نابسامانی اوضاع و به هم خوردن تعادل در جامعه ایرانی دوره قاجار، به تدریج زمینه را برای وقوع یک تحول بزرگ آماده میکرد و یکی از شورشهای بعد از عهد ناصری بود که انقلاب مشروطه را جرقه زد.
به گزارش مجله سلامتی ایران، به نقل از ایرنا، با وقوع انقلاب مشروطه، جامعه دچار دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی میشود. نظام اجتماعی ایران در دوره قاجار با تحولات خاصی روبرو است که در مجموع بر وقوع انقلاب مشروطه اثرگذار است؛ از تمرکز بالای نظم سیاسی آغامحمدخان و ورود به دوره فتحعلی شاه و تحمیل قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان و جدایی نوزده شهر ایران و قتل قائم مقام فراهانی (وزیرکشی) تا دوره ناصرالدین شاه و وقایع عمده آن مانند چاپ روزنامه کاغذ اخبار (اولین روزنامه) و وقایع اتفاقیه و صدارت امیرکبیر و اقدامات اصلاحی وی و قتل او (وزیرکشی)، ورود مدرنیته به ایران و در ادامه واقعه رژی و آگاهی مردم به قدرت خویش و دخالتهای گسترده دولتهای روس و انگلیس (نیمهمستعمره شدن کشور) و ضرورت تغییرات اجتماعی و دگرگونی ساختار قدرت و مشروط و محدود ساختن قدرت حکام تمامیتخواه، باعث تغییر در نگرشها و باورهای مردم به ارکان قدرت و زمینهساز انقلاب مشروطه شد.
این تغییرات ارزشی درونی و بیرونی چه اثری در شکلگیری و وقوع انقلاب مشروطه داشت و با توجه به ویژگیهای جامعه ایرانی و رخدادهای ناشی از آن و نیز تغییرات محیطی درونی و بیرونی به چه شکل خود را در وقوع آن (انقلاب مشروطه) نشان داد؛ اینها پرسشهایی است که «غلامرضا لطیفی»، «داریوش قاسمی» و «سحر لطیفی» سعی کردهاند در مقالهای با عنوان «بررسی انقلاب مشروطه با تاکید بر نظریه چالمرز جانسون» پاسخهای مربوط به آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. در ادامه گزیدهای از این پژوهش را میخوانیم؛
بیدادگری هیات حاکم و تعدیات روزافزون شاه، شاهزادگان، حکام و ماموران دولتی به تودههای محروم، آنان را به ستوه آورده و دامنه نارضایتی و اعتراض عمومی را در سرتاسر ولایات از تهران، قزوین، سمنان و قوچان تا تبریز، شیراز و مشهد گسترش داده بود
نظریه جانسون چه میگوید؟
نظریه جانسون به رویکرد کارکردگرا تعلق دارد. مطابق این رویکرد جامعه به صورت یک سیستم در نظر گرفته میشود که هر یک از اجزای مختلف آن با ایفای یک نقش خاص در حفظ تعادل کل سهیم است. از نظر جانسون آنچه باعث وقوع انقلاب است به هم خوردن تعادل سیستم بر اثر ناهماهنگی پیش آمده ناشی از تغییرات ارزشی و محیطی صورت گرفته است.
جانسون کار خود را با این اصل آغاز میکند که انقلاب باید در ارتباط با نظام اجتماعی بخصوصی که در آن واقع شده است بررسی شود و تجزیه و تحلیل انقلاب مرتبط با بررسی کارکرد جامعه است و هرگونه تلاش برای مجزا ساختن این دو، چندان فایدهای نخواهد داشت. از دیدگاه کارکردگرایی در سیستمی که در حالت تعادل و توازن قرار دارد، ارزشها و محیط با یکدیگر همخوان و هماهنگ هستند و تغییر در هر کدام از آنها باعث بر هم خوردن تعادل و توازن میشود و این امر، مستلزم تغییر در دیگری جهت برقراری تعادل و توازن مجدد است.
با تکیه بر دیدگاه کارکردگرا، نگاهی کوتاه داریم به اجزا و عناصر اساسی جامعه ایران قبل از وقوع انقلاب مشروطه و برخی اجزای اصلی آن مانند ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … که در حالت عادی با ایفای نقش و کارکرد خود به حفظ تعادل و ثبات جامعه کمک میکنند.
