خلاصه کتاب پناهگاه بی پناه مهناز فتاحی | معرفی و بررسی جامع

خلاصه کتاب پناهگاه بی پناه ( نویسنده مهناز فتاحی )

کتاب «پناهگاه بی پناه» اثر مهناز فتاحی، روایتی تکان دهنده از فاجعه بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه در ۲۶ اسفند ۱۳۶۶ است که از دل خاطرات بازماندگان و شاهدان عینی جان می گیرد و عمیق ترین زخم های جنگ بر پیکر غیرنظامیان را به نمایش می گذارد.

جنگ، پدیده ای ویرانگر است که نه تنها مرزها را جابه جا می کند و ارتش ها را در مقابل هم قرار می دهد، بلکه قلب ها و ذهن ها را نیز می آشوبد. در این میان، روایت های انسانی از دل این ویرانی ها، به گواهی های ماندگاری تبدیل می شوند که عمق فاجعه و مظلومیت مردمان را فریاد می زنند. کتاب «پناهگاه بی پناه» نوشته مهناز فتاحی، یکی از همین گواهی های دردناک و در عین حال الهام بخش است که فاجعه بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه را در ۲۶ اسفند ۱۳۶۶ روایت می کند. این کتاب، نه تنها به بازگویی یک رویداد تاریخی می پردازد، بلکه خواننده را به عمق تجربه های زیسته انسان هایی می برد که در اوج ناامیدی، نور امید را جستجو می کردند و در پناهگاهی که قرار بود جان پناهشان باشد، بی پناه ماندند.

برای درک کامل این اثر گران بها و پیام های عمیق آن، نیازی به خواندن کلمه به کلمه کتاب نیست. گاهی یک خلاصه جامع و تحلیلی می تواند پنجره ای تازه به سوی محتوای اصلی بگشاید و مخاطب را با ابعاد مختلف آن آشنا سازد. این مقاله به ارائه خلاصه ای دقیق و احساسی از «پناهگاه بی پناه» می پردازد تا ضمن معرفی کتاب و نویسنده اش، خواننده را با واقعه دردناک پارک شیرین و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان مردم کرمانشاه آشنا کند. این اثر، نه فقط یک خاطره نگاری از جنگ است، بلکه فریاد مظلومیت مردمانی است که در بیداد جنگ، بی گناه قربانی شدند و یادشان هرگز فراموش نخواهد شد.

خلاصه اصلی و چکیده داستان «پناهگاه بی پناه»

کتاب «پناهگاه بی پناه» به قلم مهناز فتاحی، داستان غم انگیز و باورنکردنی بمباران پناهگاه عمومی پارک شیرین کرمانشاه را در واپسین روزهای سال ۱۳۶۶ روایت می کند. این کتاب، اثری مستند و تکان دهنده از فاجعه ای انسانی است که در آن، ده ها نفر از شهروندان بی گناه، که عمدتاً زنان و کودکان بودند، در جستجوی امنیت در زیر زمین، قربانی حمله ای ناجوانمردانه شدند. در ۲۶ اسفند ماه ۱۳۶۶، زمانی که مردم کرمانشاه خود را برای استقبال از بهار آماده می کردند، موشک های رژیم بعث عراق، پناهگاه پارک شیرین را نشانه گرفت و یکی از تلخ ترین صفحات تاریخ این شهر را رقم زد.

مهناز فتاحی در این کتاب، با دقتی مثال زدنی و روایتی چندوجهی، تلاش می کند تا تصویر کاملی از آن روز و پیامدهای آن را پیش چشمان خواننده ترسیم کند. او نه تنها به شرح جزئیات واقعه می پردازد، بلکه با گردآوری خاطرات و شهادت های بازماندگان، امدادگران، نیروهای نظامی و مردمان عادی، به ابعاد انسانی و عاطفی فاجعه عمق می بخشد. هر صفحه از کتاب، یادآور معصومیت از دست رفته و زجرهای بی پایانی است که بر مردم این دیار تحمیل شد. روایت های جمع آوری شده، عمق تأثیر این حادثه بر زندگی فردی و جمعی مردم کرمانشاه را آشکار می سازد و این اثر را به سندی انکارناپذیر از جنایات جنگی و مظلومیت غیرنظامیان تبدیل می کند. «پناهگاه بی پناه»، فراتر از یک کتاب، گواهی زنده ای است بر زخم هایی که با گذشت زمان التیام نمی یابند، اما روایتشان برای همیشه در تاریخ ثبت می شود.

