خلاصه کتاب درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد ۳ – مطهری

خلاصه کتاب درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد سوم ( نویسنده مرتضی مطهری )
در این جلد از مجموعه درس های اسفار استاد شهید مرتضی مطهری، پرده از رازهای پویایی هستی کنار زده می شود و خواننده به سفری عمیق در دل مباحث قوه و فعل و حرکت در فلسفه ملاصدرا برده می شود. با این خلاصه، دروازه ای به سوی فهم چگونگی تحول و کمال موجودات و ماهیت زمان گشوده خواهد شد، گویی که خود را در کلاس درس استاد، همراه با اندیشه های ژرف می یابید.
مطالعه آثار فلسفی، به ویژه آن هایی که ریشه در حکمت متعالیه ملاصدرا دارند و با شرح و تبیین اساتید برجسته ای چون شهید مطهری همراه شده اند، همواره تجربه ای عمیق و روشنگر است. «درس های اسفار» مجموعه ای بی نظیر است که خواننده را قدم به قدم در پیچیده ترین مباحث فلسفی راهنمایی می کند. جلد سوم این مجموعه، با تمرکز بر مباحث قوه و فعل و حرکت، دریچه ای به سوی فهم پویایی هستی و ماهیت تغییر و کمال در جهان می گشاید. این مباحث، نه تنها برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه اسلامی، بلکه برای هر علاقه مندی که به دنبال درک عمیق تر از بنیادهای هستی شناختی و زمان شناسی است، ارزشی بی بدیل دارد.
شهید مطهری، با تسلط کم نظیر خود بر فلسفه اسلامی و توانایی بی بدیل در تبیین مفاهیم دشوار، این مباحث را با زبانی شیوا و استدلالی محکم تشریح کرده است. او در این جلد، خواننده را به سفری فکری دعوت می کند که در آن، مفاهیم انتزاعی فلسفی، ملموس و قابل درک می شوند. گویی که در هر گام، همراه با استاد، به کشف رازهای وجود و حرکت می پردازیم و خود را در جریان این تحول عظیم فکری می یابیم. این مقاله تلاش می کند تا چکیده ای جامع از این سفر پربار فکری را ارائه دهد و خواننده را با مهم ترین دستاوردهای این جلد آشنا سازد.
مقدمه ای بر درس های اسفار و اهمیت مباحث قوه و فعل در جلد سوم
«درس های اسفار» یکی از برجسته ترین آثار فلسفی برجای مانده از شهید مطهری است که در زمره شروح مهم بر «اسفار اربعه» ملاصدرا شیرازی قرار می گیرد. این مجموعه، حاصل سال ها تدریس و تأمل استاد مطهری در حوزه علمیه قم است و جایگاهی رفیع در تبیین حکمت متعالیه دارد. استاد در این دروس، نه تنها به شرح واژه به واژه متن اسفار می پردازد، بلکه با نگاهی نقادانه و تحلیلی، خواننده را با عمق اندیشه های ملاصدرا آشنا می سازد. اهمیت این مجموعه زمانی دوچندان می شود که بدانیم استاد مطهری، این مباحث را با هدف پاسخ گویی به نیازهای فکری و چالش های زمان خود تدریس کرده است. او با این کار، فلسفه را از برجی عاج نشین بیرون آورده و آن را به ابزاری برای فهم جهان و پاسخ به شبهات روز بدل ساخته است.
چرایی تمرکز بر مباحث قوه و فعل و حرکت
انتخاب مباحث قوه و فعل و حرکت برای تدریس و تألیف جلد سوم «درس های اسفار»، اتفاقی تصادفی نبوده است. در دهه های پیش از انقلاب اسلامی، جامعه ایران با سیل عظیمی از اندیشه های مادی گرایانه، به ویژه مارکسیسم، مواجه بود. یکی از نقاط کانونی بحث در این مکاتب، مسئله «حرکت» و «تغییر» در جوهر ماده بود. مارکسیست ها با نظریه «ماتریالیسم دیالکتیک»، به دنبال تبیین همه پدیده ها بر اساس حرکت درونی ماده و نفی هرگونه عامل ماورایی بودند.