منشا و نحوە تغییر ارزشهای ایران در دوره مشروطیت
تحول در ارزشهای مسلط بر جامعه که انگیزهها و مطالبات جدید را به دنبال دارد، باعث برهم خوردن ثبات و تعادل سیستم اجتماعی روزمره میشود و جامعه را در آستانه بیثباتی، بینظمی و اختلال در ساختارهای کلی جامعه قرار میدهد. اگر حاکمیت در این شرایط مطالبات نوظهور را نادیده بگیرد و خواستههای موجود را سرکوب کند، منابع قدرت از دست میرود. برخی از منابع و شاخصهای تغییر ارزشی در جامعه ایران قبل از انقلاب مشروطه را که از تئوری جانسون استخراج شدهاند میتوان به شرح زیر عنوان کرد:
یکی از از دلایل تقویت حکام قاجار، حمایت علمای دینی از آنان بود. در این دوران بود که نظراتی نو دربارە حکومت و حاکمیت از سوی برخی علمای دینی مانند آیتالله نایینی طرح شد که تا آن زمان سابقه نداشت
۱- پیدایش مطبوعات و وسایل ارتباطی جدید و گسترش نهضت ترجمه: بررسی وضع مطبوعات نشان میدهد که از سال انتشار روزنامه کاغذ اخبار تا انقلاب مشروطه که چاپ مطبوعات روندی تصاعدی داشت، یعنی دورهای نزدیک به ۶۸ سال، ۸۹ نشریه به صورت روزانه، سه روز در هفته، هفتگی، دو هفتهنامه، ماهانه و نامنظم به چاپ رسیدند. البته روند افزایش مطبوعات همراه با انقلاب مشروطیت سرعتی بیشتری گرفت. صنعت چاپ نه تنها در زمینه نشریات ادواری بلکه در چاپ کتب نیز نقش مهمی را ایفا میکردند. در این دوران، گروهی از نویسندگان ایرانی که بیشترشان در خارج از مملکت میزیستند آثاری به چاپ رساندند که در ایران دست به دست میگشت و موجب بیداری فکر ایرانیان شد.
۲- افزایش رفت و آمد به داخل و خارج از ایران: مسافرتهای ایرانیان به خارج که از ابتدای قرن نوزدهم به شدت افزایش یافت، تأثیر اصلی را در بیداری و تغییر ذهنی ایرانیان بر جای گذارد. ایرانیانی که در آن روزگار به خارج از کشور سفر میکردند، ناگهان با جوامعی مواجه میشدند که هیچ ارتباط و سنخیتی با ایران آنان نداشت. فیالواقع آنچه که آنان میدیدند آنچنان و آنقدر برایشان جدید و محیرالعقول بود که اسباب شگفتی و تحیّر آنان را بر میانگیخت به طوری که برخی از آنان به حیرتنامهنویسی روی آوردند. اگر در تمامی قرن شانزدهم تعدادی انگشتشمار از غربیها وارد ایران شدند در نخستین دهه قرن نوزدهم چندین برابر مجموع کسانی که ظرف دویست سال از ایران دیدن کرده بودند، وارد ایران شدند.
۳- شکست نظامی از روسیه: یکی دیگر از عواملی که باعث تغییر ذهنیت بسیاری از ایرانیان شد، شکستهای پیاپی نظامی خصوصا از روسیه بود. روابط پیوسته میان ایران و غرب با پایان جنگهای ایران و روسیه آغاز شد. شکستهای پیاپی ایران از روسیه میان سالهای ۱۲۱۸ و۱۲۴۳ ه. ق برای نخستین بار گروهی از ایرانیان را به خود آورد و در حالی که فتحعلیشاه هنوز در بی خبری و غرور به سر میبرد، عباس میرزا که خود در جنگها درگیر بود، به ضعف و عقبماندگی فنی و علمی ایران پی برد و وزیرش قائممقام نیز در این اندیشه با وی همآواز شد.
۴ -تاسیس مدارس جدید: تأسیس مدارس جدید جنبه دیگر حرکت فرهنگی آخر قرن ۱۹ است. هر چند تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۶۸ ه. ق را آغاز آموزش نوین در ایران میدانند اما به یک تعبیر دیگر باید سال ۱۲۲۶ه. ق را آغاز این حرکت دانست زیرا در این سال عباس میرزا دو محصل را برای کسب دانش و فن به اروپا اعزام کرد.