فاجعه پارک شیرین کرمانشاه: جزئیات رویداد تکان دهنده (۲۶ اسفند ۱۳۶۶)

واقعه بمباران پناهگاه پارک شیرین در کرمانشاه، یکی از تاریک ترین و دردناک ترین رویدادهای سال های جنگ تحمیلی است که هرگز از حافظه تاریخی این سرزمین پاک نخواهد شد. این حادثه، نه تنها ابعاد نظامی جنگ را به چالش می کشد، بلکه به وضوح نشان می دهد که چگونه بی گناهان، قربانی اهداف نظامی و سیاسی می شوند.

روز واقعه و لحظه اصابت موشک

بیست و ششم اسفندماه سال ۱۳۶۶، روزی که تنها چند روز به آغاز سال نو و جشن بهار مانده بود، برای مردم کرمانشاه به یک کابوس تبدیل شد. شهر در تب و تاب خرید عید و آماده سازی برای نوروز بود؛ کودکان با لباس های نو در انتظار بازی و شادی، و خانواده ها در حال کاشتن سبزه و مهیا کردن سفره هفت سین بودند. اما حوالی ظهر آن روز، همه چیز در یک چشم به هم زدن دگرگون شد. آژیر قرمز به صدا درآمد و مردم سراسیمه به سمت پناهگاه ها هجوم بردند. پناهگاه پارک شیرین، که سال ها به عنوان مکانی امن برای فرار از بمباران های هوایی رژیم بعثی شناخته می شد، در آن روز مملو از زن و کودکانی بود که به امید یافتن سرپناهی در مقابل مرگ، به آنجا پناه آورده بودند. اما این بار، امنیت به یک سراب تبدیل شد. موشکی با دقت هولناکی، از طریق هواکش پناهگاه وارد شد و تمام امیدها را به خاکستر تبدیل کرد. صدای مهیب انفجار، زمین و زمان را لرزاند و پس از آن، سکوتی مرگبار و دود و آتش، جایگزین هیاهو و زندگی شد.

قربانیان بی گناه

در میان ویرانه های پناهگاه پارک شیرین، صحنه هایی دلخراش از قربانیان بی گناه به چشم می خورد. بیشتر شهدا و زخمی ها را زنان، کودکان و سالخوردگان تشکیل می دادند؛ همان هایی که همیشه آسیب پذیرترین قشر در جنگ ها هستند. آن ها به امید آنکه سقف پناهگاه امن ترین جاست، به این مکان پناه آورده بودند. کودکانی که لحظاتی قبل با یکدیگر بازی می کردند، مادرانی که فرزندانشان را در آغوش گرفته بودند و پیرمردان و پیرزنانی که تنها آرزوی آرامش داشتند، همگی در این فاجعه قربانی شدند. گویی جنگ، رحم و مروتی نداشت و حتی به پناهگاه های زیرزمینی نیز امان نمی داد. این حادثه، نمادی از مظلومیت ملت ایران در برابر تجاوز رژیم بعثی عراق و همدستانش است.

نقش گرایان و هواکش پناهگاه

یکی از تلخ ترین و بحث برانگیزترین جنبه های این فاجعه، گمانه زنی ها و شواهد موجود درباره نقش عوامل داخلی در هدف گیری دقیق پناهگاه بود. باور عمومی و شواهد جمع آوری شده در کتاب «پناهگاه بی پناه»، حاکی از آن است که موشک دقیقاً از طریق هواکش پناهگاه وارد شده است. این دقت وحشتناک در هدف گیری، شائبه همکاری منافقین با رژیم بعثی را تقویت می کند. به نظر می رسد منافقین، با ارائه اطلاعات و «گرای دقیق» به نیروی دشمن، در وقوع این فاجعه نقش مستقیم داشته اند. هدف گیری هواکش پناهگاه، به معنای نفوذ به عمق امن ترین نقطه و بیشترین تخریب و تلفات بود، اقدامی که نشان از یک توطئه سازمان یافته علیه غیرنظامیان بی دفاع داشت.

