حسین معافی*- دادههای موجود در سایت سازمان ثبت احوال نشان میدهد نسبت طلاق به ازدواج در سهماهه ابتدایی سال جاری به شدت افزایش یافته است. از ابتدای سال تاکنون ٧٩٢۶٠ ازدواج و ٣٧٧٠١ طلاق ثبت شده که نسبت طلاق به ازدواج را به عدد ۴٧/۵ درصد رسانده است. نسبت طلاق به ازدواج در استانهایی، چون البرز، مازندران، سمنان، تهران و مرکزی بحرانیتر از سایر نقاط کشور است. در ١٢ استان کشور به ازای هر دو ازدواج حداقل یک طلاق ثبت شد.
طلاق همچون سایر معضلات اجتماعی، پدیده مهم چند بعدی است که به طور کلی میتوان آنها را به عوامل اجتماعی و روانی- اجتماعی تقسیم بندی کرد بنابراین عوامل روانی- اجتماعی آن: نارضایتی، ناهماهنگی میان زوجها، فشارهای عصبی و اعمال خشونت، انواع بدبینی و اختلالات روانی، عدم بلوغ عاطفی، عوامل اقتصادی: فقر، فقدان منابع مالی و امکانات، عوامل فرهنگی: سبک زندگی خانواده ها، قومیتها، همگونی آداب و رسوم و نیز عوامل زیستی: عدم تناسب، بیماری و نازایی هستند.
دلایل زیادی برای افزایش نرخ طلاق در کشور وجود دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:
۱. تغییر در نگرش جامعه: افراد بیشتر به دنبال تجربه زندگی شخصی و شادی هستند و برای رسیدن به این هدف، طلاق را یک راه حل مناسب میدانند.
۲. افزایش سطح تحصیلات: افزایش سطح تحصیلات در جامعه، باعث شده است که زنان بیشتر در بازار کار حضور پیدا کنند و از استقلال مالی بیشتری برخوردار شوند.
۳. فراگیر شدن فرهنگ انفرادی: این موضوع باعث شده است که افراد بیشتر به دنبال رضایت شخصی خود باشند و به ندرت به فکر رضایت خانواده و جامعه باشند.
۴. مشکلات اقتصادی: مشکلات اقتصادی در کشور، مانند تورم و گرانی، بیکاری و اعتیاد باعث شده است که نرخ طلاق افزایش یابد.
علت زیاد شدن طلاق در کشور ممکن است به دلایل متعددی برمیگردد، از جمله:
• تغییر شیوه زندگی: برای مثال، افراد در شهرها بیشتر ازدواج میکنند و برای شروع زندگی مشترک، به دنبال کسب درآمد بیشتر هستند که ممکن است باعث کاهش زمانی برای صرف وقت با همسر و خانواده شان شود.
• تحولات اجتماعی: به عنوان مثال، افزایش آگاهی زنان از حقوق و فرصتهایشان، میتواند باعث شود که زنان در کشورهایی مانند ایران، ازدواج را به تعویق بیندازند و در صورت وجود مشکلات در زندگی مشترک، بیشتر به طلاق روی بیاورند.
• نبود تعادل در نقشهای خانوادگی: در برخی موارد، نداشتن تعادل در نقشهای خانوادگی میتواند باعث زیاد شدن نرخ طلاق شود.
• فرهنگ و تربیت: فرهنگ و تربیت ممکن است نیز بر تصمیم یک زوج در مورد ادامه زندگی مشترک تاثیرگذار باشد.
عوامل مختلفی برای افزایش نرخ طلاق در ایران مسئول هستند و برای کاهش این نرخ، نیاز به برنامهریزی و تدابیر مناسب از سوی جامعه و دولت است. برای مثال، در سال ۱۳۹۹، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی ایران، طرحی به نام “طرح خانواده” را ارائه کرد که به منظور حمایت از خانوادههای ایرانی و کاهش نرخ طلاق اجرا میشود.
این طرح شامل اقداماتی مانند افزایش تسهیلات ازدواج، ایجاد مراکز مشاوره خانواده، افزایش تسهیلات ارائه شده به خانوادههایی که فرزندان بیشتری دارند، و تشویق به ایجاد شغل در خانوادهها است.
فرهنگ زندگی شاد و مسالمت آمیز زناشویی باید از همان دوران مدرسه، با محتوای آموزشی درخور به دانش آموزان آموزش داده شود و از سوی دیگر مشکلات اقتصادی با تدبیر دولت به حداقل رسیده و خانوادهها نیز در جهت زندگی پایدار فرزندانشان، آسانگیری و پرهیز از مشاجره را با استفاده از گفتگو جهت حل مساله سرلوحه قرار دهند تا زندگی پایدار و جامعه سالم پیش روی فرزندان سرزمینمان قرار گیرد. آموزش مهارتهای زندگی، ارتقای ارتباط و افزایش ایمان، افزایش سواد اجتماعی و سواد رسانهای، انتخاب همسر مناسب، حمایت از خانواده و توسعه ساختارهای حمایتی میتوانند از راهکارهای کاهش طلاق باشند.
متأسفانه پدیده طلاق در بین افراد تحصیلکرده، سلبریتیها و افراد مشهور زیاد است. همچنین سن طلاق نیز بالا رفته و خانوادههایی هستند که بعد از ۲۰ الی ۳۰ سال زندگی مشترک به فکر طلاق میافتند که این امر بیشترین آسیب را به فرزندان طلاق وارد میکند. طلاق تبعات جبرانناپذیر اجتماعی فراوانی دارد که باید مسئولین کشور به این مهم توجه ویژهای داشته باشند. به طور کلی پیشگیری از طلاق نیازمند تلاش همه جانبهای از جمله ارتقای فرهنگ و رفع موانع اجتماعی و سیاسی است که با همکاری مسئولان، خانوادهها و افراد میتوان به آن دست یافت.
*فعال اجتماعی