خلاصه کتاب احیای تفکر اسلامی (شهید مرتضی مطهری)

خلاصه کتاب احیای تفکر اسلامی ( نویسنده مرتضی مطهری )

کتاب «احیای تفکر اسلامی» اثر شهید مرتضی مطهری، چراغی روشنگر در مسیر بیداری و پویایی اندیشه دینی است. این اثر ارزشمند به ریشه یابی علل انحطاط و جمود فکری در جوامع اسلامی می پردازد، برداشت های نادرست از مفاهیم کلیدی همچون زهد، توکل و ایمان را مورد نقد قرار می دهد و در نهایت، راهکارهای بنیادین برای بازگشت به حیاتی فکری و عملی در بطن اسلام اصیل را ارائه می دهد.

شهید مرتضی مطهری، نامی آشنا در سپهر اندیشه اسلامی معاصر است؛ متفکری برجسته و احیاگر که آثارش، همچون ستاره ای راهنما، مسیر روشنی را برای جویندگان حقیقت گشوده است. در میان گنجینه سترگ آثار ایشان، کتاب «احیای تفکر اسلامی» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این اثر نه تنها به بررسی ریشه های عمیق جمود فکری و سوءتفاهمات رایج در برداشت از اسلام می پردازد، بلکه با نگاهی تیزبین و تحلیلی دقیق، راهکارهای عملی و بنیادینی را برای خروج از این وضعیت و بازگرداندن پویایی به اندیشه دینی ارائه می کند. اهمیت این کتاب در شرایط فکری امروز جهان اسلام، که درگیر چالش های گوناگون از جمود و تحجر تا التقاط و غرب زدگی است، بیش از پیش نمایان می شود. مطهری در این کتاب، با رویکردی انتقادی و در عین حال سازنده، می کوشد تا غبار از چهره تابناک اسلام اصیل بزداید و حقیقت آن را، که همانا حیات، آگاهی و جنبش است، به خواننده بنمایاند. این مقاله به بررسی مبانی فکری استاد مطهری در این کتاب، آسیب شناسی ایشان از وضعیت مسلمین و معرفی مؤلفه های تفکر زنده اسلامی می پردازد تا خواننده بتواند با درکی عمیق تر از این اثر، به سوی تفکری پویا و عملی در زندگی گام بردارد.

آسیب شناسی و ریشه های انحطاط تفکر اسلامی: نگاهی به تحلیل مطهری

شهید مطهری در کتاب «احیای تفکر اسلامی»، با صراحتی کم نظیر، به کالبدشکافی وضعیت کنونی مسلمین و انحطاط تفکر اسلامی می پردازد. او معتقد است که «روح اسلامی در مسلمین مرده، ولی اسلام نمرده است، زیرا قرآن و سنت نمرده است.» این جمله، نشان دهنده بینش عمیق ایشان است که مشکل را نه در ذات اسلام، بلکه در درک و عملکرد مسلمانان می بیند. مطهری بیان می کند که مسلمین «جامه اسلام را به تن کرده اند ولی آنچنانکه پوستین را وارونه به تن کنند»، کنایه از آنکه صورت ظاهر دین را حفظ کرده اند اما از روح و حقیقت آن دور افتاده اند.

نشانه های این رکود فکری و عملی، به وضوح در جوامع اسلامی قابل مشاهده است؛ از عدم پویایی علمی و فرهنگی تا تسلط خرافات و سطحی نگری بر زندگی افراد. مطهری این وضعیت را با مثال های قرآنی تقویت می کند؛ آنجا که قرآن مردم جاهلیت را «اموات» می خواند: «انک لا تسمع الموتى و ما انت بمسمع من فی القبور»، یعنی «تو نمی توانی مردگان را بشنوانی و تو شنواکننده کسانی که در گورها هستند نیستی.» این آیه، تصویری عمیق از مردگان متحرک ارائه می دهد؛ افرادی که جسمشان زنده است اما روحشان، آگاهی شان و جنبششان مرده است.