ابعاد انسانی فاجعه

پس از اصابت موشک، صحنه هایی که در پناهگاه پارک شیرین و اطراف آن رقم خورد، فراتر از توان تصور است. دود و آتش و خاک، فضایی غبارآلود و جهنمی ایجاد کرده بود. فریادهای کمک خواهی، ناله زخمیان و شیون مادرانی که فرزندان خود را جستجو می کردند، گوش فلک را کر می کرد. امدادگران، آتش نشانان، بسیجیان و مردم عادی با تمام توان برای نجات جان افراد زیر آوار مانده، تلاش می کردند. بوی دود و خون، در هم آمیخته بود و هرچه از زیر آوار بیرون می آمد، حکایتی از رنج و مظلومیت بود. پیکرهای بی جان، تکه تکه شده، و صورت های سوخته، تصاویری بودند که تا ابد در ذهن بازماندگان حک شد. خسارات جانی و روحی این فاجعه، غیرقابل جبران بود؛ خانواده هایی که در یک لحظه عزیزانشان را از دست دادند، کودکانی که تا آخر عمر با کابوس آن روز زندگی کردند و شهری که زخم عمیقی بر پیکرش نشست. «پناهگاه بی پناه» با روایت این صحنه ها، عمق این زخم ها و تاب آوری مردم را به تصویر می کشد.

مهناز فتاحی: راوی خستگی ناپذیر حقیقت

در تاریخ ادبیات پایداری ایران، نام هایی درخشان وجود دارند که با قلم توانای خود، حقایق تلخ جنگ و فداکاری های مردم را ثبت و جاودانه کرده اند. مهناز فتاحی، یکی از همین راویان خستگی ناپذیر است که با تخصص و تعهد خود، به ثبت و ضبط خاطرات دوران دفاع مقدس، به ویژه از دیدگاه غیرنظامیان، همت گماشته است.

معرفی نویسنده و پیشینه او

مهناز فتاحی، نویسنده ای توانا و پژوهشگری متعهد در حوزه ادبیات پایداری است. او سال هاست که با پشتکار و دقت نظر، به جمع آوری و تدوین خاطرات و روایات مربوط به جنگ تحمیلی می پردازد. فتاحی با تمرکز بر ابعاد انسانی جنگ و پیامدهای آن بر زندگی مردم عادی، آثاری ارزشمند خلق کرده که هر کدام سندی از رشادت ها، مقاومت ها و مظلومیت های ملت ایران است. قلم او نه تنها به روایت وقایع می پردازد، بلکه احساسات، دغدغه ها و رنج های انسان ها را نیز به زیبایی و دقت به تصویر می کشد. پیشینه پژوهشی و ادبی او، اعتبار و عمق خاصی به آثارش می بخشد و او را به یکی از چهره های مهم در این عرصه تبدیل کرده است.

انگیزه و چالش های نگارش «پناهگاه بی پناه»

تصمیم برای نگارش کتاب «پناهگاه بی پناه»، از دغدغه ای عمیق و درونی در مهناز فتاحی نشأت گرفت. فاجعه بمباران پناهگاه پارک شیرین، زخمی قدیمی بر پیکر شهر کرمانشاه و قلب مردم آن بود که با گذشت سال ها، هنوز التیام نیافته بود. فتاحی احساس کرد که این فاجعه انسانی، نیاز به ثبت و ماندگاری دارد تا نه تنها یاد و خاطره قربانیان گرامی داشته شود، بلکه آیندگان نیز از عمق این جنایت آگاه شوند. اما این مسیر، پر از چالش بود. پس از سال ها، بسیاری از شاهدان عینی و بازماندگان، خاطرات تلخ و دردناک آن روز را به دست فراموشی سپرده بودند یا از بازگویی آن پرهیز می کردند. یافتن افراد، جلب اعتماد آن ها برای صحبت کردن درباره آن واقعه دردناک و کنار آمدن با احساسات پیچیده خودشان و راوی، از سختی های این راه بود. نویسنده باید با حوصله و همدلی فراوان، به اعماق ذهن و قلب بازماندگان نفوذ می کرد تا بتواند قطعات پازل آن روز را کنار هم بگذارد و روایتی کامل و صادقانه ارائه دهد.

