باید در نظر داشت که در جهان در حال گذار امروز یک سری تحولات رخ داده که در تاریخ روابط بینالملل اگر نگوییم بیسابقه، کمسابقه است. این گذار به دگردیسیها و تحولات سریع در حوزه نظام بینالملل مربوط میشود؛ بر این اساس، برخی از متفکران و تئوریسینهای روابط بینالملل معتقدند با ابزارهای مفهومی قدیم نمیتوان تحولات جدید را تبیین و در ک کرد. لذا برای درک تحولات جدید، نیازمند ابداع مفاهیم جدید هستیم تا متوجه این تحولات و رفتارهای به ظاهر متناقض قدرتهای بزرگ شویم.
عربستان سعودی که پیشتر به عنوان متحد آمریکا در منطقه محسوب میشد، امروز با چینیها در حال شکل دادن روابط نزدیکی در عرصههای اقتصادی، موشکی و نظامی است. تصور چنین تحولاتی تا یک دهه پیش اصلا امکانپذیر نبود. امارات میزبان الیگارشهای روسی شده و تاجران روسیه در آنجا مشغول فعالیت هستند و بهره آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به دولت ولادیمیر پوتین میرسد. در کنار این تحولات شاهد هستیم که ایران روابط امنیتی، سیاسی، نظامی و اقتصادی با چین و روسیه دارد اما پکن و مسکو چند بار از خط قرمز ایران درباره جزایر سهگانه عبور میکنند و واکنش ایران را برمیانگیزند.
برای فهم این وضعیت پارادوکسنما باید از یک مفهوم جدید به عنوان نظم چندهمسویی Multialigned استفاده کرد. بر اساس این نظم، قدرتهای منطقه مایل هستند همزمان با چند بازیگر رقیب کار کنند. زیرا میخواهند مزیت سیاسی، نظامی و امنیتی خود را افزون کنند. این مفهوم همچنین بیان میکند که عصر اتحادها، ائتلافها و بلوکبندیهای پایدار، گذشته و امکان برقراری این بلوکبندی های پایدار و شراکتهای انحصاری دیگر وجود ندارد. نمونه آن همین رفتار چین با ایران است که منافع سرزمینی و حیاتی متحد خود را نادیده گرفته است.
در این شرایط ایران دیگر از چین انتظار رفتاری به مثابه یک متحد پایدار را ندارد زیرا در نظم جدید، حمایت و هواداری در تمام شرایط امکانپذیر نیست. اگر ایران مفهوم چندهمسویی را به کار گیرد، میتواند از رقابت قدرتهای متوسط و بزرگ استفاده کند تا هزینه این اقدامات چین بیشتر شود. بنابراین با مجهز شدن به ابزار مفهومی جدید، هم در برابر تحولات دچار شگفتی نمیشویم و هم برای سیاست خارجیمان در شرایط با سیالیت بالا یک استراتژی مدون و برنامهریزی مشخص خواهیم داشت.
23302