نماد سایت مجله سلامتی ایران

تتلو یا ساسی مانکن،مسئله این است

تتلو یا ساسی مانکن،مسئله این است

تتلو یا ساسی مانکن،مسئله این است

درباره تتلو نوشته ام و برکشندگانش که دشمن زیبایی و آزادی اند و فهمی از فرهنگ و هنر ندارند و توضیح داده ام مشکل این جماعت بیش از آن که سیاسی باشد مشکل فرهنگی است. یعنی اصلا درکی از زیبایی و موسیقی و این حرف ها ندارند و اگر سال ها پیش ذوق زده شده اند و برای عکس گرفتن با تتلو از یکدیگر پیشی گرفته اند به این دلیل بوده که درک و استعدادشان از هنر و زیبایی همین بوده و دشمنی شان با شجریان هم بیش از آن که به سیاست برگردد به این دلیل بوده که اصلا نمی فهمیده اند شجریان یعنی چه؟ یعنی به دلیل همان استعداد و فهم خاصشان نمی توانند با این شکل از موسیقی و شعر ارتباط برقرار کنند چون اصلا آن را نمی فهمند. صد بار هم تاکید کرده ام که این حرف ها را با گوش سیاست نشنوید. و آن وقت خوب است چه پاسخی بشنوم: چطور به ساسی مانکن اشاره نمی کنی که رفت به دیدار کروبی؟ چرا به اصلاح طلبان چیزی نمی گی؟ خب، چه باید گفت به این موجودات؟ یعنی دوباره باید بنشینم آن چند هزار کلمه ای را که به ساده ترین شکل نوشته ام تکرار کنم؟ بی خیال. مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت، اما این وسط یک چیز دستگیرم شد و این که حقیقتا ما نفرین شده ایم و روزگار ما روزگار بلبله بابلیان است. کسی سخن دیگری را درک نمی کند. هرکسی حرف خودش را می زند و گوشش بدهکار هیچ سخنی جز سخن خودش نیست. علت این که در عالم سیاست نیز این همه تشتت است و هیچ ائتلافی شکل نمی گیرد و اگر هم بگیرد کم از دوهفته از هم می پاشد به همین دلیل عدم همسخنی و همزبانی است. فرمود همدلی از همزبانی خوشتر است اما در روزگاری که همزبانی به امری محال بدل شده است همدلی آرزوی دور و دیری است که شاید در عالمی دیگر به دست آید.

حالا با این همه نومیدی توضیح دادن فایده ای هم دارد؟ قطعا خیر. بهترین شیوه خاموشی است:

سخنی نیست که خاموشی از آن بهتر نیست

نیست علمی که فراموشی از آن بهتر نیست

ای کاش می شد خاموش ماند و فراموش کرد. ای کاش اما دریغا دریغ که خواستن توانستن نیست. بگذاریم و بگذریم.

برگردیم به همان عالم غفلت خودمان و بازی را ادامه دهیم. خب،‌مگر من از آقای کروبی دفاع کرده ام؟ من هیچ وقت مدافع آقای کروبی نبوده ام. نه در ستاد ایشان بوده ام و نه به ایشان رای داده ام. شماها اگر خیلی کارتان درست است بروید یقه فیلم ساز محبوتان بهروز افخمی را بگیرید که مشاور تبلیغاتی و انتخاباتی او بوده یا یقه هرکس دیگری که ساسی مانکن را به عنوان هنرمند به ستاد ایشان دعوت کرده و بعد سفارش ساخت آهنگ هم به ایشان داده. در ثانی آقای کروبی که هیچ وقت ملاقات خصوصی با ساسی مانکن نداشته. مشاوران نادانش چنین نانی را در سفره او گذاشتند. آقای کروبی هم به ساسی مانکن هیچ وقت نگفته که من فلان آهنگت را گوش کرده ام. دستی به سر و رویش هم نکشیده. مدافعان آقای کروبی هم برای ساسی مانکن در هیچ نهادی بزرگداشت برگزار نکردند. او را حر زمانه و معیار حق و باطل هم نخواندند. عده ای از مشاوران کج سلیقه آقای کروبی صرفا از او استفاده ابزاری کردند برای انتخابات. که البته بسیار اشتباه کردند و مطمئنم از آن قرتی بازی ها دو هزار تا رای هم برای آقای کروبی در نیامد. همین. حالی تان شد یا باز ادامه بدهم؟

می دانید نکته تاسف بار ماجرا کجاست؟ این که دوقطبی بازی در این مملکت ته ندارد. بله، تا احمق در جهان است مفلس در نمی ماند. یعنی مفلسان خوب فهمیده اند میزان بلاهت بعضی ها را و اتفاقا خوب جایی هم سرمایه گذاری کرده اند. کسی که می تواند وارد بازی ابلهانه ساسی مانکن و تتلو شود یعنی مستعد هرگونه بلاهتی است. یعنی به راحتی می تواند طرف اسرائیل بایستد و از کشته شدن هزاران کودک فلسطینی شاد شود چرا که در عالم کوته فکرانه او هرکس چیزی علیه صهیونیست های جنایتکار بگوید حتما مدافع بی چون و چرای وضع موجود است.دو قطبی سازان خوب پیدا کرده اند سوراخ دعا را. جای خوبی هم سرمایه گذاری کرده اند.

دوقطبی سازان عزیز!

فقط امیدوارم بیش از اندازه روی هوش و ذکاوت شرکت کنندگان در این دو قطبی ها حساب باز نکنید. چنین موجوداتی حتی برای خودشان هم قابل پیش بینی نیستند و ممکن است فردا روزی قالتاق تر از شماها یافت شود و با ساختن یک دو قطبی جدید و بدیع همین موجودات را روبروی شماها قرار دهد. آن وقت است که تنها راهتان گریختن است که فرمود: گریز به هنگام پیروزی است!

خروج از نسخه موبایل