۵- ظهور نوآوران دینی در میان علمای دینی: یکی از از دلایل تقویت حکام قاجار حمایت علمای دینی از آنان بود. در این دوران بود که نظراتی نو دربارە حکومت و حاکمیت از سوی برخی علمای دینی مانند آیتالله نایینی طرح شد که تا آن زمان سابقه نداشت.
تغییرات محیطی ایران در دوره مشروطیت
منظور از تغییرات محیطی تغییراتی بود که در ارکان و نهادها یا ساختارهای عینی جامعه به وقوع پیوست.
از جمله عواملی که باعث تغییر ذهنیت بسیاری از ایرانیان شد، شکستهای پیاپی نظامی خصوصا از روسیه بود. عباس میرزا که خود در جنگها درگیر بود، به ضعف و عقبماندگی فنی و علمی ایران پی برد و وزیرش قائممقام نیز در این اندیشه با وی همآواز شد
۱- گسترش جمعیت: گسترش شهرها بدون تردید انتظارات، خواستهها و توقعات جدید از حکومت را با خود به دنبال میآورد. امنیت، بهداشت، ایجاد کوچه، خیابان و جاده، مدرسه، مکتبخانه، حمل و نقل و در یک کلام آنچه امروزه خدمات شهری نامیده میشود، به تدریج بدل به ضرورتها و نیازمندیهای یک جامعه شهرنشین میشد و حکومت بالطبع نمیتوانست نسبت به برآوردن این نیازها و ارائه خدمات ولو به گونهای اندک و ناقص بیتفاوت باشد. از طرفی برآوردن این نیازها مستلزم گسترش بوروکراسی بود، در حالی که ارکان حکومت قاجار در اوایل سلطنت بسیار کم شمار و محدود بود، یک قرن بعد به ۱۹ وزارتخانه و چندین هزار شغل ومنصب میرسید که همین خود بر هزینههای حکومتی میافزود.
۲- گسترش تبادلات اقتصادی-تجاری با دول غربی: تحول عینی دیگری که از یک سو بر مشکلات حاکمیت قاجارها میافزود و از سویی دیگر بر نارضایتی از آنان دامن میزد، مناسبات تجاری و اقتصادی با خارجیان بود. رشد تجارت خارجی، تخصص در تولید مواد خام، زوال صنایع دستی، اعتیاد به مصرف مصنوعات غربی و در نهایت وابستگی به قدرتهای استعماری، از مشخصات این وضعیت تازه بود که نتیجتا بر هم خوردن توازن پرداختها، افزایش قرضههای خارجی، سلطه قدرتهای استعماری بر مؤسسات اقتصادی مانند بانکها، گمرکها و بازارهای محلی و همچنین تسلط آنها بر بازرگانان و اصناف بود.
ظلم و تعدی حکام قاجاری
بیدادگری هیأت حاکم و تعدیات روزافزون شاه و شاهزادگان و حکام و مأموران دولتی به تودههای محروم، آنان را به ستوه آورده بود و دامنه نارضایتی و اعتراض عمومی را در سرتاسر ولایات (تهران، قزوین، سمنان، قوچان، تبریز، شیراز و مشهد) گسترش داده بود.
شاه از حکام محلی تنها اخذ مالیات را انتظار داشت و بنابراین هیچ گونه نظارتی از جانب وی بر حکام محلی صورت نمیگرفت. از جمله حوادثی که در آستانه سالهای انقلاب مشروطیت روی داد (و در شتابان شدن روند انقلاب مؤثر بود)، مساله فروش دختران قوچانی به ترکمانان و ارامنه عشقآباد در بهار ۱۳۲۳ه. ق بود.
شاه از حکام محلی تنها اخذ مالیات را انتظار داشت و بنابراین هیچ گونه نظارتی از جانب وی بر حکام محلی صورت نمیگرفت. از جمله حوادثی که در آستانه سالهای انقلاب مشروطیت روی داد، مساله فروش دختران قوچانی به ترکمانان و ارامنه عشقآباد در بهار ۱۳۲۳ ه. ق بود
شورش در شهرها
یکی از ویژگیهای سالهای پایانی سلطنت ناصرالدینشاه، شورش در شهرهای گوناگون ایران مانند تبریز، مشهد، شیراز، همدان، استرآباد (گرگان)، یزد و اصفهان بود که به علّت ناخرسندی همگانی از نبود امنیت و عدالت و زورگویی حکام محلی و حکومت مرکزی، با بهانه گران شدن ارزاق عمومی به ویژه نان رخ میداد.