شهید مطهری، با درک عمیق از این چالش فکری، به سراغ مباحثی در اسفار می رود که به طور بنیادین به تبیین هستی شناسانه حرکت و تغییر می پردازد. او می خواست نشان دهد که فلسفه اسلامی، به ویژه حکمت متعالیه ملاصدرا، نه تنها توانایی پاسخ گویی به این شبهات را دارد، بلکه با نظریه حرکت جوهری، به مراتب غنی تر و عمیق تر از دیدگاه های مادی گرایانه به تحلیل پدیده حرکت می پردازد. این انتخاب، گویی یک نبرد فکری بود که استاد مطهری با سلاح فلسفه، به میدان آن وارد شد تا غنای تفکر اسلامی را در برابر هجمه اندیشه های وارداتی به نمایش بگذارد. او با این کار، فلسفه را به یک میدان زنده و پویا برای حل مسائل زمانه تبدیل کرد و این خود نشان از تجربه عمیق او در مواجهه با چالش های فکری نسل جوان آن دوره داشت.
روش تدریس و تنظیم کتاب
سبک و سیاق تدریس و تنظیم این کتاب، خود از ویژگی های برجسته آن است. استاد مطهری در هر جلسه، ابتدا به توضیح و تشریح محتوای فلسفی بخش مورد نظر می پرداخت. این مرحله، با زبانی روشن و مثال هایی ملموس انجام می شد تا پیچیدگی های متن اسفار، برای مخاطبین قابل فهم شود. پس از ارائه توضیحات کافی، استاد به سراغ متن اصلی «اسفار اربعه» می رفت و ضمن قرائت آن، به تطبیق درس بر متن می پرداخت. او در این مرحله، نکات ظریف عبارتی، اصطلاحات فنی و هرگونه ابهام موجود در متن را با دقت موشکافی می کرد.
یکی از جذاب ترین جنبه های این دروس، بخش پرسش و پاسخ بود. مطابق با روال درس های حوزه، دانشجویان و حضار، سؤالات خود را مطرح می کردند و استاد مطهری با سعه صدر و دانش فراوان، به آن ها پاسخ می داد. این بخش ها، به درک عمیق تر مباحث کمک شایانی می کند، چرا که بسیاری از ابهامات رایج را برطرف می سازد. گردآورندگان کتاب نیز با دقت فراوان، این پرسش و پاسخ ها را در جای مناسب خود در متن کتاب گنجانده اند، به گونه ای که خواننده احساس می کند خود نیز در آن فضای درس و بحث حضور دارد و شاهد این تبادل فکری است. این رویکرد، تجربه ای بی نظیر از یادگیری فلسفه را برای مخاطب فراهم می آورد.
کلیات مباحث قوه و فعل در حکمت متعالیه ملاصدرا (به روایت مطهری)
هنگامی که به کاوش در فلسفه اسلامی و به ویژه حکمت متعالیه ملاصدرا می پردازیم، دو مفهوم کلیدی وجود دارند که گویی ستون های اصلی ساختمان هستی شناسی را تشکیل می دهند: قوه و فعل. این دو اصطلاح، صرفاً واژگانی انتزاعی نیستند، بلکه بیانگر حقیقت تغییر، تکامل و پویایی در تمام موجودات عالم اند. در جلد سوم «درس های اسفار»، استاد مطهری با شرحی عمیق و مثال های روشن، ما را به درکی نو از این مفاهیم رهنمون می شود.
مفهوم قوه و فعل
قوه در اصطلاح فلسفی، به معنای استعداد، امکان و پتانسیلی است که در یک موجود برای رسیدن به حالتی دیگر یا کسب صفتی جدید وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چیزی که هنوز به فعلیت نرسیده، اما قابلیت وجود پیدا کردن یا متحقق شدن را دارد، در مرتبه قوه قرار دارد. برای مثال، دانه گیاهی، دارای قوه رشد و تبدیل شدن به یک درخت است؛ یا یک کودک، دارای قوه عالم شدن و رسیدن به کمالات انسانی است. قوه به معنای عدم صرف نیست، بلکه عدم همراه با استعداد وجود است.
