گزارش آنا از نقاشیهای دلمرده در کف خیابان؛
بیشتر میتوان کودکان نقاشی فروش را در خیابان انقلاب دید. جایی که به بورس فروش کتاب و به یکی از مسیرهای فرهنگی شهر تهران شناخته شده است. در بساط کوچک کودکانی که هر نقاشی را به قیمت دلخواهی به فروش میرسانند جزء چند تکه کاغذ و چند عدد مداد رنگی در قوارههای مختلف چیزی دیده نمیشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، ونوس بهنود – پدیده جدید رایج بین کودکان کار، فروش نقاشی است. نقاشیهایی که همان لحظه در خیابانها کشیده شده و برای ارتزاق به فروش میرسد.
نه میتوان کرونا را بهانه کرد و نه آلودگی هوا را. خیابانها پر شده از کودکان و دانشآموزانی که وقتی هیچ سرمایه و پولی برای خرید آدامس و دستمال کاغذی ندارند، به نقاشیهای خود پناه میبرند و چه مدارس تعطیل باشند یا نباشند تا عصر و تاریک شدن هوا در مناطق پرتردد شهر، نقاشی میفروشند.
خبری از منطقه خاص برای فروش نیست. بیشتر دانش آموزان دختر با همان لباس مدرسه یا هر لباسی که دم دستشان بوده به کف خیابان آمدهاند و در لابه لای قدمهای تند و تیز آدم بزرگها بساطهای کوچک هنر فروشی خود را دایر کردهاند.
** زمستان و آلودگی مانع کار نیست
بیشتر میتوان کودکان نقاشی فروش را در خیابان انقلاب دید. جایی که به بورس فروش کتاب و به یکی از مسیرهای فرهنگی شهر تهران شناخته شده است. در بساط کوچک کودکانی که هر نقاشی را به قیمت دلخواهی به فروش میرسانند جزء چند تکه کاغذ و چند عدد مداد رنگی در قوارههای مختلف چیزی دیده نمیشود. اینها نمایشگاه آثار هنری نیست، اما هر بساطی آثار هنری و اندیشه یک کودک است که از غم نان روی خیابان چیده شده و گاهی زیر کفش عابران گلی میشود.
در ایستگاههای مترو، در محلهای پرتردد و حتی در همان دربند معروف و بالای کوه کودکان مشغول نقاشی فروشی هستند و این موضوع مانند یک اتفاق مسری روز به روز بیشتر و بیشتر میشود.
کودکانی که از ۵ تا ۱۰ سال و بیشتر را دارند. اغلب دانشآموزان ابتدایی هستند. وقتی پای صحبتشان مینشینی همگی راست یا دروغ میگویند که مدرسه میروند. برخی به شدت خجالتیاند و محیط خیابان هیچ سنخیتی با روحیه لطیف آنها ندارد و برخی گویی تجربه چند سال کار در خیابانها روحیه آنها را خشن کرده است. برخی التماس میکنند که نقاشی بخری و برخی فقط به چشمهای عابران خیره میشوند. درست در مقابل مغازههایی که دفترهای نقاشی لوکس و گرانقیمت به فروش میرسانند و یک بسته مداد رنگی فابر کاستل آرزوی بسیاری از کودکان است، در کاغذهای معمولی با مدادرنگیهای تولید داخل، نقاشی میکشند.
نه زمستان و هوای سرد آنها را به خانههایشان میکشاند و نه بیماری و آلودگی. باید کار کنند و پول دربیاورند.
** خرج تحصیل یا خرجی خانواده
نه تعداد این کودکان مشخص است و نه ممانعتی با کار و فعالیت آنها میشود. از زمانی که فروش آثار هنری و دست سازها در خیابان انقلاب شکل گرفته، هر از گاهی ممکن بوده کودکی مشغول به فروش تولیدات هنری باشد، اما نقاشی فروشی پدیده جدیدی است که به دلیل نیاز نداشتن به سرمایه خاص و راحتی کار از سوی کودکان کار استقبال میشود.