شیوه پژوهش و گردآوری اطلاعات

مهناز فتاحی برای نگارش کتاب «پناهگاه بی پناه»، روشی دقیق و جامع را در پیش گرفت. او به مدت سه سال، بی وقفه به تحقیق و گردآوری اطلاعات پرداخت. این فرایند پژوهشی شامل مصاحبه های متعدد با گروه های مختلفی از شاهدان و فعالان آن روزها بود. او با امدادگران هلال احمر که در خط مقدم کمک رسانی بودند، نیروهای آتش نشانی که دل به آتش زدند، بسیجیان و نیروهای انتظامی که امنیت را برقرار می کردند، پرستاران که زخم ها را التیام می بخشیدند، خبرنگاران که روایتگر حقایق بودند، کسبه و مردم محله که شاهدان عینی فاجعه بودند، و مهم تر از همه، زخمی ها و خانواده های شهدا که بار سنگین این ضایعه را به دوش می کشیدند، به گفتگو نشست. این شیوه پژوهش، به کتاب عمق و اعتبار بی نظیری بخشید؛ چراکه روایات، از زوایای مختلف و از زبان کسانی که مستقیماً درگیر واقعه بودند، جمع آوری شده اند. این گستردگی در مصاحبه ها، «پناهگاه بی پناه» را به یک سند جامع و چندبعدی از فاجعه پارک شیرین تبدیل کرده است.

ساختار کتاب «پناهگاه بی پناه»: سه بخش برای یک روایت کامل

«پناهگاه بی پناه» تنها یک مجموعه خاطره نیست، بلکه اثری است که با ساختاری دقیق و هدفمند، سعی در ارائه تصویری جامع و مستند از یک فاجعه انسانی دارد. مهناز فتاحی با تقسیم بندی محتوای کتاب به سه بخش اصلی، به خواننده امکان می دهد تا با ابعاد مختلف این واقعه آشنا شود و ارتباط عمیق تری با آن برقرار کند.

بخش اول: کلیات و نگاه پژوهشی به ماجرا

بخش آغازین کتاب، به ارائه یک دید کلی و پژوهشی از ماجرا اختصاص دارد. در این قسمت، خواننده با اطلاعات عمومی، تاریخی و جغرافیایی مرتبط با حادثه بمباران پناهگاه پارک شیرین آشنا می شود. این بخش، زمینه لازم را برای درک بهتر وقایع بعدی فراهم می کند و به نوعی، نقش یک مقدمه مستند را ایفا می کند. از جمله موضوعاتی که در این بخش به آن پرداخته می شود، می توان به شرایط عمومی شهر کرمانشاه در دوران جنگ، اهمیت استراتژیک این شهر، و وضعیت پناهگاه ها و سیستم دفاعی اشاره کرد. این رویکرد پژوهشی، به کتاب اعتبار علمی می بخشد و آن را فراتر از صرفاً یک مجموعه خاطرات فردی قرار می دهد و به اثری تبدیل می کند که می توان برای مطالعه و تحقیق به آن رجوع کرد.

بخش دوم: خاطرات بازماندگان و روایت های دست اول

بدون شک، قلب تپنده کتاب «پناهگاه بی پناه» در بخش دوم آن قرار دارد. این بخش، شامل خاطرات دست اول و روایت های ۳۳ نفر از شاهدان عینی و بازماندگان فاجعه است. در این قسمت، خواننده مستقیماً با زبان و احساسات کسانی درگیر می شود که آن روز نحس را از نزدیک تجربه کرده اند. هر روایت، پنجره ای به سوی تجربه ای منحصربه فرد از وحشت، از دست دادن، مقاومت و امید است. مهناز فتاحی با دقت و ظرافت، داستان هایی را انتخاب کرده که عمق فاجعه و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان انسان ها را به بهترین شکل به تصویر می کشد. داستان هایی مانند آقای خدادادی که در یک لحظه همسر و چهار فرزند خود را از دست می دهد و زمانی که با شیشه شیر فرزندش به پناهگاه برمی گردد با ویرانی مطلق روبرو می شود، یا آقای ملک نگاه که همسر و یکی از فرزندانش در پناهگاه می مانند و هرگز برنمی گردند، تنها نمونه هایی از این روایت های تکان دهنده هستند. این بخش، قدرت بی مانند جنگ بر زندگی انسان ها و همچنین تاب آوری و صبر آنان را آشکار می کند و خواننده را به همدردی عمیق با این مردمان می کشاند.