در مقابل، فعل به معنای تحقق، فعلیت و کمالی است که یک موجود آن را بالفعل داراست. وقتی دانه به درخت تبدیل می شود، قوه رشد آن به فعل رسیده است. وقتی کودک به عالمی فرزانه بدل می گردد، قوه علم آموزی او فعلیت یافته است. فعل، نقطه پایانی هر حرکت و سیر کمالی است و نشان دهنده تحقق استعدادهای نهفته در یک موجود.
شهید مطهری تأکید می کند که درک صحیح مفاهیم قوه و فعل، کلید فهم تغییر و تحول در جهان هستی است و بدون آن نمی توان به عمق نظریه حرکت جوهری دست یافت. او این دو مفهوم را نه فقط به عنوان دو حالت متضاد، بلکه به عنوان دو مرحله از یک فرایند واحد در نظر می گیرد که پیوسته در حال شدن و تکامل است.
در واقع، هر موجودی در هستی، ترکیبی از قوه و فعل است. یعنی در عین اینکه واجد برخی کمالات و فعلیت هاست، استعداد رسیدن به کمالات بالاتری را نیز در خود نهفته دارد. این ترکیب، به موجودات امکان می دهد تا در مسیر هستی، از مرتبه ای به مرتبه دیگر، و از کمالی به کمال دیگر حرکت کنند و هیچ گاه در یک نقطه ثابت نمانند. این درک از هستی، یک دیدگاه پویا و متحرک را به خواننده القا می کند.
ارتباط قوه و فعل با حرکت
اکنون نوبت به مهم ترین پیوند میان این دو مفهوم می رسد: ارتباط قوه و فعل با حرکت. از منظر فلاسفه اسلامی و به ویژه ملاصدرا، حرکت، پلی است که موجودات را از مرحله قوه به مرحله فعل می رساند. حرکت، چیزی جز خروج تدریجی و گام به گام از قوه به فعل نیست. هر جا که حرکتی اتفاق می افتد، در واقع موجودی در حال طی کردن مسیری است که در ابتدا استعداد آن را داشته و اکنون در حال تحقق بخشیدن به آن است.
برای مثال، سنگی که از کوه به پایین می غلتد، دارای قوه حرکت است که با نیروی گرانش، به فعلیت حرکت درمی آید. گیاهی که رشد می کند، قوه رشد خود را به فعلیت می رساند. این حرکت، نه یک پرش ناگهانی، بلکه فرآیندی تدریجی و متصل است که طی آن، هر آن، فعلیت جدیدی حاصل می شود و قوه قبلی، به فعل تبدیل می گردد. استاد مطهری با بیانی شیوا، این رابطه ناگسستنی را تشریح می کند و نشان می دهد که حرکت، ذات موجودات مادی را شکل می دهد و هستی آن ها، جز همین سیلان از قوه به فعل نیست. این درک، نه تنها به مسائل هستی شناختی پاسخ می دهد، بلکه دریچه ای به سوی فهم پویایی عالم و زندگی خود ما نیز می گشاید.
سیری در فصول اصلی جلد سوم: مباحث حرکت و زمان
در این بخش، ما به سفری در دل فصول اصلی جلد سوم «درس های اسفار» می رویم. این فصول، عمق اندیشه ملاصدرا در باب حرکت و زمان را آشکار می کنند و با شرح استاد مطهری، راهگشای فهم بسیاری از پیچیدگی های فلسفی هستند. گویی هر فصل، گامی در مسیر روشنایی است که از مفهوم حرکت کمی آغاز شده و به ماهیت زمان ختم می شود.