نقد تمدن و فرهنگ اروپایی از دیدگاه مطهری

مطهری در ادامه آسیب شناسی خود، به نقد هوشمندانه تمدن و فرهنگ اروپایی می پردازد. او تمایز ظریفی میان «علم اروپایی» و «تمدن و ایده آل های اروپایی» قائل می شود. از نظر ایشان، علم اروپایی که بر پایه عقلانیت و تجربه بنا شده، جنبه ای مثبت و تکامل یافته از برخی مراحل فرهنگ اسلامی است. اما او به تندی از تمدن، ایده آل ها، اخلاق و عادات اروپایی، که مبتنی بر مادی گرایی و بهره کشی است، انتقاد می کند.

بزرگترین ایراد فرهنگ اروپا از دید مطهری، «تمایل آن به نجات بشریت تنها با نیروی عقل، بدون پیوند با روح، وجدان و ایمان» است. او معتقد است که عقل بدون پیوند با ابعاد روحانی و معنوی، نمی تواند کشتی بشریت را به ساحل نجات برساند و تنها به جنبه ای تک بعدی از وجود انسان توجه می کند. مطهری با اقبال لاهوری هم عقیده است که بشریت امروز به سه چیز اساسی نیازمند است:

  • تعبیری روحانی از جهان: انسان امروز بیش از هر زمان دیگری به تفسیری معنوی از هستی نیاز دارد تا از سرگردانی مادی گرایی (ماتریالیسم) رهایی یابد. این تفسیر باید جهان را نه صرفاً مادی، بلکه دارای بعدی الهی و هدفمند معرفی کند.
  • آزادی روحانی فرد: رهایی حقیقی انسان از بند اسارت های نفسانی و مادی، نه تنها آزادی فیزیکی.
  • اصولی اساسی و دارای تأثیر جهانی که تکامل اجتماعی بشر را بر مبنای روحانی توجیه کند: مقصود از این اصول، مقررات و آموزه های جامع اسلامی است که راهگشای تکامل اجتماعی بر مبنای ارزش های معنوی باشد.

عوامل داخلی انحراف و جمود فکری در جوامع اسلامی

مطهری علاوه بر عوامل بیرونی، به ریشه های درونی آسیب دیدگی تفکر اسلامی نیز می پردازد. او نقش حکومت ها، به ویژه بنی امیه، را در حمایت از جریان های فکری تحریف کننده بسیار مهم می داند. این حکومت ها، برای تثبیت قدرت خود، از فرقه هایی حمایت می کردند که به تحریف مفاهیم اصیل اسلامی می پرداختند.

ظهور مکتب مرجئه و تحقیر عمل

یکی از مهمترین عوامل داخلی، ظهور فرقه مرجئه در قرن دوم اسلامی بود. این فرقه معتقد بودند که «اساس سعادت، ایمان است نه عمل؛ عمل فاسق مهم نیست، ایمان داشتن مهم است.» این تفکر، که مورد حمایت خلفای اموی نیز قرار گرفت، عمل و کوشش را در سعادت انسان بی اثر می دانست و این خود، عامل بزرگی برای تنبلی و رکود در جامعه اسلامی شد. مطهری با استناد به فرمایش امیرالمؤمنین علی (ع) در تعریف ایمان، این دیدگاه را به شدت رد می کند:

«الایمان، معرفة بالجنان و اقرار باللسان و عمل بالارکان.»

این حدیث به روشنی بیان می کند که ایمان با سه چیز محقق می شود: اعتقاد قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضا و جوارح. از دیدگاه ائمه (ع)، عمل جزو لاینفک ایمان است و کسی که عمل ندارد، ایمان حقیقی نیز ندارد.