باید خرج تحصیلشان در بیاید و یا نه، باید خرجی خانه بدهند. این کودکان هنوز در دنیای کودکانه هستند. وقتی پای صحبتهایشان مینشینی هنوز دروغهایشان زود زود رو میشود و هنوز نمیدانند به عابران کنجکاو چه جوابی بدهند. برخی میگویند از صبح هیچ غذایی نخوردهاند و برخی میگویند باید پول در بیاورند، اما در مجموع هیچ پالایشی از معیشت این کودکان به چشم نمیخورد و مشخص نیست این پولها به جیب خودشان سرریز میشود یا یک بزرگتری صاحب این ثروت کوچک و پرزحمت است. همچنان که موضوع کودکان کار چه در آمار و چه در وضعیت زندگی هنوز درهالهای از ابهام است، نقاشی فروشی در ابعاد کوچکتر نیز هنوز به گوش بسیاری نرسیده است.
اما این پدیده جدید در بستر خیابانها یکی از تلخیهای فرهنگ ما است.
** نقاشیها شادند به سفارش شما
یکی از شهروندان اذعان میکند که نقاشی را به کودکی سفارش داده است و یکی دیگر در حالی که خرید خود را انجام داده میگوید فقط دلم به حالش سوخت وگرنه این نقاشیها به چه دردی میخوره.
واقعیت این است که نقاشی کودکان فاصله اندک، اما موقری با گدایی در خیابان دارد. کودکان از گدایی نتیجهای نمیگیرند. مردمی که پولی به کودکان گدا نمیدهند و از خودشان دورشان میکنند. اما در مقابل کودک فروشنده وجه مثبتتری دارد و حمایت میشود. به همین دلیل کودکان باید برای خود بساط فروش علم کنند. آدامس، شکلات، جوراب، گیره سر، دستمال کاغذی جیبی، چسب زخم و تلختر از همه نقاشیهای خودشان.
میتوانند برای سفارش مشتری یک خانه بکشند وسط صفحه و چند تا درخت سبز با چند تا پرنده به شکل هفت و دوباره یک دخترک خندان در گوشه کاغذ نقاشی که یکدسته گل به دست گرفته است و میخندد.
سارا گلستانی، روانشناس معتقد است نقاشی کودکان از آنجایی که کودکان نمیتوانند خیلی از مسائل را با کلمه برای ما بیان کنند، بیانگر احوالات و تجارب درونی آنها است.
وی افزود: اینکه کودک برای فروش اثر چیزی را در نقاشی خود پنهان کند، به این ترتیب است که نقاشی دلی نبوده و دستوری و سفارشی باشد. در غیر این صورت هر چند که کودک متأثر از فضای پیرامون خود میشود و نقاشی را خلق میکند، اما عموماً کودکان با نقاشیها درونیات خود را بیان میکنند.
** فروش نقاشی که توجه نمیخواهد!
به دلیل تازگی این پدیده مشاهده میشود که جامعه شناسان و روانشناسان کودک و به ویژه متولیان حوزه کودک و نوجوان توجهی به آن نداشتهاند. به نظر میرسد ساماندهی نقاشی و آثار هنری کودکان چندان مورد توجه و تأکید دستگاههای فرهنگی نیست. مسابقات نقاشی از مدارس تا دستگاههای فرهنگی شکل و فرم رقابتی دارد و میتواند خلاقیت کودک را تقویت کند. اما در مقابل فروش نقاشی گل آلود کردن دنیای کودکان است. کودکانی که در سختترین شرایط در خیابانها مینشینند و با دستهای کوچک و یخ زده خود سفارش هنری میپذیرند. این موضوع توجه نهادهای فرهنگی را میطلبد و میبایست با تعریف مسیر صحیحی برای حمایت از کودکان کار مانع از مشقت آنها شد.
در میانۀ افکار یک کودک که میخواهد با ۱۰ هزار تومانها، برای خود و خانوادهاش درآمدزایی کند، آیا دخترکی که در گوشه کاغذ لبخند میزند، به واقع شاد است؟ ما تلخند کودکان را به نظاره نشستهایم.
انتهای پیام/