فصل ۲۵: تحقیق در حرکت کمی
در ابتدای این بخش از کتاب، با مفهوم حرکت کمی آشنا می شویم. حرکت کمی، همان گونه که از نامش پیداست، به تغییرات در مقدار و اندازه یک شیء اشاره دارد. نمونه بارز آن، رشد و نمو موجودات زنده یا افزایش و کاهش حجم یک ماده است. استاد مطهری با بیانی رسا، توضیح می دهد که این نوع حرکت چگونه از دیگر اقسام حرکت، نظیر حرکت کیفی (تغییر در صفات) یا حرکت وضعی (تغییر در مکان)، متمایز می شود. او به براهین ملاصدرا برای اثبات ویژگی های این نوع حرکت می پردازد و تحلیل های دقیق خود را از لوازم و آثار آن ارائه می کند.
ما با مطالعه این فصل درمی یابیم که چگونه موجودات، پیوسته در حال افزایش یا کاهش کمّی خود هستند و این تغییرات، ذاتی وجود آن هاست. ملاصدرا، با تحلیل خود، نشان می دهد که حرکت کمی، تنها یک تغییر سطحی نیست، بلکه در عمق خود، به نوعی از حرکت جوهری متصل است، چرا که تغییر در کمیت ها نیز در نهایت به تغییر در ماهیت و هویت شیء منتهی می شود. این بخش، خواننده را به دقت در جزئیات جهان پیرامون خود دعوت می کند و او را از سطحی نگری به عمق واقعیت سوق می دهد.
فصل ۲۶: براهین دیگر بر حرکت جوهری
مفهوم حرکت جوهری، سنگ بنای فلسفه ملاصدرا و یکی از نوآوری های بزرگ او در تاریخ فلسفه اسلامی است. این نظریه بیان می کند که تغییر، تنها در اعراض (صفات بیرونی) موجودات نیست، بلکه ذات و جوهر آن ها نیز در حال حرکت و سیلان دائمی است. این بدان معناست که هر موجود مادی، هر لحظه در حال شدن است و هویت آن، در گرو همین تجدد و حرکت مستمر است. استاد مطهری در این فصل، براهین متعدد ملاصدرا را برای اثبات این نظریه بنیادین، با دقت و وسواس تمام تشریح می کند.
این براهین، گویی ما را به سفری اکتشافی در عمق هستی می برند، جایی که درمی یابیم موجودات، ثابت و ایستا نیستند، بلکه رودخانه هایی جاری از وجودند. پیامدهای وجودی و معرفتی نظریه حرکت جوهری بسیار گسترده است؛ از جمله تبیین بهتر حدوث و بقای موجودات، رابطه نفس و بدن و مسئله معاد. مطهری با شرح خود، ما را قادر می سازد تا این نظریه را نه تنها درک کنیم، بلکه اهمیت و نقش محوری آن را در حکمت متعالیه لمس کنیم و خود را در جریان این دگرگونی عظیم فکری بیابیم.
فصل ۲۷: رد استدلالات مخالفین حرکت جوهری
هیچ نظریه فلسفی مهمی، بدون چالش و نقد شکل نمی گیرد. نظریه حرکت جوهری ملاصدرا نیز از این قاعده مستثنی نیست و در طول تاریخ فلسفه، با مخالفت هایی از سوی فلاسفه پیشین، به ویژه شیخ الرئیس ابن سینا، مواجه شده بود. در این فصل، استاد مطهری، خواننده را با مهم ترین استدلالات مخالفین حرکت جوهری آشنا می کند و سپس به تشریح دقیق پاسخ ها و نقدهای ملاصدرا بر این استدلالات می پردازد.
این بخش، گویی ما را در میدان یک مناظره بزرگ فلسفی قرار می دهد، جایی که ملاصدرا با نبوغ خود، نقاط ضعف استدلالات مخالفین را آشکار ساخته و استحکام نظریه خود را به اثبات می رساند. استاد مطهری با زبانی شیوا، نحوه مواجهه ملاصدرا با این چالش ها را تبیین می کند و نشان می دهد که چگونه ملاصدرا توانسته است از مرزهای فکری پیشینیان فراتر رود و افق های جدیدی را در فلسفه اسلامی بگشاید. درک این نقادی ها، نه تنها به تعمیق فهم ما از حرکت جوهری کمک می کند، بلکه قدرت استدلال و تفکر انتقادی را نیز در ما پرورش می دهد.
