ولاسکو بازیکن سالار نبود، اما کواچ بین بازیکنان فرق میگذاشت
ریحانه اسکندری: خداحافظی همیشه سخت است،به خصوص برای آنها که احساسی هستند.برای آنها که وقتی می خواهند بروند،انگار که یک تکه از جان شان دارد کنده می شود؛یک چیزی مثل رابطه عادل غلامی و والیبال.البته یک بار کمر عادل سر این ماجرا شکسته بود؛آن هم ۳ – ۴ سال قبل و زمانی که دیگر برای تیم ملی بازی نکرد اما این بار قصه کمی فرق می کرد.او صفحه ای از کتاب زندگی ورزشی اش را ورق زد که پشتش پر از خاطره است.خاطراتی که هم خوب بوده اند و هم بد.با این حال برای خودش شیرین است.مهم نیست که چند روز از خداحافظی او گذشته باشد اما وقتی حرف می زند غمی در صدایش نشسته است.او چهار گوشه زمین را بوسیده و حالا دیگر وقتی به زمین برگردد نه بازیکن تیمی است و نه قرار است لباس تیم ملی(در قامت بازیکن)را بپوشد.شاید در روزها،ماه ها و سال های بعد او یک مربی زبده شود تا نسلی را به والیبال ایران تحویل دهد که یکی شان بشود عادل غلامی،یکی شان محمد موسوی و یکی شان سعید معروف.این تازه اول یک راه جدید است برای پسر خوش قلب و مهربان والیبال ایران که قطعا مردم هم از او خاطرات خوبی دارند.
با او در رابطه با خداحافظی اش، برنامه اش برای آینده و آینده تیم ملی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
از والیبال خداحافظی کردید، بعد از این همه سال حضور در بالاترین سطح والیبال ایران این اتفاق شما را در چه شرایطی قرار داده است؟
برای من موقعیتی بود که سالیان سال در آن شرایط زندگی کردم و خب الان با یک روش جدید رو به رو هستم، به طبع اوایل یک مقدار سخت هست تا بتوانم عادت کنم. ولی در کل دیگر این چیزی است که برای همه پیش می آید، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.
بعد از این برنامه شما چه طور خواهد بود؟
نمی خواهم خیلی از محیط والیبال دور باشم، بالاخره همیشه در این فضا بودم. برای آینده هنوز تصمیم قطعی نگرفتم و باید ببینم شرایط چه طور پیش خواهد رفت. خودم دوست دارم در محیط والیبال به عنوان مربی یا هر جیز دیگری باشم. باید ببینم شرایط برای من چه طور پیش خواهد رفت.
تصمیم شما برای خداحافظی ناگهانی بود یا از قبل فکر کرده بودید؟
نه من از سال قبل به این موضوع فکر می کردم، می خواستم آخر امسال این کار را انجام بدهم ولی یک سری عوامل دست به دست هم دادند که وسط لیگ خداحافظی کنم.
کسی قصد این را داشت که شما را از این تصمیم منصرف کند؟
بله با من خیلی صحبت کردند. سرپرست تیم ساپیا با من صحبت کرد که این کار را نکنم. خیلی از دوستان دیگر هم بودند. ولی من واقعا تصمیم خودم را گرفته بودم و شرایط برای من به شکلی نبود که بتوانم ادامه بدهم.
وقتی به این سابقه چندین و چند سال خود در والیبال نگاه می کنید کدام دوران را بهترین دوران والیبالی خود می دانید؟
مطمئنا دورانی که در انتخابی المپیک بودیم، یا چهارم لیگ جهانی شدیم. جام جهانی ۲۰۱۴ لهستان، این ها بهترین دوران بود.
با توجه به جوانانی که هم پست خودتان هستند و تازه به تیم ملی اضافه شدند، والیبال ایران را در آینده چه طور می بینید؟
از لحاظ نیروی انسانی ما پتانسیل خیلی خوبی داریم، هم بازیکنان با تجربه ای که دارند کار می کنند در شرایط ایده آلی هستند، هم بازیکنان جوان از لحاظ فیزیکی شرایط ایده آلی دارند. عقب گردی به آن صورت نمی توانیم داشته باشیم ولی باید تدابیری باشد که درجا نزنیم و رو به جلو حرکت کنیم. حالا این که تدابیر چگونه هست مربوط به تصمیمات کلان ورزشی است. ولی در کل با این وضعیت مالی که والیبال دارد یک مقدار این دل سرد کننده است. امیدوارم این قضایا حل شود. فدراسیون باید ساپورت مالی سنگینی شود، این همه تیم را در طول سال اعزام می کنند. بازیکنان هم باید حمایت مالی شوند که با انگیزه تر برای آینده ورزشی خودشان کار کنند. من با خیلی از این جوان ها در این مدت روبه رو بودم، نوع قرارداد هایی که دارند به گونه ای نیست که مفید باشد. ورزش و ورزشکار یک عمر مفید دارد، ورزشکاران در همه جوامع دنیا افراد با استعداد و مهمی هستند، این ها در این مدت محدود باید زندگی خود را برای آینده ببندند که در آینده دچار مشکلات مالی نشود. یک مقدار این موضوعات باید ریشه یابی شود، باید اساسی تر حل شود، قرارداد های بهتری باید با بازیکنان بسته شود، ما قرارداد بازیکنانمان شاید از نظر ریالی نسبت به ۵ سال پیش بالاتر رفته باشد ولی از نظر ارزشی حداقل ده برابر افت ارزشی نسبت به پنج سال پیش داشته است. این ها چیزهایی است که بازیکنان را دل سرد می کند. حالا امیدوارم با برنامه ریزی ها خوب حل شود. شرایط اقتصادی کشور ما خیلی خوب نیست و نمی توان برای آینده خوش بین بود ولی این چیز ها باید اتفاق بیافتد که شرایط ورزش ما بهتر شود.