بخش سوم: مستندات، تصاویر و اسامی شهدا

بخش سوم کتاب «پناهگاه بی پناه»، به اهمیت تأیید روایات و ثبت تاریخی فاجعه می پردازد. این بخش شامل مستندات رسمی، تصاویر دلخراش از صحنه های پس از بمباران، و فهرست اسامی شهدای این واقعه است. گنجاندن مستندات و تصاویر، نه تنها به تقویت روایات بخش دوم کمک می کند، بلکه آن ها را از حد یک خاطره شخصی فراتر برده و به سندی تاریخی و غیرقابل انکار تبدیل می سازد. تصاویر، هرچند تلخ و گزنده، اما گویاتر از هزاران کلمه، عمق ویرانی و فاجعه را به تصویر می کشند. لیست اسامی شهدا نیز، یادآور این نکته مهم است که هر نام، داستانی از زندگی، آرزوها و امیدها را با خود به همراه داشته است و این فاجعه، نه تنها یک رویداد عمومی، بلکه مجموعه ای از رنج های فردی بی شمار بوده است. این بخش از کتاب، به نوعی ادای دین به قربانیان و تاریخ نگاری دقیق واقعه محسوب می شود و به خواننده کمک می کند تا ابعاد واقعی و ملموس حادثه را درک کند.

بریده هایی تکان دهنده از کتاب «پناهگاه بی پناه»

قدرت کتاب «پناهگاه بی پناه» در به تصویر کشیدن عمق فاجعه، در روایت های جزئی و صحنه هایی نهفته است که خواننده را تا عمق جان متأثر می کند. در میان ده ها داستانی که از زبان بازماندگان نقل می شود، برخی بریده ها و تصاویر، به نمادهایی از مظلومیت و رنج تبدیل شده اند که هرگز فراموش نمی شوند. این نقل قول های کوتاه، اما پرمعنا، به خوبی قدرت قلم نویسنده و عمق حادثه را به نمایش می گذارند:

دستم را توی سوراخ کردم و تا آنجایی که جا داشت تنه ام را آویزان کردم تا بتوانم از داخل سوراخ چیزی بردارم. دستم به دست کسی خورد خوشحال شدم و سعی کردم دست را بکشم با خودم گفتم خدا را شکر که اولین نفر دارد نجات پیدا می کند. وقتی دست را بیرون کشیدم از دیدن آن نزدیک بود از حال بروم. دست یک زن بود؛ دست سوخته ای که النگوهایش هنوز به آن آویزان بود و سوخته و سیاه شده بود!

این بریده کوتاه، اما دلخراش، نمادی از جستجوی ناامیدکننده برای زندگی در میان مرگ و ویرانی است. تصویر دست سوخته ای که النگوهایش هنوز برق می زند، تضاد غریبی میان زیبایی و تباهی را به نمایش می گذارد و به طرز وحشتناکی، قربانی شدن بی گناهان در جنگ را یادآوری می کند. چنین لحظاتی، قلب خواننده را به درد می آورد و او را به همدردی عمیق با آنهایی که این فاجعه را تجربه کردند، وا می دارد.

از دیگر روایات تاثیرگذار، می توان به صحنه هایی اشاره کرد که کودکان در پناهگاه، غافل از فاجعه ای که در کمین بود، با اسباب بازی هایشان بازی می کردند و با امید به آغاز سال نو، از والدین خود برای خرید لباس عید درخواست می کردند. این تضاد میان معصومیت کودکان و خشونت جنگ، یکی از تلخ ترین جنبه های کتاب است که نشان می دهد چگونه جنگ، حتی رؤیاهای کوچک و بی دغدغه را نیز به کابوس تبدیل می کند. این بریده ها و صحنه های توصیف شده در کتاب، به خواننده کمک می کنند تا نه تنها واقعه را درک کند، بلکه آن را احساس کند و تأثیر عمیق آن را بر جان و دل خود بپذیرد.

نقد و بررسی اجمالی: چرا «پناهگاه بی پناه» اثری ماندگار است؟

کتاب «پناهگاه بی پناه» اثری فراتر از یک خاطره نگاری ساده است؛ این کتاب به دلیل ویژگی های منحصر به فرد و رویکرد جامع نویسنده، به عنوان یکی از آثار ماندگار در ادبیات پایداری ایران شناخته می شود. این اثر نه تنها به ثبت یک رویداد تاریخی می پردازد، بلکه به تحلیل و بررسی ابعاد مختلف آن نیز می کوشد.