فصل ۲۸: تاکید بر حرکت در جواهر طبیعی
در ادامه مبحث حرکت جوهری، این فصل به تأکید بر تجدد ذاتی و مستمر در جواهر طبیعی می پردازد. منظور از جواهر طبیعی، تمام عناصر و موجودات مادی است که در جهان ما وجود دارند، از اتم ها گرفته تا اجرام آسمانی و موجودات زنده. ملاصدرا معتقد است که هر موجود مادی، در هر لحظه، در حال تغییر و نو شدن در ذات و جوهر خود است. این تغییر، نه یک تغییر بیرونی، بلکه دگرگونی درونی و اصیل است که هویت شیء را شکل می دهد.
استاد مطهری در این بخش، به وضوح تبیین می کند که چگونه این «شدن» مداوم، جزء جدایی ناپذیر وجود مادی است. گویی هر ذره ای از عالم، در یک رقص دائمی از حرکت و تحول جوهری شرکت دارد و هیچ چیز واقعاً ثابت و پایدار نیست. این دیدگاه، جهان را نه مجموعه ای از موجودات ایستا، بلکه جریانی سیال و پویا می بیند که پیوسته در حال آفرینش و دگرگونی است. این تأکید، خواننده را به درک عمیق تری از پویایی جهان و ارتباط آن با نظریه حرکت جوهری رهنمون می شود و حس می کند که خود نیز در این جریان کیهانی قرار دارد.
فصل ۲۹: ویژگی های حرکت وضعی مستدیر
در این فصل، استاد مطهری و ملاصدرا توجه خود را به یکی از انواع خاص حرکت عرضی، یعنی حرکت وضعی مستدیر یا حرکت دَوَرانی، معطوف می کنند. حرکت وضعی، به معنای تغییر مکان یک شیء بدون تغییر در ذات آن است، مانند جابه جایی یک جسم از نقطه ای به نقطه دیگر. اما حرکت وضعی مستدیر، ویژگی های خاص خود را دارد که آن را از سایر حرکات متمایز می کند. این حرکت، نمادی از پایداری و تداوم در عین تغییر است، چرا که جسم در حال حرکت، همواره به نقطه آغازین خود بازمی گردد.
توضیح جایگاه و اهمیت این نوع حرکت در کیهان شناسی و هستی شناسی صدرایی، از دیگر محورهای این فصل است. فلاسفه اسلامی، به حرکت دَوَرانی افلاک و کرات آسمانی، اهمیت ویژه ای می دادند و آن را نشانه ای از نظم و حکمت الهی می دانستند. استاد مطهری با شرح خود، ما را به تأمل در این نظم کیهانی و ارتباط آن با مبانی فلسفی ملاصدرا دعوت می کند. او نشان می دهد که چگونه این حرکت ظاهراً ساده، حامل رازهایی عمیق درباره ساختار و ماهیت جهان هستی است و درک آن، درک ما را از کلیت نظام آفرینش تکمیل می کند.
فصل ۳۰: اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
مبحث زمان، همواره یکی از چالش برانگیزترین و در عین حال جذاب ترین مسائل فلسفی بوده است. آیا زمان یک حقیقت عینی است یا صرفاً پدیده ای ذهنی و ساخته ذهن ماست؟ ملاصدرا در این فصل، با براهین قاطع خود، به اثبات وجود زمان به عنوان یک حقیقت عینی می پردازد. استاد مطهری نیز با بیانی شیوا، این براهین را تشریح کرده و ما را به درکی عمیق از ماهیت واقعی زمان رهنمون می شود.