سوء برداشت از آیات و روایات

استاد مطهری نشان می دهد که چگونه برخی آیات و روایات، به غلط تفسیر شده و به تحریف معنای حقیقی مفاهیمی چون توکل، زهد و رستگاری منجر شده اند. برای مثال، تفکر «اگر معرفت به امامت درست شد هر اندازه و هر چه می خواهی عمل کن» که به دروغ به امام صادق (ع) نسبت داده شده بود، نمونه ای از این تحریفات است. امام (ع) در پاسخ به وشاء، یکی از روات کوفه که این سخن را از ایشان نقل کرده بود، می فرمایند این نقل درست نیست و به آن شکل که شما فهمیده اید، به هیچ وجه صحیح نیست. منظور امام (ع) این بوده است که اگر ایمان و معرفت صحیح باشد، این خود منجر به عمل صالح خواهد شد؛ نه اینکه عمل بی اهمیت است.

مطهری به سختی یهودیان را نیز نقد می کند که به خاطر امتیازی که در پیش پروردگار برای خود قائل بودند (مانند لن تمسنا النار إلا أیاما معدودة – بقره: 80)، خود را از عواقب اعمال بدشان مصون می دانستند. این تفکر خطرناک، شبیه به دیدگاه مرجئه، موجب غفلت از عمل و مسئولیت پذیری می شود.

مؤلفه های تفکر زنده و پویای اسلامی: بازگشت به ریشه ها

پس از آسیب شناسی دقیق، شهید مطهری به معرفی مؤلفه های حیاتی می پردازد که می تواند تفکر اسلامی را از جمود رهایی بخشیده و به پویایی برساند. او ابتدا مفهوم «حیات» را از دیدگاه قرآن و اسلام تبیین می کند.

مفهوم حیات و مرگ از دیدگاه قرآن و اسلام

مطهری «حیات» را حقیقتی مجهول الکنه می داند که دو خاصیت اصلی دارد: «آگاهی» و «جنبش». به عبارت دیگر، هرچه آگاهی و تحرک یک انسان یا جامعه بیشتر باشد، حیات او بیشتر است و برعکس. او با استناد به آیه «لینذر من کان حیا» (یس: 70)، اشاره می کند که قرآن مردم را به دو دسته «زنده» و «مرده» تقسیم می کند. این زنده بودن، صرفاً به معنای حیات بیولوژیک نیست، بلکه به معنای بیداری فکری، آگاهی عمیق و جنبش برای رسیدن به اهداف متعالی است. خداوند که «حیّ مطلق» است، به همین معنا دانا و توانای مطلق است. بنابراین، برنامه اسلام نیز برنامه ای برای افزایش «دانایی» و «توانایی» انسان است.

نقش محوری عمل در سعادت و حیات اسلامی

یکی از اصلی ترین ارکان تفکر زنده اسلامی، تأکید بر «عمل» است. مطهری آیه شریفه «و ان لیس للانسان الا ما سعی» (نجم: 39) را محوری ترین آیه در این باب می داند. این آیه به صراحت بیان می کند که «برای بشر جز آنچه کوشش کرده است نیست»، یعنی سعادت انسان در گرو عمل و تلاش اوست. در دیدگاه اسلامی، سرنوشت انسان را عمل او تشکیل می دهد و هر ذره کار خیر یا شر، نتیجه خود را در پی خواهد داشت: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (زلزله: 7-8).

مطهری با اشاره به نهج البلاغه، بر اهمیت تقوا و عمل تأکید فراوان دارد. امام علی (ع) در سخنان گهربار خود پیوسته از تنبلی و آرزوهای دراز برحذر می دارند و به انسان توصیه می کنند که «از آن کسان مباش که آخرت را دوست می دارد ولی نمی خواهد عمل کند» یا «سخنش سخن زاهدان است و عملش عمل شیفتگان دنیا». این سخنان، به روشنی نشان می دهد که پیوند با پیامبر و ائمه (ع) بدون عمل، بی معناست. امام باقر (ع) نیز پیغامی به شیعیان خود دارند:

«به شیعیان ما ابلاغ کنید که شیعه ما نیست مگر کسی که اهل ورع و پارسایی و تقوا و اهل اجتهاد (کوشش) باشد.»