نقاط قوت کتاب

  1. دقت تاریخی و مستندسازی قوی: یکی از برجسته ترین نقاط قوت کتاب، پژوهش عمیق و مستندسازی قوی آن است. مهناز فتاحی با صرف سه سال زمان و مصاحبه با گروه های متعددی از شاهدان عینی، اطلاعات دقیقی از رویداد جمع آوری کرده است. این دقت، اعتبار تاریخی کتاب را افزایش می دهد و آن را به مرجعی قابل استناد برای محققان و علاقمندان تبدیل می کند. تصاویر و مستندات بخش سوم نیز، گواهی بر این دقت هستند.
  2. روایت های چندوجهی: کتاب از یک زاویه دید واحد به ماجرا نمی نگرد. با گردآوری خاطرات از زبان امدادگران، پرستاران، نیروهای بسیجی، مردم عادی و خانواده های شهدا، روایتی چندوجهی و جامع ارائه می شود که به خواننده امکان می دهد تا تصویر کاملی از ابعاد فاجعه و تأثیرات آن را درک کند. این تنوع در روایت ها، عمق بیشتری به داستان می بخشد.
  3. تاثیرگذاری عاطفی: قلم فتاحی، زنده و توصیفی است. او با روایت جزئیات دلخراش و آوردن بریده هایی از دل تجربه های شخصی، به گونه ای می نویسد که حس همراهی و نزدیکی با خواننده ایجاد شود. صحنه هایی مانند از دست دادن عزیزان یا تلاش های ناامیدکننده برای یافتن بازماندگان، به شدت عاطفی هستند و مخاطب را به عمق حادثه می کشانند. این تأثیرگذاری عاطفی، یکی از دلایل اصلی ماندگاری کتاب در ذهن خواننده است.
  4. اهمیت در ادبیات پایداری: «پناهگاه بی پناه» نه تنها یک اثر ادبی، بلکه یک سند تاریخی مهم در ادبیات پایداری است. این کتاب، گوشه ای از جنایات جنگی و مظلومیت غیرنظامیان را به تصویر می کشد و به نسلهای آینده این امکان را می دهد تا با حقایق جنگ آشنا شوند و از فراموشی این فجایع جلوگیری کنند. این اثر، در زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و بازماندگان، نقش بسزایی دارد.

پیام ها و درس های کتاب

کتاب «پناهگاه بی پناه»، حاوی پیام ها و درس های عمیقی برای تمامی انسان ها و نسل های آینده است:

  • یادآوری مظلومیت مردم در جنگ: این کتاب به روشنی نشان می دهد که در هر جنگی، بیشترین رنج و خسارت بر دوش غیرنظامیان بی دفاع است. فریاد مظلومیت زنان و کودکانی که در پناهگاه به دنبال امنیت بودند، پیامی جهانی برای محکومیت جنگ و خشونت دارد.
  • اهمیت صلح و پرهیز از خشونت: با نمایش عمق ویرانی ها و از دست رفتن جان های بی گناه، کتاب به طور غیرمستقیم، اهمیت صلح و ضرورت پرهیز از هرگونه خشونت و جنگ را تأکید می کند. این داستان ها، تلنگری برای جامعه جهانی است تا به ارزش صلح بیش از پیش توجه کنند.
  • لزوم ثبت تاریخ شفاهی برای نسل های آینده: «پناهگاه بی پناه» نمونه ای موفق از ثبت تاریخ شفاهی است. این کتاب نشان می دهد که چگونه با گردآوری خاطرات و تجربیات زیسته افراد، می توان حقایق تاریخی را از فراموشی نجات داد و به نسل های آینده منتقل کرد تا از گذشته درس بگیرند و از تکرار اشتباهات پرهیز کنند. این اثر، به حفظ حافظه جمعی یک ملت کمک می کند و به آن ها هویت و ریشه ای عمیق می بخشد.

اطلاعات کتاب شناسی «پناهگاه بی پناه»

برای علاقمندان به مطالعه و پژوهش، آشنایی با اطلاعات کتاب شناسی یک اثر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کتاب «پناهگاه بی پناه» با جزئیات زیر منتشر شده است که به خواننده کمک می کند تا به راحتی به این اثر ارزشمند دسترسی پیدا کند.

عنوان جزئیات
نام کامل کتاب پناهگاه بی پناه
نویسنده مهناز فتاحی
ناشر انتشارات سوره مهر
سال انتشار (اولین چاپ) ۱۳۹۴
تعداد صفحات ۳۱۲ صفحه
شابک 978-600-03-0167-5

این اطلاعات به خوانندگان کمک می کند تا نسخه چاپی کتاب را تهیه کنند. علاوه بر نسخه چاپی، ممکن است نسخه های الکترونیکی و صوتی این کتاب نیز در پلتفرم های مختلف ارائه شوند که دسترسی به آن را برای طیف وسیع تری از مخاطبان فراهم می کند.