زمان از منظر ملاصدرا، مقدار حرکت است. او زمان را به عنوان بعدی از وجود که پیوسته در حال سیلان و تجدد است، تعریف می کند. ماهیت اتصالی و تدریجی الوجود زمان، بدین معناست که زمان یک سلسله لحظات گسسته نیست، بلکه یک جریان پیوسته و متصل است که در هر آن، در حال نو شدن و عبور از قوه به فعل است. این دیدگاه، به ما کمک می کند تا زمان را نه فقط به عنوان یک خطکش برای اندازه گیری حرکت، بلکه به عنوان یک حقیقت پویا و زنده درک کنیم. نقد دیدگاه های مختلف درباره ماهیت زمان نیز در این فصل مورد بررسی قرار می گیرد و به خواننده دیدگاهی جامع از این مفهوم بنیادین ارائه می شود. این درک، گویی ما را از دیدگاهی روزمره به زمان، به دیدگاهی فلسفی و ژرف تر سوق می دهد.
فصل ۳۱: غایت قریب زمان و حرکت تدریجی الوجود است
در این فصل، استاد مطهری و ملاصدرا به پیوند ناگسستنی و ذاتی میان زمان و حرکت می پردازند. آن ها با براهین خود اثبات می کنند که زمان و حرکت، دو روی یک سکه اند و جدایی ناپذیرند. زمان، امری مستقل از حرکت نیست، بلکه مقدار و جوهره خود حرکت است. هر کجا که حرکتی اتفاق می افتد، زمان نیز حضور دارد و هرگاه از زمان سخن می گوییم، به نوعی به حرکت اشاره داریم.
تبیین مفهوم تدریجی الوجود بودن زمان و حرکت، از نکات کلیدی این بخش است. این بدان معناست که نه زمان و نه حرکت، به صورت یک باره و دفعی وجود ندارند، بلکه هر دو به تدریج و لحظه به لحظه متحقق می شوند. هر آنِ زمان، فعلیتی جدید است که از قوه گذشته به فعل حال می رسد و این پیوستگی، ماهیت اصلی آن ها را شکل می دهد. این تبیین، خواننده را به درکی عمیق تر از جریان سیال هستی می رساند و نشان می دهد که چگونه همه چیز در جهان، در یک فرایند پویا و گام به گام در حال تکامل است. این درک، حس پویایی و نو شدن مداوم را در هستی به ما منتقل می کند.
فصل ۳۲: قدم زمان
یکی از پرسش های کهن و عمیق در فلسفه، مسئله قدم (ازلیت) و حدوث (آفرینش) زمان است. آیا زمان، از ازل وجود داشته یا خود نیز مخلوق و حادث است؟ در این فصل، ملاصدرا و استاد مطهری به بررسی این مسئله می پردازند. فلاسفه ای بوده اند که زمان را قدیم می دانستند، یعنی آن را بدون آغاز و همواره موجود می پنداشتند. اما ملاصدرا، با استدلال های دقیق خود، به این نتیجه می رسد که زمان نیز، همانند دیگر موجودات، حادث و مخلوق است.
تبیین دیدگاه ملاصدرا و مطهری این است که زمان خود حادث است و مخلوق، اما تقدم حقیقی بر ذات زمان و حرکت، فقط برای باری تعالی است. به عبارت دیگر، خالق زمان و حرکت، خود فراتر از زمان و مکان است. این فصل، ما را به سمت درکی متعالی از مبدأ هستی سوق می دهد و نشان می دهد که چگونه تمام موجودات، از جمله زمان، نیازمند خالقی بی نیاز و ازلی هستند. این تأمل، گویی سفری است به سوی قله های حکمت الهی و اوج اندیشه ملاصدرا در پیوند دادن فلسفه با توحید.
تحلیل و بررسی دیدگاه های شهید مطهری در این جلد
آنچه «درس های اسفار» را از صرف یک شرح یا ترجمه متمایز می کند، نقش بی بدیل شهید مطهری در تبیین و تحلیل مباحث است. او صرفاً یک ناقل اندیشه نیست، بلکه یک مفسر و تحلیلگر برجسته است که با نگاه عمیق خود، تاریک ترین نقاط فلسفه را روشن می سازد.
