؟ چرا نمی شناسند؟ درحالی که اینجا در دسترس تر است… اینجا درمعرض عبور و مرور کاروان های زیارتی است. مردم دارند می روند. می آیند. دررفتن، برگشتن یک روز، نه همه این مسافران، بعضی از اینها توی این شهر بمانند و بروند از مراکز طبیعی اینجا، از همین مراکز تاریخی اینجا بازدید کنند شما ببینید چه تحولی درکسب و کار و زندگی اینجا به وجود خواهد آمد؛ بنابراین اینهم یک اولویت است.»
این فرمایشات، اهمیتی دوچندان به تلاش ها برای معرفی هرچه بیشتر بلقیس بخشیده و لزوم توجه به این میراث فرهنگی را به وضوح نشان می دهد.
نتیجه گیری: بلقیس، روایتگر ابدی عظمت ایران
شهر تاریخی بلقیس اسفراین، فراتر از یک مجموعه ویرانه، یک کتاب قطور از تاریخ، تمدن و هنر ایران است. اوج شکوه بلقیس در دوران سامانی و سلجوقی، نه تنها گواهی بر توانایی های عظیم ایرانیان در شهرسازی و خلق زیبایی ها است، بلکه نمادی از استقامت در برابر هجوم ها و توانایی بازسازی و احیای مداوم است. از ارگ مستحکم آن که با خشت و گل ساخته شده تا کوره های سفالگری و آب انبارهای پیچیده اش، هر بخش از این شهر داستانی برای گفتن دارد. هنر گچ بری، کاشی کاری، سفالگری و فلزکاری آن، آینه هایی هستند که ذوق و خلاقیت مردمانش را بازتاب می دهند.
بلقیس، به عنوان دومین بنای بزرگ خشتی ایران، یادآور دورانی است که اسفراین کهن در مسیر جاده ابریشم می درخشید و پاتوق تجار، دانشمندان و هنرمندان بود. این میراث گران بها، با تلاش های باستان شناسی و مرمتی، امروز بار دیگر به صحنه آمده تا داستان عظمت ایران را با زبانی شیوا روایت کند. حفظ و معرفی اوج شکوه بلقیس، وظیفه ای ملی است که می تواند نه تنها افتخار به گذشته را در نسل های امروز زنده کند، بلکه پتانسیل های بی شماری را برای توسعه گردشگری و شناساندن فرهنگ غنی ایرانی به جهان فراهم آورد. سفر به بلقیس، نه فقط یک بازدید، بلکه تجربه ای عمیق از همراهی با روح تاریخ و تمدن ایرانی است.