این تأکید بر کوشش و عمل، در مقابل تفکر مرجئه که عمل را تحقیر می کردند، قرار می گیرد و عنصر پویایی و مسئولیت پذیری را در دل تفکر اسلامی جای می دهد.

همبستگی و همدردی اجتماعی در تفکر زنده اسلامی

یکی دیگر از نشانه های حیات جامعه اسلامی، «همبستگی و همدردی میان مردم» است. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی زیبا می فرمایند: «مثل المؤمنین فی تواددهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی»، یعنی «مؤمنان در دوستی و رحمت و همدردی شان مانند پیکرند که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اعضا با بی خوابی و تب با آن همدردی می کنند.»

مطهری نقش زیارت، مانند زیارت اربعین، را در ایجاد و تقویت پیوند اجتماعی میان مسلمین بسیار با اهمیت می داند. او به داستان جابربن عبدالله انصاری، اولین زائر رسمی قبر امام حسین (ع) در اربعین، اشاره می کند. جابر که در سنین پیری و نابینایی به کربلا آمده بود، با غسل در فرات و معطر کردن خود، قصد زیارت مرقد امام را کرد و این خود نشان دهنده عمق پیوند روحی و اجتماعی است که زیارت می تواند ایجاد کند. این همبستگی، نه تنها در قالب شعار، بلکه در عمل و در مواقع نیاز به کمک رسانی به برادران دینی نمایان می شود، چنان که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کسی که بشنود مردی استغاثه می کند و مسلمانان را به کمک می طلبد و او را اجابت نکند، در منطق من او مسلمان نیست.» این رویکرد عملی و همبستگانه، قلب تپنده تفکر زنده اسلامی است.

مطهری به نمونه هایی چون علامه طباطبایی، مجسمه تقوا و معنویت، اشاره می کند که با وجود جایگاه علمی و معنوی عظیمشان (مانند تفسیر المیزان)، از همدردی با برادران مسلمان خود غافل نبودند و این پیوند عملی را در وجودشان متجلی می کردند.

اهمیت ورع، تقوا و اجتهاد (کوشش) در تفکر شیعی

استاد مطهری به دقت بر ارزش های بنیادین شیعه، یعنی ورع، تقوا و اجتهاد (به معنای کوشش و تلاش) تأکید می کند. او این مفاهیم را نه تنها به عنوان وظایف فردی، بلکه به عنوان ستون های اصلی حیات فکری و عملی جامعه شیعی معرفی می کند. پیام امام باقر (ع) به شیعیانشان، که از طریق برخی اصحاب نقل شده، به صراحت بر این موضوع اشاره دارد: «شیعه ما نیست مگر کسی که اهل ورع و پارسایی و تقوا و اهل اجتهاد باشد.» اجتهاد در اینجا به معنای کوشش مستمر در راه دین و زندگی است، نه صرفاً تلاش فکری در فقه.

امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه بارها بر تقوا و عمل صالح تأکید ورزیده اند. ایشان از کسانی که به آخرت امید دارند اما برای آن عمل نمی کنند، یا توبه را به درازا می کشند، انتقاد می کنند. سخنان ایشان بیانگر این است که گفتار زاهدانه بدون عمل زاهدانه، هیچ ارزشی ندارد. این تأکیدات نشان می دهد که اسلام، به هیچ وجه «بست نشستن» و انفعال را نمی پذیرد؛ بلکه دین حرکت، پویایی و تلاش است.

بازخوانی و تصحیح مفاهیم کلیدی اسلامی: زدودن غبار تحریف

بخش مهمی از تلاش مطهری برای احیای تفکر اسلامی، بازخوانی و تصحیح مفاهیم کلیدی اسلامی است که در طول تاریخ دچار تحریف و سوء برداشت شده اند. او با نگاهی نقادانه، به بررسی مفهوم حقیقی «زهد»، «توکل» و «ولایت از جانب جائر» می پردازد.