از ویژگیهای بارز این شورشها شرکت زنان در آنها بود که گاهی با جرأت و جسارت بیشتری از مردان و پیشاپیش آنان در تظاهرات دیده میشدند. از جمله این شورشها میتوان به شورشی اشاره کرد که هشت نه ماه پیش از کشته شدن ناصرالدینشاه در تبریز روی داد و به کشته و زخمی شدن گروهی انجامید اشاره کرد. این شورش بر اثر بیتوجهی و مقامات محلی در تأمین آذوقه مردمی که دچار قحطی و گرسنگی بودند رخ داد.
وقوع انقلاب مشروطیت
نابسامانی اوضاع و به هم خوردن تعادل در جامعه آن روز ایران، به تدریج زمینه را برای وقوع یک تحول بزرگ آماده میکرد و در جریان یکی از شورشهای مذکور بود که انقلاب مشروطیت جرقه خورد. حدود دویست نفر از صرافان و بازرگانان ضمن تعطیل کردن مغازههای خود، خواهان انجام یک رشته اصلاحات، بر کناری مسیو نوز بلژیکی و تعهد دولت به بازپرداخت بدهیهای خود شدند. شاه با وعده و وعید آنها را به سر کار برگردانید اما تا پایان سال خبری نشد.
در ۲۰ آذر ۱۲۸۴ دو تن از تاجران سر شناس قند و شکر تهران را به اتهام گرانفروشی (قند) به دستور علاءالدوله حاکم تهران به چوب بستند و به دنبال آن دو هزار نفر از روحانیون، طلبهها، اصناف و بازرگانان در اعتراض به این اقدام، در حرم عبدالعظیم بست نشستند و خواهان برکناری صدراعظم و برپایی عدالتخانه شدند.
هر چند خواست تأسیس عدالتخانه خود بر اثر تغییراتی که به تدریج در اذهان مردم صورت گرفت مطرح شد ولی همان گونه که قبلا ذکر شد هدف اصلی رهبران اصلی انقلاب برپایی مشروطه در کشور بود ولی زمینه را برای طرح آن فراهم نمیدیدند و طرفین پس از قول شاه مبنی بر تأسیس عدالتخانه به مصالحه دست یافتند و تحصن پایان یافت. ولی پس از مدتی شاه از عمل به وعدههای خود طفره رفت و بدین ترتیب بار دیگر مردم در سفارت انگلستان و گروهی دیگر در قم به دست به تحصن زدند.
طی این تحصنها بود که خواست اصلی انقلابیون مبنی بر تشکیل مجلس و برپایی مشروطه مطرح شد. پس از افزایش فشارها بر مظفرالدینشاه و پس از اینکه آشوب پایتخت را فرا گرفت سرانجام شاه عینالدوله را برکنار و فرمان برپایی مجلس را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ه. ش صادر کرد.
نتیجهگیری
ایران در ابتدای قرن نوزدهم و اوایل دوران قاجار جامعهای بود که به لحاظ اقتصادی بسیار فقیر، عقبمانده و کمجمعیت و به لحاظ سیاسی دارای حاکمانی مستبد و بیخبر از اوضاع جهان که در آن شاه به عنوان ظل الله بر جان و مال و ناموس رعیت حکومت میکرد. کشور در آن دوران به لحاظ ارتباطات پراکنده و بیارتباط و به لحاظ اجتماعی در تجارت، سیاست، روابط بینالملل، علم و فرهنگ منقطع، منفک و جا مانده از مابقی جهان به سر میبرد. انقلاب مشروطه اما تلاشی بود برای پایان این وضعیت.
در این دوران کشور شاهد بروز تغییرات مهمی در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، در درون و بیرون سرزمین خود بود. در یک دستهبندی کلی میتوان این تغییرات را در دو دسته کلی تغییرات ذهنی (یا تغییر در افکار، اندیشهها و ارزشها) یا همان تغییر ارزشهای درونی و بیرونی به تعبیر جانسون و تغییرات عینی (یا تغییر در ساختارهای عینی مانند جمعیت، روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای غربی) یا همان تغییرات بیرونی و درونی محیط به تعبیر جانسون طبقهبندی کرد.
انتهای پیام