سایر آثار مهناز فتاحی

مهناز فتاحی، علاوه بر «پناهگاه بی پناه»، آثار ارزشمند دیگری نیز در حوزه ادبیات پایداری به رشته تحریر درآورده است که نشان از تعهد و پشتکار او در ثبت و حفظ خاطرات دوران دفاع مقدس دارد. قلم توانای او، به روایت جنبه های مختلف جنگ و زندگی انسان ها در آن دوران می پردازد. برخی از این آثار عبارتند از:

  • فرنگیس: این کتاب نیز همچون «پناهگاه بی پناه»، به خاطرات یک زن از دوران جنگ می پردازد. فرنگیس حیدرپور، زنی قهرمان از روستاهای غرب کشور است که با شجاعت بی نظیر خود، در برابر دشمن ایستادگی کرد. این کتاب روایتی الهام بخش از مقاومت زنان در برابر تجاوز است.
  • باغ مادربزرگ: این اثر خاطرات یک بانوی کرد به نام خان زاد مرادی محمدی را روایت می کند. فتاحی در این کتاب نیز به سراغ زندگی و تجربیات زنان در مناطق مرزی رفته و داستان های کمتر شنیده شده از مقاومت و صبوری آن ها را به تصویر کشیده است.
  • قلب کوچک سپهر: این کتاب به خاطرات کودکی می پردازد که در دوران جنگ رشد کرده است. روایت از نگاه یک کودک، جنبه های جدید و تأثیرگذاری از جنگ را به نمایش می گذارد و به خواننده کمک می کند تا با رنج ها و امیدهای کودکان جنگ زده آشنا شود.
  • من عروسک گلهانم: این کتاب نیز یکی دیگر از آثار فتاحی با محوریت کودکان و جنگ است. نویسنده با زبانی ساده و ملموس، به دنیای کودکانه ای می پردازد که تحت تأثیر مستقیم جنگ قرار گرفته اند.
  • گم بی: این کتاب به خاطرات و تجربیات زنانی از منطقه غرب کشور می پردازد که در دوران جنگ با دشواری ها و چالش های فراوانی روبرو بودند.

این آثار، هر یک به نوبه خود، سهمی ارزنده در غنای ادبیات پایداری ایران دارند و به خوانندگان توصیه می شود برای آشنایی بیشتر با قلم مهناز فتاحی و درک عمیق تر از ابعاد انسانی جنگ، به مطالعه این کتاب ها نیز بپردازند.

نتیجه گیری: «پناهگاه بی پناه»؛ گواهی بر فراموش نشدنی ها

کتاب «پناهگاه بی پناه» اثر مهناز فتاحی، اثری عمیق، تأثیرگذار و ماندگار است که فراتر از یک روایت تاریخی، به گواهی زنده ای از فاجعه انسانی بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه تبدیل می شود. این کتاب، نه تنها زخم های کهنه ای را از تاریخ ایران زمین یادآوری می کند، بلکه به مخاطب اجازه می دهد تا با عمق رنج ها، از دست دادن ها و در عین حال تاب آوری و مقاومت مردمان این سرزمین آشنا شود. مهناز فتاحی با پشتکار و دقت مثال زدنی، به مدت سه سال به جمع آوری خاطرات و مستندات پرداخت و توانست صدایی به گوش خاموشان آن روز بدهد و قصه بی گناهی را از زبان بازماندگان روایت کند.

این اثر، دعوتی است به تفکر درباره پیامدهای ویرانگر جنگ و ارزش بی بدیل صلح. «پناهگاه بی پناه» تنها داستان یک فاجعه نیست، بلکه فریادی است برای انسانیت، یادآوری مظلومیت قربانیان و قدردانی از زحمات بی دریغ کسانی که در سخت ترین لحظات، به یاری همنوعان خود شتافتند. خواندن این کتاب، تجربه ای فراموش نشدنی و درسی است برای تمامی نسل ها تا به یاد داشته باشند که چگونه باید از صلح پاسداری کرد و چگونه می توان در دل تاریکی، نور امید و مقاومت را زنده نگاه داشت. این گواهی بر فراموش نشدنی ها، برای همیشه در قلب تاریخ و ادبیات ما جاودانه خواهد ماند.