مفهوم حقیقی زهد در اسلام

مطهری ابتدا دو نوع «زهد نادرست» را نقد می کند که در جوامع اسلامی رایج شده اند:

  1. رهبانیت مسیحی: این نوع زهد به معنای کناره گیری از دنیا برای عبادت و تأکید بر «لا رهبانیة فی الاسلام» (در اسلام رهبانیت نیست) است. اسلام، ترک دنیا و فرار از مسئولیت های اجتماعی برای رسیدن به آخرت را نمی پذیرد. حتی پیامبر (ص) فرمودند: «رهبانیت و سیاحت امت من جهاد است.» یعنی مجاهدت در زندگی و تلاش در مسیر حق، خود نوعی عبادت و زهد حقیقی است.
  2. زهد به معنای محرومیت صرف: برخی زهد را به معنای اعراض از لذات دنیا به بهای کسب لذت آخرت می دانند، با این تصور که هرچه لذت دنیوی بیشتر شود، لذت اخروی کمتر می شود و برعکس. ابوعلی سینا نیز در برخی آثارش چنین تعریفی از زهد ارائه داده است. اما مطهری این نگاه را مردود می داند.

از دیدگاه مطهری، «زهد اسلامی به معنای قدرت روحی و آزادی» است، نه ضعف اقتصادی یا محرومیت صرف. زاهد کسی نیست که به کم قناعت کند، بلکه کسی است که «مال دنیا او را اسیر خود نکند» و از آن در جهت اهداف متعالی و الهی استفاده کند. او به داستان حضرت یوسف (ع) اشاره می کند که پس از رهایی از زندان، فوراً از عزیز مصر خواست تا خزائن زمین را به او بسپارد: «اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم» (یوسف: 55). یوسف (ع) این مقام را نه از روی دنیاپرستی، بلکه برای خدمت به مردم و اجرای عدالت می خواست.

«فلسفه زهد امام علی (ع)» نیز ایثار و همدردی با ضعفا بود. ایشان حاضر نبودند با شکم سیر بخوابند در حالی که در حجاز یا یمامه کسانی هستند که حتی نان خشک ندارند. ایشان در نامه ای به عثمان بن حنیف انصاری، حاکم بصره، این فلسفه را به زیبایی تبیین می کنند:

«خدا مرا پیشوا قرار داده است و من وظیفه خاصی دارم که در خوراک و پوشاک و در زندگی ام مانند ضعیف ترین افراد امت باشم، کی یقتدی الفقیر بفقری و لا یطغی الغنی غناه.»

مطهری از «اصحاب صفه» یاد می کند که پیامبر (ص) آن ها را در مسجد جای داده بودند و اهل ایثار بودند. همچنین به آیه «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه» (حشر: 9) اشاره می کند که مدح کسانی است که برادران مسلمان خود را بر خودشان مقدم می دارند، حتی اگر خودشان در سختی باشند. اینجاست که زهد به یک فضیلت والا تبدیل می شود که آزادی و آزادگی می آورد و انسان را قادر می سازد تا هماهنگ با اقتضای زمان حرکت کرده و لذت های معنوی را درک کند.

توکل و مفهوم آن: نیروی محرکه عمل

مفهوم «توکل» نیز از دید مطهری دچار کج فهمی شده است. در بسیاری از اذهان، توکل به معنای انفعال، دست روی دست گذاشتن و واگذار کردن همه امور به خدا بدون هیچ تلاشی تعبیر می شود. اما مطهری به شدت با این برداشت مقابله می کند. او توکل را «مفهومی زنده کننده و حماسی» می داند که «بشر را به عمل وا می دارد، نه انفعال.» توکل حقیقی یعنی انسان تمام تلاش خود را به کار گیرد و از هیچ کوششی فروگذار نکند، اما نتیجه را به خداوند واگذار کند و به او اعتماد کند که بهترین را رقم خواهد زد. این توکل، نه تنها مانع عمل نیست، بلکه موتور محرکه انسان برای انجام کارهای بزرگ و نترسیدن از دشواری هاست.