خیلی از بازیکنان در مسابقات ملی اخیر نسبت به امکانات تمرینی اعتراض داشتند؟ دوران شما هم همین وضع و اوضاع بود؟
من از شرایط جدید خبر ندارم چون ۴ سال است در تمرینات ملی نبودم و نمی دانم در این ۳ یا ۴ سال چه طور بوده است. زمانی که خودمان بازی می کردیم شرایط در بهترین حالت ممکن بود و در حد همه تیم ها بزرگ دنیا شرایط ایده آل بود. کم و کاستی در آن زمان نبود. در این مدت چون نبودم نمی توانم نظر بدهم. ولی قطعا باید اتفاقاتی که می افتد در مسیری باشد که در خور و شان بازیکنان تیم ملی باشد.
در رابطه با ایرانی شدن کادر فنی تیم ملی چه نظری دارید؟
من همیشه گفتم، ما از لحاظ کادر فنی مشکی نداریم. ما در ایران چند مربی بسیار خوب داریم، مربیان خوبی هستند و همان طور که بازیکنان ما در این چند سال رشد کردند کادر فنی هم رشد کرده است و نمی توان گفت ضعیف است.صحبت من جای دیگری است، من نمی گویم که در راس تیم ملی حتما باید مربی خارجی بگذاریم، حرف من این است که این مراودات علمی و این مراوداتی که مربوط به والیبال روز دنیا است باید وارد کشور شود، حالا به هر سمتی که هست. اگر لازم است ما سالانه چند مربی را به خارج از کشور بفرستیم، یا مربیان بزرگ دنیا را به این جا بیاوریم. قطعا هم آن ها نمی آیند همه داشته های خود را برای مربیان ما رو کنند ولی این مراودات باید اتفاق بی افتد. والیبال و ورزش مثل قدیم نیست و یک علم است که هر چند سال تغییر می کند و این تغییرات اگر در سطح ملی و باشگاهی اتفاق نیوفتند ما باز هم در جا می زنیم و به قول معروف عقب گرد می کنیم. من امیدواریم این اتفاق در والیبال ما بی افتد و این که ما مربیان را بفرستیم با کسانی را بیاوریم رقم بخورد.
از این بازیکنان جوان فعلی، یا هم پستی ها خودتان بازی کدام را خیلی دوست دارید؟
همه به نظر من خوب هستند، نمی شود تافته جدا بافته انتخاب کرد و بگوییم که متمایز از بقیه است. هر کس در پست خود دارد عملکرد خوبی را به نمایش می گذارد. عملکرد خیلی خوبی دارند. معمولا در والیبال پاسور، قطر پاسور و دریافت کننده قدرتی خیلی تایین کننده هستند. ما میلاد را داریم که چندین سال است دارد در سطح یک اروپا بازی می کند و واقعا به نظر من میلاد می شود گفت که هم رهبر خوبی در زمین برای بچه ها هست و هم از لحاظ فنی، کسی که سالیان سال دارد در سطح یک اروپا بازی می کند و می تواند تجربیات و نگاه به دست آمده در آن جا را به بچه ها انتقال دهد. میلاد کمک کننده بسیار بزرگی برای تیم است.
ماجرای اختلاف شما با محمد موسوی در تمرینات تیم ملی چه بود؟ همان حواشی که باعث خداحافظی شما از تیم ملی شد.
رابطه من با محمد موسوی عالی نیست. ولی آن زمان هم رسانه ها خیلی به این درگیری پر و بال دادند. او از نوابغ والیبال ایران است و برای او احترام قائلم.
شما اصلا رابطه خوبی با کواچ نداشتید، چرا؟
من سرمربی را یک پدر برای یک خانواده می دانم، پدر نمی تواند بین یکی از بچه هایش با بقیه فرق قائل شود، اگر ۵ تا بچه داشته باشد می تواند یکی را بیشتر دوست داشته باشد ولی ابراز علاقه اش نمی تواند فرق کند، این کار شیرازه خانواده را نابود می کند. اتفاقی که ولاسکو رقم می زد و کواچ نمی زد این بود که ولاسکو بازیکن سالار نبود و همه بازیکنان در یک فشار بودند که ممکن است خط بخوردند. این باعث می شد همه بجنگند و همه تلا کنند و تیم ساخته شود. کواچ ۲ یا ۳ تا بازیکن را از بقیه جدا می کرد. سعید یا سید را جدا می کرد نگاه جداگانه ای به آن ها داشت. این تیم را از بین می برد.
بیشتر بخوانید:
۲۵۱۲۵۴