نقش تبیینات استاد مطهری
توضیحات، حواشی و طرح پرسش و پاسخ توسط استاد مطهری، حکم راهنمایی دلسوز را دارد که خواننده را در مسیر پیچیده فلسفه ملاصدرا همراهی می کند. متن اصلی اسفار، با عبارات فشرده و اصطلاحات تخصصی، برای بسیاری دشوار و گاه غیرقابل فهم است. اما استاد مطهری، با مهارت بی نظیر خود، این مفاهیم را بسط می دهد، با مثال های متنوع روشن می سازد و ابهامات را برطرف می کند. گویی او به جای یک چراغ قوه، یک پروژکتور پرنور به دست گرفته و راه را برای شاگردان و خوانندگان هموار می سازد. این تبیینات، نه تنها به فهم عمیق تر کمک می کند، بلکه باعث می شود متن پیچیده اسفار، روان تر و دلنشین تر به نظر آید و خواننده خود را بخشی از این فرآیند فهم بیابد.
ارتباط مباحث با مسائل معاصر
یکی از درخشان ترین ویژگی های تدریس شهید مطهری، توانایی او در ربط دادن مباحث عمیق فلسفی به چالش های فکری و شبهات زمان خود بود. همانطور که پیش تر اشاره شد، انتخاب مباحث قوه و فعل و حرکت جوهری در این جلد، بی ارتباط با مقابله با اندیشه های مادی گرایانه و مارکسیستی رایج در آن دوره نبود. استاد مطهری با مهارت تمام، نشان می دهد که چگونه مفاهیم کهن فلسفی، می توانند به ابزاری قدرتمند برای پاسخ گویی به شبهات مدرن تبدیل شوند. او با این کار، فلسفه را از یک دانش صرفاً تاریخی و نظری، به یک ابزار عملی و مؤثر برای فهم جهان و مواجهه با مسائل روز بدل می سازد. این رویکرد، به خواننده حس می دهد که فلسفه، دانشی زنده و پویاست که تا به امروز نیز حرفی برای گفتن دارد.
سبک بیانی و ویژگی های تدریس
قلم و بیان شهید مطهری، همواره مثال زدنی بوده است. در این اثر نیز، ویژگی هایی چون روانی بیان، دقت نظر و ژرف نگری او به اوج خود می رسد. او در عین سادگی و وضوح، هرگز از عمق و دقت فلسفی فروگذار نمی کند. استاد مطهری در تدریس خود، نه تنها اطلاعات را منتقل می کند، بلکه شوق تفکر و تعمق را در مخاطب برمی انگیزد. او با طرح سؤالات دقیق و تشویق به اندیشیدن، خواننده را به یک کاوشگر فعال در عالم فلسفه تبدیل می کند. این سبک بیانی، نه تنها محتوا را قابل فهم می کند، بلکه الهام بخش است و خواننده را به سوی تعمق بیشتر وادار می سازد. این ویژگی ها، درس های او را به تجربه ای فراموش نشدنی از یادگیری فلسفه بدل می کند.
چرا مطالعه این جلد از درس های اسفار (حتی به صورت خلاصه) مهم است؟
در دنیای پرشتاب امروز، که اطلاعات فراوان و عمیق در دسترس است، انتخاب منابع مطالعاتی اهمیت ویژه ای پیدا می کند. مطالعه جلد سوم «درس های اسفار» استاد شهید مرتضی مطهری، حتی به صورت خلاصه، مزایای بی شماری دارد که آن را به اثری ضروری برای هر پوینده علم و حکمت بدل می سازد.
- فهم عمیق حرکت جوهری و زمان: این جلد، جامع ترین و دقیق ترین تبیین های موجود از نظریه حرکت جوهری و ماهیت زمان را در حکمت متعالیه ملاصدرا ارائه می دهد. برای دانشجویان فلسفه و الهیات، این اثر یکی از منابع اصلی برای درک این دو ستون فقرات فلسفه صدرایی است. با مطالعه آن، گویی خود را در جریان کشف بزرگ ملاصدرا از پویایی هستی می یابید.