ولایت از جانب جائر: مرز میان حرام و حلال

مطهری در ادامه بحث خود، به مسئله «ولایت از جانب جائر» (پذیرش پست و مقام از سوی حکومت ظالم) می پردازد. فقه اسلامی به صراحت بیان می کند که «ولایت از قبل جائر حرام است»، یعنی اگر حکومتی ظالم باشد، پذیرش پست از سوی آن حکومت، عملی حرام محسوب می شود. این حکم برای جلوگیری از همکاری با ظلم و تقویت پایه های ستم است.

با این حال، مطهری به موارد استثنا نیز اشاره می کند. او بیان می دارد که «گرفتن پست برای نجات مظلومان، مستحب و یا واجب است.» این استثنا نشان دهنده نگاه واقع بینانه و مبتنی بر مصلحت در اسلام است. اگر هدف از پذیرش مقام، نه تقویت ظالم، بلکه دفاع از مظلوم، اجرای عدالت در حد ممکن و کاهش آسیب ها باشد، در این صورت نه تنها اشکالی ندارد، بلکه می تواند فضیلتی بزرگ محسوب شود. این نگاه، انعطاف پذیری فقه اسلامی را در عین پایبندی به اصول نشان می دهد.

نتیجه گیری و چشم انداز: اهمیت ماندگار اندیشه مطهری

کتاب «احیای تفکر اسلامی» شهید مرتضی مطهری، بیش از یک خلاصه یا چکیده، دعوتی عمیق به بازاندیشی در مبانی فکری و عملی جهان اسلام است. مطهری با بصیرت و شجاعت، پرده از علل جمود و انحطاط در جوامع اسلامی برمی دارد و نشان می دهد که بسیاری از برداشت های رایج از مفاهیم کلیدی دین، از جمله زهد و توکل، دچار تحریف شده اند. پیام اصلی این کتاب، بازگشت به روح پویای اسلام است که «حیات» را در «آگاهی» و «جنبش» می بیند و «عمل» را محور سعادت و رستگاری انسان می داند.

مطهری تأکید می کند که مشکل نه در ذات اسلام، بلکه در تلقی و عملکرد مسلمانان است؛ مردگی روح اسلامی در کالبد امت، که با وارونه پوشیدن جامه دین، از حقیقت آن دور افتاده اند. او با نقد هوشمندانه تمدن مادی گرای غرب، نیاز امروز بشریت را در تفسیر روحانی از جهان، آزادی واقعی فرد و اصول معنوی برای تکامل اجتماعی معرفی می کند. از سویی، ریشه های داخلی آسیب دیدگی را در نقش حکومت ها، ظهور فرقه هایی چون مرجئه که عمل را تحقیر می کردند، و سوء برداشت از آیات و روایات جستجو می کند.

این کتاب با بازخوانی مفاهیم اساسی، زهد را نه محرومیت و کناره گیری، بلکه «قدرت روحی و آزادی» در مواجهه با مال دنیا و همدردی با ضعفا می داند. توکل را نیروی محرکه عمل معرفی می کند که به انسان شجاعت می بخشد و ولایت از جانب جائر را تنها در صورتی مجاز می شمرد که به قصد نجات مظلومان باشد.

«احیای تفکر اسلامی» نه تنها در زمان خود، بلکه در دوران معاصر نیز نقشی بی بدیل در بیداری و روشنگری نسل های جدید داشته و دارد. اندیشه های مطهری، راهگشای حل بسیاری از چالش های فکری و عملی امروز است و دعوت می کند تا با تأمل در مبانی دین و تلاش بی وقفه، اندیشه های زنده اسلامی را در تار و پود زندگی فردی و اجتماعی خود تجلی بخشیم. خواندن این کتاب، گامی اساسی در جهت رهایی از جمود و رسیدن به تفکری پویا و عمل گراست که در نهایت، به سعادت دنیوی و اخروی انسان می انجامد.