عباس شاهزیدی (خروش) معتقد است زبان فارسی ظرفیتهای بسیاری دارد که قابل ترجمه نیست، بنابراین طبیعی است که شعر فارسی کمتر ترجمه شود؛ اما نباید دست روی دست گذاشت.
این شاعر که در دیدار با مقام معظم رهبری با شاعران حضور داشت، در گفتوگو با مجله سلامتی ایران، درباره سخنان ایشان در این دیدار سالانه، درباره کارکرد رسانهای شعر بهویژه در دنیای امروز که شعر رقیبهای دیگری هم در حوزه رسانه دارد، گفت: رقیبهای شعر بعداً وارد عرصه شدند. در ابتدا شعر تنها رسانه بوده است. ارسطو میگوید: «شعر هنر هنرهاست». در بیرسانهترین دورهها، رسانه شعر بیشترین کاربرد را داشته است، حتی اواخر قرن گذشته نیز همینطور بوده است. این موضوع، موضوع قابل انکاری نیست که ما بگوییم حالا رقیبی پیدا کرده و شعر کمتر شده است.
او سپس گفت: شعر و ویژگیهایش، جای خود را در جامعه دارد و مرتب هم به قابلیتهای شعر اضافه میشود که این امر به ویژگی و محسنات خاص زبان فارسی برمیگردد؛ لذا تأکید مقام معظم رهبری بر این موضوع بیهوده نیست. ایشان میدانند شعر چه ظرفیتها و قابلیتهایی دارد. شعر میتواند با رقیبانی مهمتر و بالاتر از سینما اگر بیایند، رقابت کند و هنوز مخاطب دارد. نگران این نیستم که شعر روزی به حاشیه برود. این یک واقعیت است.
شاهزیدی (خروش) درباره اینکه سیاستگذاران فرهنگی چقدر از ظرفیتهای شعر استفاده کرده و یا میکنند، گفت: برای پاسخ به این پرسش باید در متن شاعران باشید؛ در دو – سه دهه اخیر که در فضای شعر بودیم این مسئله را زیاد میبینیم. وضعیت شعر کشورمان با پیش از انقلاب قابلمقایسه نیست و در سالهای اخیر در همه نحلهها و فضاهای شعری، شاهد رستاخیز بودیم و از شعر استفاده میشود.
مردم بدون آنکه بدانند با شعر زندگی میکنند
او با خوانش بیت «ماهیان ندیده غیر از آب/ پرسپرسان ز هم که آب کجاست»، گفت: جامعه ما شبانهروز دارد با شعر زندگی میکند؛ اما از اصل که «این شعر است» غافل هستند؛ آنها در خلوت خود شعر میخوانند یا زمزمه میکنند، در ماشین شعر گوش میدهند، در عزا و عروسی از شعر استفاده میکنند. شعر چیزی نیست که بگوییم تمام میشود. جامعه ما جامعه خوبی است و با تمام مشکلاتی که دارد بهخوبی از شعر استفاده میکند. نمونهاش کتابهای شعری است که مرتب چاپ میشود، حتماً تقاضا وجود دارد که این کتابها چاپ میشود وگرنه چاپ نمیشد.
کودکان را به شعر علاقهمند کنیم
این شاعر درباره موضوع تقویت حافظه شعری از دوران کودکی نیز اظهار کرد: مهم فهم و درک ذاتی شعر است. چندین قرن پیش قیس رازی میگوید «شاعر باید ۱۰ هزار بیت شعر حفظ باشد». به نظرم حفظ شعر لزومی ندارد؛ بلکه ارتباط تنگاتنگ با شعر مهم است تا زمانی که شعری را در جایی میشنوید بتوانید شیرینی ذاتی آن را درک کنید و از آن لذت ببرید. لذتبردن از شعر کافی است و مهم نیست من جایگاهی از ذهنم پر از شعر باشد. من حدود ۷ هزار بیت شعر دارم اما شاید ۵۰ بین هم حفظ نیستم و همهجا شعرهایم را از رو میخوانم. البته یکسری از شعرها که انسان به آن نیاز دارد باید باشد و به طور طبیعی در ذهن میماند. به نظرم اینطور نیست که کودکان را مجبور کنیم شعر حفظ کنند؛ بلکه باید آنها را به شعر علاقهمند کنیم و بگوییم زبان مادری تو این ظرفیتها را دارد.