- بهره گیری از تفکر انتقادی استاد مطهری: استاد مطهری تنها به شرح و توضیح بسنده نمی کند، بلکه با نگاهی نقادانه به بررسی استدلالات فلاسفه می پردازد و شبهات را پاسخ می دهد. این رویکرد، خواننده را به تفکر مستقل و تحلیلی تشویق می کند و او را در مواجهه با اندیشه های مختلف یاری می رساند. این تجربه، حس یک مناظره فکری پویا را به خواننده می دهد.
- درک توانایی فلسفه اسلامی در پاسخ گویی به چالش های فکری: همان گونه که پیشتر ذکر شد، این کتاب در بستر پاسخ گویی به چالش های فکری زمان خود، به ویژه نظریات ماتریالیسم دیالکتیک، تألیف شده است. مطالعه آن نشان می دهد که فلسفه اسلامی تا چه حد قدرتمند و انعطاف پذیر است و چگونه می تواند به مسائل معاصر پاسخ دهد. این خود دلیلی است بر زنده و پویابودن فلسفه اسلامی در طول اعصار.
- آشنایی با سبک بی بدیل تدریس و نگارش استاد مطهری: برای هر علاقه مند به آثار استاد مطهری، این جلد فرصتی است برای آشنایی با اوج شیوایی بیان، عمق تحلیل و دقت نظر این متفکر بزرگ. او مفاهیم پیچیده را به گونه ای ساده و جذاب ارائه می دهد که خواننده را به ادامه مطالعه ترغیب می کند و حس می کند در کلاس درس استادی بی همتا نشسته است.
- مقدمه ای برای مطالعه اسفار اصلی: برای کسانی که قصد ورود به مطالعه متن سنگین و پیچیده «اسفار اربعه» را دارند، این خلاصه و شرح، بهترین نقطه آغاز است. این کتاب راهی هموار و روشن برای ورود به اقیانوس بی کران فلسفه ملاصدرا ارائه می دهد و با آماده سازی ذهنی، تجربه مطالعه متن اصلی را بسیار غنی تر می سازد.
نتیجه گیری و جمع بندی
جلد سوم از مجموعه ارزشمند «درس های اسفار» استاد شهید مرتضی مطهری، بیش از یک شرح ساده بر بخشی از کتاب «اسفار اربعه» ملاصدرا است؛ این کتاب، خود یک سفر فکری عمیق در دل مباحث بنیادین هستی شناسی و فلسفه حرکت است. ما در این سفر، از مفاهیم قوه و فعل آغاز کرده، به عمق حرکت جوهری و انواع آن پرداختیم و در نهایت به بررسی ماهیت زمان رسیدیم. هر بخش، دریچه ای نو به سوی فهم پویایی و تجدد ذاتی جهان گشود.
دستاوردهای اصلی این جلد، درک عمیق تر از سیلان و پویایی در تمام موجودات مادی، اثبات فلسفی حرکت در جوهر اشیاء، و تبیین ماهیت واقعی زمان به عنوان مقدار حرکت است. این ها نه تنها نظریات انتزاعی، بلکه بنیادهایی برای فهم کل نظام هستی از منظر حکمت متعالیه هستند.
شروح استاد مطهری در روشن ساختن مباحث دشوار فلسفی، بی بدیل و ارزشمند است. او با روانی بیان، دقت نظر و ژرف نگری خود، مسیری روشن را برای درک اندیشه های پیچیده ملاصدرا فراهم آورده است. توانایی او در ربط دادن این مباحث کهن به چالش های فکری دوران خود، به ویژه در مقابله با اندیشه های مادی گرایانه، ارزش این اثر را دوچندان می کند و به آن ابعادی معاصر و پویا می بخشد.
با این توضیحات، امید است خواننده محترم به درکی جامع از محتوای این جلد دست یافته باشد. توصیه می شود برای تعمیق بیشتر در این مباحث و بهره مندی کامل از افکار متعالی استاد شهید مطهری، به مطالعه خود کتاب اصلی یا دیگر آثار مرتبط ایشان بپردازید. این یک دعوت به ادامه یک سفر فکری است که می تواند افق های جدیدی را در برابر اندیشه های شما بگشاید.