او خاطرنشان کرد: حضرت آقا هم تأکید کردند، زبان فارسی بهقدری ظرافت و شیرینی دارد که چندین قرن زبان اصلی شبهقاره هند بوده است و استعمار انگلیس آن را از بین میبرد و آثار شاعران فارسیزبان را نابود میکند. پاسخ پرسش شما این است که ما شیرینی زبان و شعر فارسی را به بچهها یاد بدهیم و بگوییم شما این زبان را با چنین قابلیتها و ظرفیتهایی دارید نه اینکه مجبورشان کنیم شعر حفظ کنند.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
نباید از وجه رسانهای شعر غفلت کنیم
ترجمه شعر فارسی سخت است
شاهزیدی (خروش) درباره ترجمه شعرهای فارسی به زبانهای دیگر که کمتر اتفاق میافتد، گفت: این موضوع کاملاً طبیعی است؛ علت این است که ظرفیت زبان ما بهقدری بالا است که مترجم نمیتواند همه این ظرفیتها را به زبان مقصد منتقل کند و به این دلیل خیلیها میگویند ترجمه شعر ناممکن است و برخی معتقدند محال است. البته مترجم شعر با مترجم داستان نیز خیلی فرق میکند؛ مترجم داستان میتواند داستاننویس نباشد؛ اما مترجم شعر باید شاعر و بر شعر مسلط باشد و یا انس زیادی با شعر داشته باشد.
او تأکید کرد: مترجم شعر باید بومی هر دو زبان مبدأ و مقصد باشد؛ یعنی هر دو زبان را زیست کرده باشد. با جدیت میگویم هیچ مترجم شعری نتوانسته تمام قابلیتها و ظرفیتهای شعر اصلی را به زبان مقصد منتقل کند. این موضوع از مسائلی بود که خود حضرت آقا هم به آن اشاره کردند. کدام مترجم میتواند «واجآرایی» را که ویژه زبان فارسی است، ترجمه کند؟ ترجمه شعر کار بسیار حرفهای و سختی است و باید به اهلش سپرده شود. ترجمه شعر به یک مترجم دوزبانه احتیاج دارد والا اثری ناقص تحویل میدهد و یا اثر هنری را به اثر غیرهنری تبدیل میکند.
این شاعر ادامه داد: یکی از مواردی که در جلسه دیدار شاعران با مقام معظم رهبری مطرح شد، شعر سعدی بود؛ در جلسه گفتند شعر سعدی بود «او میرود دامنکشان من زهر تنهایی چشان/ دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود». آقا فرمودند «دامنکشان» را چطور میشود ترجمه کرد، این اصطلاح ویژگی خاص زبان فارسی است و ما فارسیزبانها مفهوم آن را متوجه میشویم. در همین بیت مترجم چگونه میتواند بازیهای زبان سعدی و قافیههای میانی و… را منتقل کند، این موضوع سخت است.
شاهزیدی خاطرنشان کرد: شعر ماهیتی فشرده و کوتاه دارد و بیشترین ظرفیت شعر منطق احساسی و اشارههای ضمنی و شیرینیهای کنایی و استعاری است تا مسئله لفظ و معنا. صورت و معنا در شعر بههم چسبیده و قابل تفکیک نیستند، در واقع دو روی یک سکهاند و اگر در پروسه ترجمه، صورت و معنا از هم جدا شوند، پازل شعر فرومیریزد و معنای اصلی تلف میشود. از طرف دیگر خوشآهنگیای که در زبان فارسی وجود دارد، وزن و ردیف و قافیه و مفاهیم کنایی و استعاری و تلمیحات و… با ترجمه منتقل نمیشود و علت اینکه از ترجمه عقبیم اینها است؛ اما نباید دست روی دست بگذاریم و چون سخت و ناممکن به نظر میرسد ترجمه نکنیم. این نگاه غلط است.
این شاعر با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری درباره ترجمه شعر گفت، خاطرنشان کرد: باید ترجمه شعر را از جایی شروع کرد و کسانی که در این کار حرفهای و دوزبانه هستند، نهضت ترجمه را راه بیندازند و کمکم به قلهای برسیم.
انتهای پیام